#
#
دسته بندی : رمان خارجی

اعمال انسانی

(داستان های کره ای،قرن 20م،داستان دموکراتیک شدن کره جنوبی)
نویسنده: هان کانگ
255,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 191
شابک 9786222675998
تاریخ ورود 1404/02/20
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 177
قیمت پشت جلد 255,000 تومان
کد کالا 144196
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
گوانگجو، مِی ۱۹۸۰. شهر در خون و وحشت فرومی‌غلتد. اما اعمال انسانیِ هان کانگ فقط بازگویی فاجعه‌ای تاریخی نیست؛ کالبدشکافی تکان‌دهنده‌ای است از معنای انسان‌بودن در بزنگاه بی‌رحمی مطلق. این رمان، با چندصدایی نوآورانه و عبور از زمان، تکه‌های خردشده‌ی یک فاجعه را از زبان شاهدان، قربانیان و بازماندگان روایت می‌کند؛ روایت‌هایی تلخ و تکان‌دهنده. هان کانگ بی‌پرده به قلب تاریکی می‌زند، اما نگاهش هرگز از نور مقاومت و کرامت انسانی برگردانده نمی‌شود. او لایه‌های پنهان خشونت دولتی و پاسخ‌های متنوع انسان به مرگ بی‌رحمانه را می‌کاود؛ از مقاومت قهرمانانه تا فروپاشی درونی. این اثر، هم یادمانی مختص جان‌باختگان است و هم کاوشی عمیق درباب حافظه، تروما و پژواک‌های بی‌پایان گذشته در زمان حال.
بخشی از کتاب
با خود زمزمه می‌کنی: «انگار باران می‌آید؛ اگر واقعا باران ببارد، چه کار می‌کنیم؟» چشمانت را باز می‌کنی تا فقط شکاف باریک نوری وارد شود و به درختان چنار جلوی دفتر استانداری نگاه کنی. انگار بین آن شاخه‌ها باد می‌پیچد. انگار قطرات باران معلق در هوا نفس خود را قبل از سقوط حبس کرده‌اند، در آستانۀ لرزیدن و درخشیدن مانند جواهرند. وقتی چشم‌هایت را کامل باز می‌کنی، خطوط درختان تار است. به‌زودی به عینک نیاز پیدا می‌کنی. این فکر با صدای شادی و تشویقی که از سمت فواره می‌آید، از ذهنت می‌گذرد: «شاید دیگر نیازی به عینک نداشته باشی.» «اگر می‌دانی برایت خوب است، به خانه برگرد، همین الان.» سرت را تکان می‌دهی و سعی می‌کنی خاطرۀ عصبانیت در صدای برادرت را از ذهنت پاک کنی. از بلندگوهای جلوی فواره، صدای واضح و شفاف زن جوانی می‌آید که میکروفون را در دست دارد. نمی‌توانی فواره را از جایی که نشسته‌ای، روی پله‌های منتهی به سالن ورزشی شهرداری، ببینی. باید به سمت راست ساختمان می‌رفتی تا از دور مراسم یادبود را می‌دیدی. درعوض، تصمیم می‌گیری در همان‌جا بمانی و فقط گوش کنی. «برادران و خواهران، عزیزانمان امروز از بیمارستان صلیب سرخ به اینجا آورده می‌شوند.» سپس زن جمعیت جمع‌شده در میدان را به خواندن سرود ملی دعوت می‌کند. صدای او به‌زودی در میان جمعیت گم می‌شود، هزاران صدا روی هم انباشته می‌شوند، برج بلند صدایی که به آسمان می‌رسد. ملودی به اوج می‌رسد و سپس مانند آونگ دوباره پایین می‌آید. زمزمۀ کم صدای خودتان به‌سختی شنیده می‌شود.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است