#
#

وداع نمی‌کنم/ در میان خاطراتِ مدفون

4 ماه پیش زمان مطالعه 4 دقیقه


«وداع نمی‌کنم» جدیدترین رمان هان کانگ، نویسنده‌ی سرشناس کره‌ای و برنده‌ی جایزه‌‌ی نوبل به همت انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. این اثر عمیقاً شاعرانه و فلسفی، به مضامینی مانند عشق، فقدان، حافظه و پیوندهای انسانی می‌پردازد. هان کانگ با نثری ظریف و تأمل‌برانگیز، مرزهای واقعیت و خیال، زندگی و مرگ، و گذشته و حال را در هم می‌آمیزد و روایتی چندلایه خلق می‌کند که خواننده را به تفکر وامی‌دارد. 
رمان حول محور رابطه‌ی بین دو شخصیت اصلی می‌گردد: یک زن و مرد که در عین جدایی فیزیکی یا عاطفی، به طرزی اسرارآمیز به هم متصل باقی می‌مانند. عنوانِ کتاب به این ایده اشاره دارد که جدایی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد و حتی وقتی افراد از هم دور می‌شوند، ردپایی از یکدیگر را در خاطرات، رؤیاها و جهان پیرامون خود حمل می‌کنند.
هان کانگ از طریق تک‌گویی‌های درونی، فلش‌بک‌ها و تصاویر شاعرانه، داستانی غیرخطی می‌سازد که در آن زمان و مکان سیال هستند. روایت بین گذشته و حال، واقعیت و وهم، و حتی زندگی و مرگ در نوسان است. این سبک روایی، حس گم‌گشتگی و جست‌وجوی معنا را تقویت می‌کند، گویی شخصیت‌ها در جست‌وجوی چیزی هستند که هرگز کاملاً آن را از دست نداده‌اند.
رمان به این پرسش می‌پردازد که آیا عشق واقعی می‌تواند به‌طور کامل محو شود یا همیشه به شکلی باقی می‌ماند. شخصیت‌ها حتی پس از مرگ یا دوری، حضور یکدیگر را در اشیاء، طبیعت و خاطرات حس می‌کنند.
هان کانگ به رابطه‌ی پیچیده‌ی انسان با خاطراتش می‌پردازد. برخی صحنه‌ها نشان می‌دهند که چگونه یک بو، یک صدا، یا یک شیء می‌تواند گذشته را زنده کند. از سوی دیگر، شخصیت‌ها با فراموشی‌های انتخابی یا غیرارادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، گویی حافظه ابزاری است که هم‌زمان هم رنج‌آور است و هم نجات‌دهنده.
مرگ در این رمان به‌عنوان یک گذر و نه یک پایان به تصویر کشیده می‌شود. شخصیت‌های مرده همچنان در دنیای زندگان حضور دارند، گاه به شکل روح، گاه به شکل خاطره و گاه به‌صورت بخشی از طبیعت. این نگاه تحت تأثیر فلسفه‌ی شرقی به ویژه بودیسم و اندیشه‌ی عدم دوگانگی است. 
هان کانگ در این رمان نیز، مانند آثار قبلی‌اش، از نثری شاعرانه و کم‌حرف استفاده می‌کند. جملات کوتاه، تکرارشونده و پر از ایماژهای بصری هستند. او به جای توصیف مستقیم احساسات، از تصاویر طبیعت و اشیاء برای انتقال حالت‌های درونی شخصیت‌ها بهره می‌برد. این سبک، خواندن کتاب را به تجربه‌ای حسی و تأملی تبدیل می‌کند.
درنهایت باید گفت این کتاب پرسش‌هایی بزرگ درباره‌ی ماهیت عشق، مرگ و حافظه مطرح می‌کند و خواننده را با تصاویری ماندگار و جملاتی ژرف تنها می‌گذارد تا پاسخ‌های خود را بیابد.

وداع نمی کنم

وداع نمی کنم

نگاه
افزودن به سبد خرید 315,000 تومان


قسمتی از کتاب وداع نمی‌کنم نوشته‌ی هان کانگ:
هنگامی‌که به سمت ایستگاه اتوبوس می‌رفتم، دعا می‌کردم حالا که بادها آرام شده‌اند، هوا هم صاف شود؛ اما برف هر لحظه سنگین‌تر می‌شد. گویی آبشاری بی‌کران از سفیدی از دل هوای خاکستری بیرون می‌جوشید.
در کودکی خوانده بودم که برای تشکیل کریستال‌های برف، ذرات بسیار ریز گردوغبار یا خاکستر لازم است و ابرها نه‌تنها از قطرات آب معلق تشکیل شده‌اند، بلکه پر از گردوغبار و خاکستری هستند که با بخار آب از زمین بلند می‌شوند. وقتی دو مولکول آب در ابرها به هم می‌پیوندند و اولین کریستال برف را تشکیل می‌دهند، این ذرات گردوغبار هسته‌ی کریستال برف را تشکیل می‌دهند. کریستال‌ها به‌دلیل نحوه‌ی قرارگیری مولکول‌های آب، شکل شش ضلعی دارند و با سقوط، به کریستال‌های برف دیگری که در مسیرشان قرار دارند، متصل می‌شوند. اگر فاصله‌ی بین ابرها و زمین بی‌نهایت بود، کریستال‌های برف نیز تا بی‌نهایت رشد می‌کردند؛ اما در واقعیت، سقوط آن‌ها هرگز بیش از یک ساعت طول نمی‌کشد. برف‌ها به لطف فضای خالی بین شاخه‌های متعدد ناشی از پیوندهای بی‌شمارشان، بسیار سبک هستند و این فضاهای درون کریستال صداها را جذب و به دام می‌اندازند و آکوستیک محیط اطراف را کاهش می‌دهند. از آنجا که سطوح متعدد آن نور را در جهات مختلف بازتاب می‌دهند، کریستال برف بی‌رنگ و سفید به نظر می‌رسد.

   

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط