
رقابت روسیه و غرب در ایران/ کشاکش قدرتهای خارجی بر سر ایران
کتابِ «رقابت روسیه و غرب در ایران» نوشتهی جورج لنزوسکی را انتشارات بدرقه جاویدان به چاپ رسانده است. این کتاب یکی از آثار ارزشمند و مرجع در حوزهی تاریخ روابط بینالملل و بهویژه تاریخ سیاسی ایران در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. جورج لنزوسکی، پژوهشگر و استاد برجستهی علوم سیاسی و روابط بینالملل، در این اثر کوشیده است تا روند کشاکش قدرتهای خارجی بر سر ایران را بررسی کند؛ کشاکشی که سرنوشت کشور را در طی بیش از یک قرن تحت تأثیر قرار داد و پیامدهایش تا امروز نیز در ذهنیت سیاسی و هویت تاریخی ایرانیان باقی مانده است. این کتاب بیش از آنکه صرفاً روایتی تاریخی باشد، تحلیلی عمیق از چگونگی برخورد ایران با موجهای گسترده استعمار و رقابتهای امپریالیستی قدرتهای جهانی است و نشان میدهد که چرا ایران، با وجود تاریخ کهن و موقعیت ژئوپولیتیک مهم، به میدان جدال مستمر میان روسیه تزاری و قدرتهای غربی بهویژه بریتانیا تبدیل شد.
از زمانی که ایران در دوران صفویه و پس از آن در عصر قاجار وارد عرصهی سیاست جهانی شد، موقعیت جغرافیاییاش میان روسیه هندوستانِ بریتانیا باعث شد این سرزمین اهمیتی دوچندان در معادلات قدرتهای بزرگ بیابد. لنزوسکی در کتاب خود، این موقعیت ژئوپولیتیک را نقطهی آغاز تحولات میداند و سپس با بررسی دقیق اسناد تاریخی، گزارشهای دیپلماتیک، مکاتبات سفارتها و روایتهای محققان، تصویری روشن از ماهیت و ابعاد رقابتها ارائه میدهد. اهمیت کتاب در این است که علاوهبر پرداختن به رخدادهای سیاسی و نظامی، به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رقابت قدرتها نیز توجه دارد. او نشان میدهد که چگونه تلاشهای روسیه و بریتانیا برای نفوذ در ایران، هم سیاست خارجی کشور را شکل داده و هم در درون جامعهی ایرانی، ذهنیتها، الگوهای توسعه و حتی جریانهای فکری و سیاسی را نیز متأثر ساخت.
جورج لنزوسکی
نویسنده ابتدا زمینههای تاریخی و جغرافیایی رقابتها را توضیح میدهد و سپس مرحلهبهمرحله پیشروی قدرتهای خارجی و واکنش دولتهای ایرانی را بررسی میکند. از جنگهای ایران و روسیه در اوایل قرن نوزدهم گرفته تا قراردادهای ترکمانچای و گلستان، از شکلگیری نظام کاپیتولاسیونها تا دخالت مستقیم در امور داخلی ایران، از امتیازات اقتصادی گرفته تا جنبش مشروطهخواهی و انقلاب روسیه، همه و همه در چهارچوب این تحلیل گنجانده شده است. درنهایت، او به دوران پس از جنگ جهانی اول و تغییر شرایط بینالمللی نیز میپردازد و جایگاه ایران را در نظام جدید جهانی بررسی میکند.
ایران در ابتدای قرن نوزدهم با واقعیتی تلخ روبهرو شد: روسیه که پس از اصلاحات پتر کبیر و کاترین دوم قدرتی بزرگ در شمال شده بود، سودای گسترش قلمرو و دسترسی به آبهای گرم را در سر داشت. بریتانیا نیز که هندوستان را بهعنوان مهمترین مستعمرهی خود در اختیار داشت، نگران بود مبادا روسیه از طریق ایران به مرزهای هند نفوذ کند. همین مسئله باعث شد که ایران به خط مقدم جدال این دو امپراتوری تبدیل شود. لنزوسکی با تحلیل جنگهای ایران و روس، بهویژه دو جنگ اصلی دورهی فتحعلی شاه، نشان میدهد که چگونه شکستهای نظامی و قراردادهای تحمیلی، نخستین ضربههای جدی را بر استقلال ایران وارد ساختند.
یکی از محورهای اصلی کتاب، بررسی قراردادها و امتیازاتی است که ایران ناچار شد به قدرتهای خارجی واگذار کند. قراردادهای ترکمانچای و گلستان، نهتنها بخشهای وسیعی از قفقاز را از ایران جدا کردند، بلکه دست روسها را برای دخالت در سیاست داخلی ایران باز گذاشتند. ازسویدیگر، بریتانیا با قراردادهای تجاری و امتیازاتی چون امتیاز تنباکو یا امتیاز رویتر، تلاش میکرد سلطهی اقتصادی خود را گسترش دهد. لنزوسکی در تحلیل این امتیازات، فقط به جنبههای مالی نمیپردازد، بلکه آنها را نشانهای از ضعف دولت مرکزی و ناتوانی ایران دربرابر فشار قدرتهای جهانی میداند. او همچنین به نقش این امتیازات در بیداری مردم و شکلگیری جنبشهای اعتراضی اشاره میکند؛ بهویژه نهضت تنباکو که برای نخستینبار پیوند میان مردم، روحانیت و نخبگان سیاسی را دربرابر دخالت خارجی آشکار کرد.
قدرتهای خارجی نهتنها در عرصهی نظامی و اقتصادی فعال بودند، بلکه در سیاست داخلی ایران نیز دخالت مستقیم داشتند. لنزوسکی با بررسی اسناد و گزارشها نشان میدهد که چگونه سفارتهای روسیه و بریتانیا در تهران، در تعیین صدراعظمها، حمایت از شاهزادگان و حتی در سرکوب یا حمایت از جنبشها نقش ایفا میکردند. رقابت روس و انگلیس بهویژه در جریان انقلاب مشروطه به اوج رسید. روسیه که از گسترش اندیشههای آزادیخواهانه بیمناک بود، از محمدعلی شاه حمایت میکرد؛ درحالیکه بریتانیا بهدلیل منافع خاص خود، گاه از مشروطهخواهان پشتیبانی مینمود. این تضاد منافع سبب شد ایران به میدان بازی قدرتهای خارجی بدل شود و سرنوشت سیاسیاش بهشدت وابسته به ارادهی بیگانگان باشد.
درنهایت، کتابِ رقابت روسیه و غرب در ایران، روایتی جامع و تحلیلی از یکی از مهمترین دورههای تاریخ ایران است؛ دورهای که کشور به میدان رقابت قدرتهای جهانی تبدیل شد و استقلال آن بارها زیر سؤال رفت. نویسنده با بررسی دقیق جنگها، قراردادها، امتیازات، دخالتها و جنبشهای داخلی، تصویری روشن از کشاکشهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ارائه میدهد. اهمیت اثر در آن است که نشان میدهد چگونه موقعیت ژئوپولیتیک ایران همزمان هم مایه بدبختی و هم بیداری ملی شد. این کتاب برای هر خوانندهای که بخواهد ریشههای تاریخی سیاست خارجی ایران را درک کند، منبعی ارزشمند و بیبدیل به شمار میرود.
قسمتی از کتاب رقابت روسیه و غرب در ایران:
روسیه شوروی در مناسبات تجارتی خود با ایران، سیاستی را تعقیب کرد که میتوان آن را ترکیبی از همان اصول قدیمی تزاریسم با نقشهها و روشهای جدید شوروی تعریف کرد. سیاست امپراطوری روسیه را از روی تمایل شدیدی که دولت تزاری به تحصیل امتیازات اقتصادی انحصاری در مقابل نفوذ تجاری باختر داشت و میخواست شمال ایران را از هر حیث تابع و متکی به همسایه شمالی بنماید میتوان شناخت. در نتیجه تعقیب همین سیاست بود که روسیه در تجارت خارجی ایران مقام بزرگ و برجستهای به دست آورد و در حقیقت یکی از عوامل مهم و بزرگ تجارت خارجی ایران محسوب میشد، زیرا قبل از جنگ اول بینالمللی، دو سوم تجارت خارجی ایران در دست روسها بود.
دولت شوروی رویهی مخصوصی برای تجارت خود با کشورهای مشرقزمین پیش گرفت که اساساً با اسلوبی که در باختر تعقیب میکرد فرق داشت. در سال 1920، که تجارت خارجی شوروی به انحصار دولت درآمد، کشورهای همسایه از حدود دریای سیاه گرفته تا مغولستان از مواد و مقررات (انحصار) و پرداخت بعضی عوارض معاف شدند.
در سال 1923، از طرف دولت شوروی سندی بهطور رسمی چاپ و منتشر گردید که به نام اصول تجارت شرق خوانده میشد و در آن سند کلیه قوانین و دستورات مربوط به تجارت روسیه شوروی را با همسایگان آسیائیش تدوین و جمعآوری نموده بودند.
اجرای این سیاست کلی اقتصادی در مورد ایران مراحل مختلف و متعددی را طی کرد که بیشتر ناشی از احتیاجات اقتصادی و قدرت خود کشور شوروی بود، نه نظر نوعپرستانه و خیرخواهانهی روسها نسبت به ناسیونالیزم نوزاد و نوپای ایران.
کتابِ رقابت روسیه و غرب در ایران را اسماعیل رایین ترجمه کرده و کتاب حاضر در 345 صفحهی وزیری و با جلد سخت چاپ و عرضه شده است.