عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
سبک سفر کن
![سبک سفر کن](/storage/.attachment/202406/cropped_6677c4fcaf4db.webp)
«سبُک سفر کن» با زیرعنوان سادهزیستی معنوی برای گذران یک زندگی کاملتر، اثر لایت واتکینز، از سوی انتشارات ذهنآویز منتشر شد. امروزه اکثر مردم جهان، در هر قشر و سطح اجتماعی، زندگی «مینیمالیستی» را انتخاب کردهاند و تصمیم گرفتهاند تا از داراییهای اضافی خود خلاص شوند. اگر شما هم این سبک زندگی را انتخاب کردهاید شاید به این سؤال نیز فکر کرده باشید که آیا به همان اندازه که بیرون انداختن نیمی از وسایلم هیجانانگیز است، واقعاً باعث خوشحالیام هم میشود؟ و آیا از صمیم دل و خواست درونی این سبک زندگی را انتخاب کردهام یا تصمیمی کورکورانه و مقلدانه بوده است. چراکه به گفتهی لایت واتکینز، نویسندهی کتاب «سبک سفر کن»، اگر از زندگی خود ناراضی هستید، مینیمالیست شدن احتمالاً چیزی را تغییر نمیدهد... مگر اینکه برای پرورش شادی در درون، کار درونی انجام دهید.
لایت واتکینز بهخاطر افراط در زندگی به سبک مینیمالیسم مشهور است و اکنون تمام روزهای زندگی خود را فقط با یک کوله پشتی میگذراند. در کتاب «سبک سفر کن»، او مکاشفهی شگفتانگیز خود را با خوانندگانش به اشتراک میگذارد؛ یعنی به آنها «مینیمالیست معنوی» بودن را میآموزد به این معنا که ما روی اشیاء مادی تمرکز نمیکنیم! او میگوید: «مینیمالیسم معنوی این نیست که شما چقدر وسیلهی فیزیکی دارید. مینیمالیسم معنوی دربارهی نحوهی ارتباط شما، گنجاندن خدمات در زندگیتان، ورزش کردنتان، آشپزی کردن، تمیز کردن و ابراز عشقتان است.»
لایت رویکرد منحصربهفرد خود به مینیمالیسم را با کمک داستانها و حکایات، همراه با آزمایشها و تمرینهایی در دنیای واقعی، که میتوانید آنها را با زندگی خود تطبیق دهید، با شما به اشتراک میگذارد. لایت واتکینز در کتاب «سبک سفر کن» به خواننده میآموزد که چگونه شادی درونی را اولویتبندی کند و پرورش دهد. چگونه مهمترین تصمیمات را با رجوع به دل خود بگیرد. چگونه در عین ناراحتی راحت باشد و...
او در این کتاب از خواننده دعوت میکند تا لذت ارائهی آنچه میخواهد دریافت کند را کشف کند؛ کنجکاوی خود را دنبال کند و با رویکردی «بدون لکنت» به انتخابها، ارزشها و هدف زندگی خود بپردازد. اجرای اصول مینیمالیسم معنوی شما را با ارزشهای خود همسو میکند و از شما یک ماجراجویی تغییردهندۀ زندگی میسازد.
قسمتی از کتاب سبک سفر کن اثر لایت واتکینز
برای اینکه به خودتان اجازه دهید تا روحتان را هدایت کند، ابتدا باید با روح خود ارتباط منظم برقرار کنید و با راهنمای درونی خود ـ یا با آنچه سنتهای معنوی باستانی با اصطلاح «صداهای آرامریز» از آن یاد میکنند ـ رابطه ایجاد کنید. این شاهکار سادهای نیست، زیرا صداهای ضدونقیض بسیاری در درون ما وجود دارد، بهخصوص زمانی که مینشینیم و مدیتیشن میکنیم. این یکی از همان دلایلی است که چرا بسیاری از افراد ترجیح میدهند برای مدت زمان چشمگیری با چشمان بسته جایی ننشینند. همۀ آن صداهای ضدونقیض میتوانند تجربۀ احساسی تحملناپذیری را ایجاد کنند.
تا حدی به ورزشکاری شبیه است که در یک مسابقۀ ورزشی تلاش میکند تمرکزش را روی بازی خود بگذارد، اما متوجه میشود حواسش پرت کسانی شده است که در سکوی تماشاچیان ایستادهاند و دارند سر بازیکنان جیغ و فریاد میکشند که کدام حرکت را انجام دهند. در این مقایسه، صدای آرامریز معادل آن دسته از هوادارانی است که انتهای استادیوم نشستهاند و ورزشکار داخل زمین صدایشان را بهسختی میشنود. در این میان، صداهایی که بر مبنای ترس هستند و صداهای قوانین و هنجارهای اجتماعی همه از نزدیک به گوش میرسند، فقط به این دلیل که ما عادت داریم به آنها گوش کنیم و در سراسر زندگیمان به هشدارهای آنها توجه کنیم. به همین دلیل است که وقتی برای اولینبار مدیتیشن میکنیم، اغلب آن صداهای مبتنی بر ترس، بلندترین صداهایی هستند که به گوش میرسند. این صداها ما را به این نتیجه میرسانند که ما «ذهن میمونی»[1] داریم و در مدیتیشن ناتوانیم.
اما نکتۀ کلی مراقبۀ روزانه این است که سعی کنیم به صدای آرامریز (که با عنوان «صدای قلب» نیز شناخته میشود) توجه و آن را جایگزین صداهای مبتنی بر ترس کنیم. به بیانی دیگر، شما نمیتوانید از شر هیچ صدایی خلاصی یابید، حتی نمیتوانید با فکر کردن به فکر نکردن یا با مشاهدۀ افکاری شبیه ابرهای آسمان یا با تمرکز صرف بر افکار مثبت، افکار خود را متوقف سازید؛ اما کاری که میتوانید، با صرف زمان و تمرین، انجام دهید این است که اجازه دهید مدیتیشن صدای آرامریز را زیاد کند و این صدا به افکاری مربوط میشود که شما را تشویق میکنند اصیلترین نسخۀ خودتان باشید، کارهای درست را انجام دهید، با عشق هدایت شوید و در لحظه خود را بهطور کامل نشان دهید.
بهمحض اینکه باوضوح بیشتر شروع به شنیدن صدای آرامریز میکنید، موقعیت خیلی راحتتری برای دنبال کردن آن خواهید داشت و رفتار با صداهای دیگری که به شما میگویند چه کاری را انجام ندهید آسانتر خواهد بود (از تلاش خود بکاهید و وانمود کنید که احساسی متفاوت از احساس واقعی خود دارید و از عواطف خود جدا شوید و به هر روشی پیمان ببندید) مانند صدای پسزمینهای که شایستهاش هستید ـ نه صداهایی که نمایشی هستند. در این مرحله مهم نیست بدانیم چه صدایی کدام صدا هست. چیزی که اهمیت دارد این است که روی تمرین مراقبۀ روزانۀ خود تمرکز کنید، این تغییر بهتدریج در طول زمان و کسب تجربه بهوقوع میپیوندد. یاد میگیرید که تأیید کنید این تغییر بهراستی با کیفیت انتخابهای روزانۀ شما اتفاق افتاده است.
[1]. Monkey Mind: ذهن میمونی اصطلاحی است که برای اشاره به نزاع بیپایان بین نگرانیها، ترس و شکوتردیدهایی که ما با آنها سروکار داریم به کار برده میشود. این عارضه میتواند ما را از آرامش ذهنی و میل به سعادت دور کند و مهم نیست که این پچپچ ذهنی به خودمان مربوط میشود یا دیگران؛ زیرا اثرات منفی ذهن میمونی یکسان است.