بدن کوآنتومی (زندگی طولانی تر،سالم تر و سرشار از حیات به کمک علم نوین)

1 سال پیش زمان مطالعه 10 دقیقه

 

«بدن کوانتومی» با زیر عنوان زندگی طولانی‌تر، سالم‌تر، و سرشار از حیات به کمک علم نوین، اثر مشترک دیپاک چوپرا، جک توزینسکی و برایان فرتیگ، در انتشارات ذهن‌آویز منتشر شد.

«بدن کوانتومی» اثری تحول‌آفرین در زمینه‌ی سلامت و طول عمر است که ترکیبی منحصربه‌فرد از علوم کوانتومی، پزشکی و فلسفه را ارائه می‌دهد. این کتاب با نگاهی نوآورانه، خوانندگان را به درک عمیق‌تری از ماهیت بدن، ذهن و سلامت فرا می‌خواند و ادعا می‌کند که یک «بدن کوانتومی» در کنار بدن فیزیکی ما وجود دارد که نیروی اصلیِ پشت تمام واقعیت‌های روزمره، از جمله سلامت جسمانی و روانی، است.

کتاب با یک پرسش اساسی آغاز می‌شود: آیا ممکن است علم کوانتوم به ما کمک کند تا محدودیت‌های سلامت، بیماری و پیری را پشت سر بگذاریم؟ نویسندگان توضیح می‌دهند که بدن کوانتومی در سطح زیراتمی قرار دارد و فراتر از جسم فیزیکی عمل می‌کند. این بدن کوانتومی، منبع انرژی و حیات ماست و نقشی حیاتی در عملکرد ذهنی، روانی و حتی عاطفی ما ایفا می‌کند.

آن‌ها به‌دنبال پاسخ به این مسئله هستند که چگونه می‌توان ارتباط بین بدن فیزیکی و بدن کوانتومی را درک کرد و از این درک برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده کرد؛ چراکه یکی از ادعاهای مهم کتاب این است که بیماری‌هایی مانند آلزایمر، دیابت نوع ۲، سرطان و بیماری‌های قلبی در سطح بنیادین واقعیت کوانتومی وجود ندارند و این بدان معناست که با بهره‌گیری از اصول کوانتومی، ما می‌توانیم از بروز این بیماری‌ها پیشگیری کنیم یا آن‌ها را درمان کنیم.

همچنین در این کتاب هفت دستاورد کلیدی معرفی می‌شود که می‌توانند روش‌های سنتی پزشکی و سلامت را متحول کنند. کتاب به درک متابولیسم از دیدگاه کوانتومی اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که متابولیسم فقط یک فرآیند بیوشیمیایی نیست، بلکه فرایندی عمیق‌تر و مرتبط با انتقال انرژی در بدن است. با مدیریت بهتر این انرژی، می‌توان بهبود چشمگیری در سلامت جسمانی و روانی ایجاد کرد.

نویسندگان ادعا می‌کنند که با درک اصول کوانتومی، می‌توان عملکرد سلول‌ها، بافت‌ها و اندام‌ها را بهبود بخشید و فرایند پیری را کند کرد. آن‌ها به‌نوعی ارتقای سلامت سلولی و بافتی را مطرح می‌کنند.

یکی از جنبه‌های مهم کتاب تقویت سیستم ایمنی است که نشان می‌دهد سیستم ایمنی می‌تواند به‌صورت کوانتومی تحت تأثیر قرار بگیرد و این موضوع به ما امکان می‌دهد دربرابر بیماری‌های مزمن مقاومت بیشتری داشته باشیم.

«بدن کوانتومی» به اهمیت ارتباط بین بدن و ذهن اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که با بهبود عملکرد بدن کوانتومی، می‌توان ذهنی شفاف‌تر، روانی قوی‌تر و زندگی شادتری داشت.

پس از توضیحاتی که آورده شد، شاید فکر کنید که فهم و درک این کتاب دشوار است؛ اما یکی از ویژگی‌های مطرح این کتاب، ساده‌سازی مفاهیم پیچیده‌ی علمی است. نویسندگان تلاش کرده‌اند تا مفاهیم کوانتومی و پزشکی را به زبانی ساده و قابل فهم برای عموم بیان کنند. این ویژگی، کتاب را برای خوانندگان غیرمتخصص نیز جذاب می‌کند و به آن‌ها کمک می‌کند تا با ایده‌های علمی آشنا شوند و آن‌ها را در زندگی روزمره‌ی خود به کار گیرند.

یکی دیگر از جنبه‌های کلیدی کتاب، تأکید بر نقش معنویت و هدف در زندگی است. نویسندگان معتقدند که بدن کوانتومی، پلی بین علم و معنویت است. آن‌ها توضیح می‌دهند که با یافتن معنای عمیق‌تر زندگی و ارتباط با بدن کوانتومی، هم می‌توانیم سلامت جسمانی داشته باشیم و هم به یک زندگی رضایت‌بخش و معنادار دست یابیم.

در پایان، «بدن کوانتومی» فقط به تئوری‌ها اکتفا نمی‌کند، بلکه به تمرین‌ها و راهکارهای عملی‌ای اشاره دارد که خوانندگان می‌توانند در زندگی روزمره‌ی خود به کارگیرند و مدیتیشن، مدیریت استرس و تمرین‌هایی برای تقویت انرژی و بهبود تمرکز از آن جمله‌اند. نویسندگان تأکید دارند که این تمرین‌ها به شما کمک می‌کنند تا بدن کوانتومی خود را فعال کنید و از قدرت‌های آن بهره‌مند شوید.

منتقدان این کتاب را اثری پیشگامانه در زمینه‌ی سلامت و علوم کوانتومی می‌دانند. یکی از نقاط قوت آن، همکاری نویسندگان آن با هم و با تخصص‌های مختلف است که به کتاب عمق و تنوع بخشیده. دیپاک چوپرا، یک متخصص در حوزه‌ی پزشکی جامع است، جک توزینسکی، یک فیزیکدان کوانتومی است و برایان فرتیگ، یک متخصص متابولیسم و غدد درون‌ریز است و هرکدام از دیدگاه منحصربه‌فرد خود به موضوع پرداخته‌اند.

«بدن کوانتومی» اثری الهام‌بخش و متفاوت است که تلاش می‌کند سلامت را از زاویه‌ای کاملاً جدید بررسی کند. این کتاب برای هر کسی که به‌دنبال راهکارهای نوین برای بهبود سلامت جسمی و روانی خود است، یا علاقه‌مند به پیوند علم و معنویت می‌باشد، اثری بسیار ارزشمند خواهد بود. با مطالعه‌ی این کتاب، خوانندگان می‌توانند به ابزارهای جدیدی دست یابند که به آن‌ها کمک می‌کند زندگی سالم‌تر، شادتر و معنادارتری داشته باشند.

قسمتی از کتاب بدن کوانتومی اثر مشترک دیپاک چوپرا، جک توزینسکی و برایان فرتیگ

برای پذیرفتن نقش خود به‌عنوان یک جادوگر، نخست باید به عمق ارتعاشات بروید. خلق‌وخو و طرز فکر شما در این لحظه هرچه باشد، از ناامیدی و افسردگی گرفته تا شاد و مثبت‌نگر و خوش‌بینانه، از یک ارتعاش در میدان کوانتومی شروع شد. هرچه ارتعاش به سطح کیهانی نزدیک‌تر باشد ارتباط آن با شما به‌عنوان یک فرد مجزا کمتر خواهد بود. پس خلق‌وخوی خوب یا بد شما کجا متولد می‌شود؟ این سؤال انتزاعی به نظر می‌رسد، اما ما را مشتاق می‌کند تا بفهمیم جادو از کجا متولد می‌شود.

هر چیزی که می‌بینید، می‌شنوید، لمس می‌کنید، می‌چشید، یا بو می‌کنید، عملی ارتعاشی است و خود میدان کوانتومی نیز همین‌طور است؛ اما شما حواس پنج‌گانۀ خود را به‌عنوان ارتعاش تجربه نمی‌کنید. آنچه شما تجربه می‌کنید کوالیاست، کیفیت‌های زندگی که تجربه را ممکن می‌کند. به‌خودی‌خود، ارتعاشات در میدان کوانتومی هیچ کوالیایی را نشان نمی‌دهند. میدان کوانتومی نه‌تنها شاد یا غمگین نیست، بلکه حاوی نور، صدا، رایحه یا هیچ ویژگی دیگری نیست. آن‌ها فقط از راه آگاهی به وجود می‌آیند؛ آن‌ها درواقع جوهرۀ هوش خلاق‌اند.

همان‌طور که سر جان اکلس، متخصص مغز و اعصاب بریتانیایی، اعلام کرد: «می‌خواهم بدانید که هیچ رنگ و صدایی در دنیای طبیعی وجود ندارد ـ هیچ بافتی، هیچ الگویی، هیچ زیبایی‌ای و هیچ رایحه‌ای...» در نگاه اول باورناپذیر به نظر می‌رسد. شما همچون جادوگری هستید که فریب حقه‌های خودش را خورده است.

اکلس در ادامه توضیح می‌دهد که چرا ما باید جادو را به‌عنوان جادوی خودمان در آغوش بگیریم. «دنیای بیرون در آگاهی ما نهادینه شده است.» این معما را همه شنیده‌اند: «اگر درختی در جنگل بیفتد و کسی در اطرافش نباشد، آیا صدایی داشته؟» پاسخ منفی است. صدا به کسی نیاز دارد که آن را بشنود؛ در غیر این صورت وجود ندارد. فوتون‌ها باید به شبکیه چشم شما برسند و محرک‌های عصبی را از طریق قشر بینایی شما بفرستند تا نور مرئی ایجاد کنند، اما فوتون‌ها به‌خودی‌خود نامرئی‌اند.

طبق معمول ریشی‌های ودایی جزء نخستین افرادی بودند که این ره‌آورد را دریافتند. از نظر آن‌ها، بدن عِلّی در دنیای بیرونی، یعنی در زمان و مکان، قرار ندارد، زیرا بدن عِلّی زمان و مکان را ایجاد می‌کند. شما در هر ثانیه وارد حیطۀ سایه‌ای میان خلقت و پیش از خلقت می‌شوید و هر ویژگی که به زندگی شما معنا می‌بخشد با خود می‌آورید. جای تعجب نیست که ما گرفتار چنین تئاتر جادویی حیرت‌انگیز و همه‌جانبه‌ای هستیم که در سنت ودایی به مایا معروف است. کلمۀ سانسکریت معمولاً به انگلیسی به «توهم» ترجمه شده؛ اما ترجمۀ بهتر آن «حواس‌پرتی» است. در ابتدا به شاگردان جادوگری و شعبده‌بازی گفته می‌شود که ایجاد توهم به پرت‌کردن حواس مخاطب بستگی دارد. درواقع، بیشتر ما ترجیح می‌دهیم در میان تماشاچیان بنشینیم و از دونیم شدن فردی که در صحنه حضور دارد شگفت‌زده شویم تا اینکه روی صحنه باشیم و بفهمیم که همه‌چیز حقه است؛ اما دربارۀ مایا قضیه برعکس است. تنها با دانستن اینکه حقه چگونه کار می‌کند، می‌توانید از راز خلقت سر دربیاورید.

این دو مرحلۀ آخر است ـ ادراک و تفسیر ـ که جادوی صدا، دیدن، لمس کردن، طعم و بو را ایجاد می‌کند؛ برای مثال، دامنۀ خاصی از طیف مرئی به‌طور جادویی به رنگ قرمز گل رز تبدیل می‌شود که مشاهده‌کننده به آن بافت مخملی گل رز و عطر دل‌انگیزش را اضافه می‌کند. دلیل اینکه جادو اصطلاحی پذیرفتنی برای این دگرگونی است این است که شما نمی‌توانید ارتعاشات را از هم جدا کنید تا به شناخت ویژگی‌های پدیده‌ها یا همون کوالیا برسید. مثالی برای روشن‌تر کردن موضوع برایتان می‌زنم.

گریۀ نوزاد در اتاق مجاور هرگز فقط مجموعه‌ای از ارتعاشات، انرژی و اطلاعات نیست، بلکه رویدادی است که منتظر تفسیر است. آیا گریه نوزاد چیزی است که باید نگرانش بود، یا نشانۀ بیماری یا ناراحتی است؟ آیا این فقط یک لحظۀ گذرای ناپایدار است یا نشانۀ این است که کودک گرسنه است و به شیر نیاز دارد؟ آن تفاسیر بسیار مهم است. داده‌های ایجادشده بی‌ربط هستند.

از سوی دیگر، ریشی‌ها بیان کردند که ارتعاشات ذاتاً حامل تجربه‌اند. این مفهوم پیامدهای انقلابی دارد. معنای هر تجربه با ارتعاشاتی که جرقه‌ای از رویدادها را ایجاد می‌کند همراه است. کل سفری که با ارتعاشی خفیف در میدان کوانتومی آغاز می‌شود، در هر مرحله از راه، شما را در ذهن دارد؛ زیرا هدف این است که به شما (و هر موجود زندۀ دیگری) تجربه‌ای معنادار بدهد. دستگاه‌های اندازه‌گیری دامنه‌های موج، وضعیت‌های انرژی، موقعیت‌یاب زمان و مکان و ... ضروری‌اند، اما هیچ شباهتی به تجربه‌ای معنادار ندارد، همان‌طور که صدای تق‌تق کلیدهای ساکسیفون چیزی دربارۀ اجرای بی‌نظیر نواختن جاز یا صداهایی که کودک از خودش بروز می‌دهد یا اینکه کودک چه احساسی دارد به ما نمی‌گوید. به همین ترتیب، شما نمی‌توانید عشق، زیبایی، حقیقت، خلاقیت و رشد درونی را تعیین کنید و بسنجید.

بدنی که در آینۀ حمام می‌بینید بخشی از مایاست که شما را در سطح زندگی کنونی نگه می‌دارد. مطابق روندی که جادو پیش می‌رود، این ترفند فوق‌العاده قانع‌کننده است. هیچ‌کس در حین راه‌رفتن حس نمی‌کند که بدنش به‌نوعی تصویر ساختگی مانند یک فیلم است. اگر ما جادو را خلق نمی‌کردیم، مایا فریبی بی‌رحمانه بود. بااین‌حال، هنگامی‌که نقش خود را در ایجاد جادو بپذیرید، مایا همانی می‌شود که همیشه بوده، تئاتر ناب. حیلۀ آن فقط در حد سوداگری است.

ممکن است احساس نوستالژیکی، مانند اینکه در میان تماشاچیان نشسته‌اید، داشته باشید؛ اما گذراست. خیلی بهتر است که از خواب بیدار شوید و توانمندی‌های بی‌نهایتی را کشف کنید که از هوشیاری به دست می‌آید و خیلی بیشتر از آنچه همیشه از دست می‌دهید، به دست آورید؛ زیرا آنچه از دست داده‌اید، شما را از واقعیت دور کرده است.

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط