جادوی کلمه‌ ها / چه بگوییم تا کارساز شود

1 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

کتاب «جادوی کلمه‌ها» نوشته‌ی جونا برگر به همت نشر آموخته به چاپ رسیده است. این کتاب، درباره‌ی کلمه است. کتابی است که از جنبه‌های مختلف، از حقیقتی بزرگ پرده برمی‌دارد: همه‌جا و همه‌وقت، از ازل تا ابد، کلمه‌ها تعیین‌کننده‌اند و بس! کلمه گاهی مجرمی را بر سر دار می‌برد و گاهی بر تنش لباس عفو می‌پوشاند. گاهی از قرار کاری ساده، قراردادی طلایی درمی‌آورد و گاهی تجارتی ناب و بالقوه را در نطفه خفه می‌کند. زبان به‌کاررفته در همایش‌ها به شرکت‌ها قدرت می‌دهد قیمت سهام را تعیین کنند و زبان مدیرعامل‌ها بر برگشت سرمایه تأثیر می‌گذارد. کلمه از شما فردی موفق و شخصیتی درخشان می‌سازد یا باعث‌وبانی ناکامی و سرخوردگی‌تان می‌شود.

نویسنده این پرسش‌ها را پیش می‌کشد: زبانِ پشتوانه‌ی استارت‌آپ‌ها چه زبانی است؟ زبان پادکست‌های همه‌گیر و موفق چگونه باید باشد؟چگونه به زبانی مشترک می‌رسیم؟ چرا برخی کارمندان ترفیع می‌گیرند و بعضی اخراج می‌شوند؟ چه عاملی به موفقیتی چشمگیر دامن می‌زند؟ چطور می‌توان معمای نمایشنامه‌ی سیصدساله‌ی شکسپیر را حل کرد؟ چگونه می‌شود آینده را پیش‌بینی کرد؟ ادعای زن‌ستیز بودن موسیقی حقیقت دارد؟ آیا پلیس‌ها نژادپرست‌اند؟

کتاب با بررسی هزاران فیلمنامه به راز پرفروش‌ شدن برخی فیلم‌ها پی می‌برَد. ده‌ها هزار مقاله‌ی دانشگاهی را بررسی می‌کند تا بگوید چطور می‌توان مطلبی تأثیرگذار نوشت. میلیون‌ها نقد برخط را تجزیه‌وتحلیل می‌کند تا یادمان دهد چه زبانی بر کلمه‌هایی که از دهانمان خارج می‌شود، تأثیر می‌گذارد. با بررسی زبان به‌کاررفته در دادگاه‌ها و دقت در مباحثه‌های قانونی درصدد کشف عوامل مؤثر در بُردوباخت پرونده‌هاست. بیش از 250هزار ترانه را وامی‌کاود تا بفهمد چه عواملی برخی آهنگ‌ها را محبوب‌تر می‌کند و در طول همین مسیر، قدرت کلمه‌های جادویی را به رخ می‌کشد.

هرچه می‌گوییم اهمیت دارد؛ اما برخی کلمه‌ها تأثیرگذارتر از بقیه است. کلمه‌های درستی که در زمان مناسب به کار می‌رود، نظر افراد را تغییر می‌دهد و ذهن مخاطبان را مشغول می‌کند و بر تصمیم دیگران تأثیر می‌گذارد.

این کتاب به شما می‌آموزد چگونه از شر کلمه‌های نادرست خلاص شوید تا برای مثال از مدیر فروش به مدیر ارشد ارتقا یابید. می‌فهمید چرا نحوه‌ی صحبت‌ کردن وکیل‌ها به اندازه‌ی مدارک در دستشان مؤثر است و سبک‌های زبانی چگونه مردم را شایان اعتماد و معتبر و مقتدر نشان می‌دهد. پی می‌برید چگونه سوال‌های دشوار را منحرف سازید و دیگران را تحریک کنید اطلاعات حساس را فاش کنند.

آیا وفاداری به تصمیماتی که اول سال می‌گیرید، برای شما نیز مشکل است؟ آیا همیشه برای پایندی به هدف با خود در جدالید؟ این کتاب به شما یاد می‌دهد به جای «نمی‌توانم» بگویید «نمی‌کنم».

نویسنده معتقد است فاصله‌ گرفتن از زبان اول‌شخص و حرف ‌زدن با ضمیر تو یا اسم کوچک هنگام صحبت ‌کردن با خود، شما را از مشکلات دور می‌کند. بنابراین، در موقعیت‌های دشوار و استرس‌زا هرچه از خود و ضمیر من فاصله بگیرید، بیشتر از خطر و استرس در امان خواهید بود.

در این کتاب می‌آموزید که هنگام مواجهه با دیدگاه‌های مخالف، غیرمستقیم صحبت‌ کردن تأثیرگذارتر است. به جای بمباران اطلاعاتی طرف مقابل از همان ابتدا، تشویقش کنید ذهنش را بازتر و پذیراتر کند. در چنین مواقعی ابراز تردید کمک‌کننده است؛ زیرا اگر خودمان را نامطمئن نشان دهیم، چندان تهدیدکننده به نظر نمی‌آییم.

در این کتاب، متوجه می‌شوید پرسش‌های مرتبط با بحث، طرف مقابل را تشویق می‌کند بیشتر توضیح دهد و بیشتر از جزئیات بگوید. یادتان می‌دهد چطور با پرسیدن سؤالی مرتبط، از شر پاسخگویی به پرسشی دشوار فرار کنید؛ چون انحراف بهترین راه پاسخگویی به سؤال‌های دشوار است.

اما چگونه مردم را به افشای اطلاعات منفی تشویق کنیم؛ آن هم زمانی که افشاگری به ضررشان باشد؟ برای مثال کاری کنیم که بنگاه معاملات ملکی عیب‌های خانه و محله را به ما بگوید یا فروشنده‌ی لپ‌تاپ و گوشی موبایل معایب دستگاه را با ما در میان بگذارد. با صبوری کتاب را بخوانید و از یادگیری این ترفند ساده لذت ببرید.

قسمتی از کتاب جادوی کلمه‌ها:

سؤال‌های مرتبط کارساز است؛ اما سؤال‌های دیگر نیز بسته به موقعیت، کارمان را راه می‌اندازد. تصور کنید مصاحبه‌ای کاری دارید که برایش حسابی هیجان‌زده‌اید. شما دنبال فرصتی تازه می‌گردید تا شایستگی‌هایتان را اثبات کنید و به نظر می‌رسد این کار همان فرصت مناسب است. شرکت قوی است و موقعیتی عالی دارد. در کل، راه روشن پیشرفت پیش روی شماست.

آغاز مصاحبه خوب است و به نظر می‌رسد مصاحبه‌کننده خیلی از شما خوشش می‌آید؛ اما در ادامه ورق برمی‌گردد. بعد از پرسیدن از تجربه‌ها و مهاریت‌هایتان برای این کار، مصاحبه‌کننده می‌گوید: «توی کار قبلی‌تون چقدر حقوق می‌گرفتین؟»

همیشه پای چنین سؤال‌های دشواری به میان می‌آید. هنگام مذاکره اغلب از خریداران احتمالی می‌پرسند: «حالا چقدر می‌خواین هزینه کنین؟» وقت فروش خودرو، از فروشنده درباره‌ی سابقه‌ی تعمیر خودرو سؤال می‌کنند و در مصاحبه‌های کاری، اغلب از متقاضیان می‌پرسند چرا کارشان را رها کرده‌اند یا پیشنهادهای دیگری هم داشته‌اند یا نه. حتی گاهی می‌پرسند: «کِی قصد دارین بچه‌دار شین؟»

این‌گونه موقعیت‌ها ناخوشایند و ناراحت‌کننده و حتی گاهی غیر قانونی است؛ اما گویا نمی‌توانیم از آن‌ها فرار کنیم.

اولین فکری که به ذهنمان می‌رسد، این است: صادقانه جواب بدهیم. پاسخی مستقیم و کامل بدهیم و حقیقت را بگوییم.

البته چنین کاری پیامدهایی هم دارد. در مذاکرات ممکن است از کسی که اطلاعات خصوصی را فاش می‌کند، سوءاستفاده کنند یا در مصاحبه‌های شغلی، گاهی با کسی که درباره‌ی حقوق قبلی و علت ترک کار پیشین و قصد بچه‌دار شدنش حقیقت را می‌گوید، با مبلغ کمتری قرارداد می‌بندند یا به کل تقاضایش را رد می‌کنند.

صادقانه پاسخ‌ دادن اغلب ما را در تنگنا قرار می‌دهد و برایمان مشکل‌ساز است؛ اما گزینه‌های خیلی بهتری هم نداریم. عجیب نیست که هیچ مصاحبه‌گری از کسی که از پاسخ طفره می‌رود، خوشش نیاید. به‌علاوه، وقتی پاسخ سؤالی را نمی‌دهیم تا برخی اطلاعات حساس را فاش نکنیم، پاسخگو نبودنمان اوضاع را از آنچه هست، خراب‌تر نشان می‌دهد. برای مثال، اگر از ما بپرسند چرا آخرین شغلمان را رها کردیم و ما بگوییم ترجیح می‌دهیم جواب ندهیم، پاسخمان نشان می‌دهد که پای اطلاعاتی منفی در میان است که نمی‌خواهیم آن را لو بدهیم. دروغ‌گفتن نیز ایدئال ما نیست. می‌توانیم اطلاعات مرتبط را حذف کنیم یا دروغی تمام‌عیار بگوییم؛ اما فریبکاری نه‌فقط صادقانه نیست، اگر لو برود هم عواقبی منفی دارد. در مجموع، به نظر می‌رسد هنگام پاسخ ‌دادن به سؤال‌های سخت و سرراست، حق انتخاب‌های چندانی نداریم.

جادوی کلمه ها(چه بگوییم تا کارساز شود)

جادوی کلمه ها(چه بگوییم تا کارساز شود)

آموخته
افزودن به سبد خرید 304,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط