فراغت/ دستیابی به زندگی آسوده در دنیای پر از استرس

4 ماه پیش زمان مطالعه 7 دقیقه


کتاب «فراغت» نوشته‌ی جان فیچ و با همکاری مکس فرنزل را نشر مون به چاپ رسانده است. «فراغت» اثری تأثیرگذار و عمیق در زمینه‌ی بازنگری در مفهوم کار، بهره‌وری، خلاقیت و زندگی معنادار است. این کتاب فقط به واکاوی بحران فرسودگی در دنیای مدرن نمی‌پردازد، بلکه راهکاری فرهنگی و فردی نیز برای احیای خلاقیت، سلامت روان و معنای انسانی، از طریق ارزش‌گذاری دوباره به فراغت، پیشنهاد می‌دهد. در جهانی که زمان به پول، کار به هویت و خستگی به نشانه‌ی تعهد تبدیل شده، فیچ سعی دارد ما را از دام بهره‌وری افراطی برهاند و به ریشه‌های انسانی و خلاق ما بازگرداند.
در هسته‌ی اصلی کتاب، جان فیچ این تز را مطرح می‌کند که فراغت نه یک تجمل، بلکه یک ضرورت تمدنی است. او نشان می‌دهد که چگونه تمدن‌های گذشته، فیلسوفان، هنرمندان و مبتکران بزرگ، نه در کوران کار، بلکه در خلوت و بی‌کاری خلاق خود، بزرگ‌ترین دستاوردهای بشری را خلق کرده‌اند. درحالی‌که فرهنگ معاصر با افتخار از کار بدون توقف، مولد بودن دائمی و مشغولیت مداوم سخن می‌گوید، فیچ سعی دارد با استناد به تاریخ، علم اعصاب، روان‌شناسی، فناوری و تجربه‌های شخصی، ما را متقاعد کند که برای بازگشت به زندگی انسانی‌تر باید جایگاه فراغت را بازیابیم.
او کتاب را با یک نقد جدی از فرهنگ کار مدرن آغاز می‌کند. فرهنگ استارتاپی و اقتصاد دیجیتال، کاری کرده که فراغت به امری ننگ‌آور و کار بیش‌ازحد به نشانه‌ی افتخار تبدیل شود. او نشان می‌دهد که چگونه این روند به فرسودگی جسمی و روحی کارگران دانش‌محور منجر شده تا جایی که خلاقیت، نوآوری و حتی روابط انسانی را نیز تضعیف کرده است. فیچ با اشاره به آمارهای علمی درباره‌ی نرخ افسردگی، اضطراب، فرسودگی شغلی و بحران معنا در جوامع غربی، ما را با این واقعیت تلخ مواجه می‌کند که فقدان فراغت، در حال تبدیل‌ شدن به یک بحران جهانی در سلامت روان است.

 

جان فیچ


اما کتاب فقط به انتقاد محدود نمی‌شود. نویسنده نگاهی ژرف به تاریخ تمدن دارد و از یونان باستان، روم، چین کلاسیک و تمدن اسلامی گرفته تا دوران رنسانس، روشنگری و حتی انقلاب صنعتی را بررسی می‌کند تا نشان دهد که چگونه فراغت آگاهانه همیشه نقشی بنیادین در شکوفایی تمدنی داشته است. او از فیلسوفانی چون ارسطو، کنفوسیوس، مونتنی، پاسکال و نیچه نقل قول می‌آورد تا این ایده را تقویت کند که زندگی با کیفیت، فقط در حضور وقت آزاد امکان‌پذیر است. برای فیچ، فراغت یعنی زمانی برای تأمل، بازی، خلق، عشق ‌ورزیدن، خواندن، نوشتن، گفت‌وگو، سفر و تنبلیِ آگاهانه؛ یعنی آن نوعی از بیکار بودن که در آن، روح به تغذیه، ذهن به گشودگی و بدن به ترمیم می‌پردازد.
در بخشی از کتاب، فیچ به فناوری‌های نوین می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه ابزارهایی که قرار بود ما را آزاد کنند، به اسارت کشیده‌اند. او اشاره می‌کند که تلفن‌های هوشمند، شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های بهره‌وری، ما را از داشتن وقت آزاد واقعی محروم کرده‌اند. او از پدیده‌ای به نام مصرف وقت آزاد حرف می‌زند؛ یعنی حالتی که افراد به جای تجربه‌ی اصیل فراغت، آن را با مصرف محتوای دیجیتال پر می‌کنند، بدون آنکه فرصتی برای تأمل یا خلوت واقعی داشته باشند. فیچ هشدار می‌دهد که این شکل از فراغت مصنوعی کمکی به سلامت روان نمی‌کند، بلکه وابستگی، بی‌قراری و احساس بی‌معنایی را نیز افزایش می‌دهد.
در بخش‌های دیگر، نویسنده با نگاهی کاربردی‌تر به معرفی اشکال گوناگون «وقت آزاد خلاق» می‌پردازد. از پیاده‌روی‌های بدون هدف گرفته تا سکوت‌نشینی، مراقبه، نوشتن روزانه، کتاب‌خوانی بی‌هدف، تنهایی داوطلبانه، بی‌کاری موزون، وقت‌گذرانی در طبیعت، موسیقی نواختن، باغبانی و حتی چرت زدن آگاهانه. او این فعالیت‌ها را نه صرفاً «استراحت»، بلکه به‌عنوان بسترهایی برای خلق معنا، بازیابی انرژی و کشف درونی توصیف می‌کند.

 

مکس فرنزل


یکی از ویژگی‌های قابل ‌توجه کتاب، نگاه غیر محافظه‌کارانه‌ی آن به مفهوم کار است. فیچ طرفدار واگذاری مطلق کار به فناوری یا خروج از دنیای حرفه‌ای نیست. او معتقد است که کار نیز بخش مهمی از هویت انسانی است، اما باید به تعادلی میان کار و فراغت رسید؛ جایی که کار به ابزاری برای رشد و تأثیرگذاری بدل شود، نه به شکنجه‌ای مدرن. در این زمینه، او به فلسفه‌ی رواقی، تفکر بودایی و حتی آموزه‌های عرفانی غرب ارجاع می‌دهد تا تعادلی میان عمل و بی‌عملی ترسیم کند.
نویسنده در خلال اثرش، داستان‌های شخصی خود و دیگران را روایت می‌کند: داستان‌هایی از مدیران موفقی که پس از تجربه‌ی فرسودگی کامل، معنای تازه‌ای در فراغت یافته‌اند؛ هنرمندانی که آثار بزرگشان را در خلوت خلق کرده‌اند یا کارآفرینانی که با بازنگری در برنامه‌ی کاری‌شان، به بهره‌وری سالم و پایدار دست یافته‌اند. او از تجربه‌های خود نیز می‌گوید: «از دوران فرسودگی در صنعت فناوری، از لحظه‌ای که تصمیم گرفت به سفر و سکوت پناه ببرد و اینکه چگونه کشف «فراغت» به زندگی‌اش معنا و شادمانی دوباره بخشید.»
کتاب همچنین حاوی پیشنهاداتی عملی برای بازآفرینی وقت آزاد در زندگی روزمره است. از تعیین زمان‌های بدون فناوری (مثل یک روز در هفته بدون تلفن همراه)، تا ساختن روتین‌هایی برای خلوت‌گزینی، برنامه‌ریزی فراغت خلاق و حتی ترویج وقت آزاد در فرهنگ کاری سازمان‌ها. فیچ بر این باور است که اگر سازمان‌ها نیز فرهنگ وقت آزاد را در کارکنانشان بپذیرند، نه‌تنها از فرسودگی شغلی می‌کاهند، بلکه خلاقیت، بهره‌وری و انگیزه‌ی بیشتری نیز تولید خواهند کرد.
زبان کتاب ساده، روایی، گرم و قابل درک است. درعین‌حال، از ژرفای فلسفی برخوردار است. فیچ در کنار روایت‌های شخصی، از پژوهش‌های علوم شناختی، یافته‌های روان‌شناسی مثبت‌گرا، تاریخ فلسفه، جامعه‌شناسی کار و حتی متون دینی استفاده می‌کند تا تصویر جامعی از اهمیت فراغت بسازد. سبک نوشتار او انگیزه‌بخش و تأمل‌برانگیز است؛ به‌گونه‌ای که خواننده را هم به بازنگری در سبک زندگی‌اش وامی‌دارد و هم او را به بازسازی رابطه‌اش با خود، با دیگران و با زمان دعوت می‌کند..

قسمتی از کتاب فراغت نوشته‌ی جان فیچ:
پیامدهای منفی کمبود خواب را که بشماریم، فهرستی طول و دراز می‌شود، خیلی طول و دراز. خوابِ خیلی کم باعث می‌شود سیستم گردش خون آسیب شدید ببیند؛ بیمارستان‌ها گزارش می‌دهند که روز بعد از جلو کشیدن ساعت‌ها، حمله‌های قلبی حدود 25‌درصد افزایش پیدا می‌کنند؛ فقط به‌دلیل همان یک ساعت خواب کمتر. کمبود خواب بی‌بروبرگرد تمرکز را مختل می‌کند و منجر به قضاوت نابه‌جا می‌شود، نوزده ساعت بیدار ماندن بی‌وقفه، یعنی از هفت صبح تا دو بامداد، همان‌قدر برای توانایی‌های ادراکی ما مضر است که مستی (راننده‌های خواب‌آلود مقصر بسیاری از تصادف‌های منجر به مرگ هستند). بی‌توجهی به خواب و جدی نگرفتن آن عملکرد سیستم ایمنی بدن را مختل می‌کند، حتی یک شب کم‌خوابی باعث کاهش شدید سلول‌های ضدسرطان می‌شود و خواب شش‌ساعته‌ی مداوم خطر ابتلا به سرطان را تا 40‌درصد افزایش می‌دهد. آخرین آمار شوکه‌کننده هم این است که کم‌خوابی اثر مستقیمی در کاهش میل جنسی دارد و در آقایان سبب کاهش تعداد اسپرم و میزان تستوسترون می‌شود؛ اگر پیشنهاد طلاق خواب متیو واکر را جدی نگرفته‌اید، احتمالاً الان تجدیدنظر می‌کنید.

 


این‌ها فقط چند مورد از پیامدهای منفی جدی نگرفتن خواب است. این ترسناک به نظر می‌رسد، ولی باید آن روی سکه را هم ببینیم و خواب را داروی جادویی رایگانی در نظر بگیریم که به وفور یافت می‌شود و می‌تواند بسیاری از بیماری‌ها و مرض‌ها را درمان و از آن‌ها پیشگیری کند. واقعاً هم دارویی قوی است! چند ساعت خواب باعث افزایش چشمگیر توانایی‌های ادراکی و مهارت‌های اجتماعی‌مان می‌شود.  
فراغت را فاطمه ثابتی ترجمه کرده و کتاب حاضر در 295 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.    

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط