خبر غلبه بر افکار مزاحم
«غلبه بر افکار مزاحم»، با زیر عنوان راهنمای عملی برای غلبه بر افکار ناخواسته، وسواسگونه و آزاردهنده، اثر بِنِت آلارد، در انتشارات ذهنآویز منتشر شد.
در میان چالشهای گوناگونی که روح و روان ما با آنها روبهروست، افکار مزاحم همچون رقصندگان موذی هستند که ریتم و جریان بالۀ ذهن ما را مختل میکنند.
مسیر پرپیچ و خمی را در نظر بگیرید. بیشتر جادهها واضح هستند و امکان پیشروی در مسیری هموار را فراهم میکنند، اما ما هر چند وقت یکبار با مانعی روبهرو میشویم. این موانع نشانگر افکار مزاحم هستند. درحالیکه ممکن است شما را وسوسه کنند دور بزنید یا تلاش کنید از روی آنها بپرید، اما مؤثرترین راه برای جهتیابی مسیر و درک موانع، یافتن نقاط ضعف آنها و آنگاه تدبیر راهکاری برای تسلط بر آن است.
بررسی افکار مزاحم این نیست که بهاجبار آنها را از ذهن خود برانید یا برای متوقف کردن آنها دیوارهای بلند احداث کنید. چنین تدابیری ممکن است آرامش موقت به همراه داشته باشند؛ اما راهکارهای بلندمدت ارائه نمیدهند. درعوض، پرداختن به این افکار به تفکر، تعمق و درک بسیار نیازمند است. ما باید از خود بپرسیم: چرا چنین تفکری ایجاد شده؟ چه عواطف یا وقایعی آن را برانگیخته؟ آیا الگوی خاصی برای پیدایش آن وجود دارد؟ با یافتن پاسخ این سؤالات، حفرهای عمیقتر به سمت شکاف ذهنمان حفر کرده و نوری بر گوشههای تاریک، جایی که این افکار لنگر انداختهاند، تاباندهایم.
درک خاستگاهها و محرکهای افکار مزاحم تنها نیمی از این نبرد است. گام بعدی بهبود تدابیر برای مدیریت و مقابله با آنهاست که میتواند شامل تکنیکهای رفتارشناختی، تمرینهای ذهنآگاهی یا حتی تمرینهای سادۀ تنفسی باشد. نکتۀ کلیدی این است که با تشخیص این موضوع که هیچ راهحل واحدی برای همۀ افراد وجود ندارد، بهترین راهحل را برای هر فرد بیابیم.
با بهکارگیری این گامهای پیشگیرانه برای بررسی افکار مزاحم، کاری بیش از مدیریت یک چالش ذهنی انجام میدهیم. توانایی خودمان را تقویت میکنیم. تسلط خود بر ذهنمان را بهبود بخشیده، افکار خود را از آبهای متلاطم دور کرده و به سمت سواحل آرامتر هدایت میکنیم. این رویکرد پیشگیرانه نهتنها پریشانیهایی را که این افکار ایجاد کردهاند کاهش میدهد، محافظهای ذهنی ما را مستحکم کرده و ما را در برابر مزاحمتهای آتی مقاومتر میسازد.
علاوهبراین، با بررسی این افکار، راه را برای هزارانهزار پیامد مثبت هموار میسازیم. کاهش اضطراب، بهبود وضوح ذهنی، افزایش خودآگاهی و نگاهی روشنتر به زندگی تنها تعدادی از مزایای آن است. با از بین بردن مِهِ افکار مزاحم، وظایف روزمرۀ ما با بازدهی بیشتری صورت میپذیرد. در اصل، با پرداختن به این افکار، فقط سلامت روحی خود را بهبود نمیبخشیم، بلکه کیفیت زندگی خود را هم بالا میبریم.
«غلبه بر افکار مزاحم» از درک شالودۀ ذهنآگاهی گرفته تا اصول درمان رفتارشناختی، راهنمای جامعی برای بهسازی ذهن شما ارائه میدهد. اهداف این کتاب واضح و بر شما متمرکز است و نویسنده قصد دارد تکنیکهای عملیای را پیش پای شما بگذارد که ریشه در درمان شناختی رفتاری و ذهنآگاهی دارند تا بتوانید این افکار را بهطور مؤثر مدیریت کنید و بتوانید با بهبود سلامت روان، کاهش اضطراب و ایجاد تغییرات بلندمدت مثبت نقش بسزایی در زندگی خود ایفا کنیم.
غلبه بر افکار مزاحم (راهنمای عملی برای غلبه بر افکار ناخواسته،وسواس گونه و آزار دهنده)
ذهن آویز
قسمتی از کتاب «غلبه بر افکار مزاحم» اثر بِنِت آلارد
در گسترۀ پهناور تجربۀ انسانی، تلاش برای بهزیستی روانشناختی و رشد فردی تلاشی همیشگی شناخته میشود. چشمانداز ذهن، پیچیده و بغرنج، موضوعی جذاب و قابل تحقیق برای نسلها بوده است. همانطور که درک ما از عملکرد ذهن عمیقتر میشود، مجموعه امکانات ما از رویکردهای درمانشناسی با هدف کاهش پریشانیهای روانی و پرورش تحولی عمیق گستردهتر میشود. در میان مجموعه علوم اصول درمانشناسی، دو روش در دهههای اخیر شاخص بودهاند که هر کدام از ابزارها و بینشهای منحصربهفرد خود استفاده میکنند: درمان شناختی ـ رفتاری (CBT) و ذهنآگاهی.
درمان شناختی ـ رفتاری (CBT) به واسطۀ مبانی عمل و تجربی خود نام خود را در سالنامۀ روانشناسی ثبت کرده است و در هستۀ خود این فرضیه را نهفته دارد که افکار، عواطف و رفتار ما بهطرز لاینفکی به هم وابسته هستند و هر کدام بر دیگری تأثیر گذاشته و دیگری را شکل میدهند. CBT به افراد اشاره میکند تا سفر خوداکتشافی را آغاز کرده و این سفر آنها را راهنمایی میکند تا تاروپود به هم پیچیدۀ چشمانداز شناختی خود را بازگشایی کنند. از طریق شناسایی و بازسازی سیستماتیک الگوهای فکری ناهنجار، افراد نیروی لازم برای بازنویسی نمایشنامۀ گفتوگوی درون خود را بازمییابند. این، بهنوبۀخود، آبشاری از تغییرات متحولکننده ایجاد میکند که از طریق احساسات و رفتارها منعکس میشود و به بهبود گسترۀ تغییرات سالم روانی منجر شده و افراد را از اضطراب و افسردگی گرفته تا فوبیاها و OCD رهایی میبخشد.
از سوی دیگر، ذهنآگاهی، تمرینِ مقدس باستانی، که رنسانس خود را در عصر حاضر برپا کرده، نمایان میشود. ذهنآگاهی که ریشه در سنن شهودی دارد دعوتنامهای برای اشخاص ارسال میکند تا رابطهای صمیمی و مأنوس با لحظۀ حال پرورش دهند. در جوهرۀ آن یک مفهوم ساده اما درعینحال عمیق نهفته است: هنر حضور کامل، بدون قضاوت در هر لحظهای که سپری میشود. این تمرین هماهنگی دلپذیری بین تجربههای حساس، افکار و احساسات یک نفر ایجاد میکند و آگاهی خالصی پرورش میدهد که تمامیت تجربۀ انسانی را در آغوش میکشد. سفر ذهنآگاهی زمانی آشکار میشود که افراد یاد میگیرند به ناظران تیزبین ذهن خود تبدیل شوند و از جریان شدید نشخوار فکری و فرافکنیهایی که اغلب بر چشمانداز درون سلطه میافکنند بیرون آیند. با این تمرین، اشخاص پناهگاهی از سکون را در درون خود پیدا میکنند که مأمن آنها برای جریانهای پرهیاهوی دنیای مدرن خواهد بود.
درحالیکه CBT و ذهنآگاهی ممکن است در جهتگیریهای خود متفاوت به نظر برسند، جریانهای نوآوری، تلاقی جذابی از این دو جریان را تقویت کرده است. ترکیب CBT و ذهنآگاهی صرفاً یک راحتی و آسایش نیست، بلکه بیشتر اتحادی است که از اعماق قابلیت همافزایی آنها به بیرون میتراود. این بههمپیوستگی چهارچوب یکپارچۀ درمانشناسی را بهبود میبخشد و فراتر از محدودیتهای عناصر فردی آن، رویکردی مقدس خلق میکند که شرارههای تغییری پایدار و عمیق را شعلهور میسازد.
فصل 9 کشفیات ما را در سفر به قلب این یکپارچگی میبرد، به قلمرویی که بازسازی شناختی با آرامش لحظۀ کنونی روبهرو میشود، جایی که خودآگاهی با تنظیم عاطفی درهم آمیخته است. در این فصل است که ما به عمق پیچیدگیهای ترکیب ذهنآگاهی و تکنیکهای CBT میرویم و مسیر را به گونهای ترسیم میکنیم که این دو اصول در هم تنیده و تأثیرات یکدیگر را تقویت میکنند.
هرچه جسارت بیشتری داشته باشیم، خود را در حیطۀ طراحی یک برنامۀ اجرایی شخصی مییابیم، فضایی که فرد با نقطۀ کانونی این سفر یکی میشود. در اینجا، چشمانداز درمانی به تابلویی تبدیل میشود که از رشتههای تجربهها، نیازها و آمال منحصربهفرد شخص بافته شده است. این فصل بر اهمیت تطبیق ادغام با سبک آموزشی، ترجیحات و تفاوتهای روانی متناسب با هر فرد تأکید دارد. این سفر در حوزۀ حفظ پیشرفت و پیشگیری از عود، به اوج خود میرسد و در نقطۀ اتصال، بذرهای تغییر و تحول، که از طریق ادغام ذهنآگاهی و CBT کاشته میشوند، ریشه کرده و به شکوفههای تغییر پایا تبدیل میشوند. در این فصل، ایدۀ درمان فراتر از محدودیتهای بالینی گسترش مییابد تا بافت زندگی روزمره را بسط دهد. در اینجا ذهنآگاهی نقش خود را بهعنوان همراه و همدم ثابتقدم در سفر تسلط بر نفس و انعطافپذیری عاطفی به عهده میگیرد و پایههای تکنیکهای CBT را مستحکم کرده و بهعنوان پاسداری در برابر پیچکهای موذیانۀ خود عمل میکند.
ما در کاوش خود در حیطۀ این ادغام، هم از چشماندازهای نظری CBT و ذهنآگاهی عبور میکنیم و هم به جوهر تجربۀ انسانی میپردازیم. از راهروهای پیچیدۀ ذهن میگذریم؛ جایی که افکار پیکرتراشی میشوند، احساسات برانگیخته میشوند و رفتارها طراحی میشوند. ما شاهد یک دگردیسی هستیم، این دگردیسی زمانی رخ میدهد که ذهنآگاهی با ملایمتْ سختگیری ساختاریافتۀ CBT را در آغوش میگیرد. نگاه اجمالی به پارهچینهای افراد بیشماری میاندازیم که هر کدام از طریق رویکرد ادغام، روایت منحصربهفرد تغییر و تحول خود را میسازند.
همانطور که در قلمرو ذهن این سفر پرماجرا را آغاز میکنیم، اجازه دهید مرزهای ازپیشتعیینشده را کنار بگذاریم و قابلیت بیحدومرزی را در آغوش بگیریم که از اتحاد بین ذهنآگاهی و CBT نشأت میگیرد. بهواسطۀ فصل پیش رو، پیچیدگیهای این ادغام را آشکار میکنیم و ابعاد متعدد آن را کشف میکنیم، شاید در فرایند آن از ابعاد وجودی خودمان پرده برداریم؛ همان ابعادی که منتظرند از طریق همگرایی معرفت باستان و علم مدرن خود را نشان دهند.
غلبه بر افکار مزاحم را الهام شیخی ابومسعودی ترجمه کرده و این کتاب در 136 صفحه قطع رقعی چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.