هاملت با سالاد فصل

«هاملت با سالاد فصل» به نظر بسیاری از منتقدان، بهترین اثر اکبر رادی است. پس اگر از علاقه‌مندان ادبیات نمایشی ایران هستید، به‌هیچ‌وجه آن را از دست ندهید. نگاه آمیخته به طنز به‌عنوان مولفه‌ی بسیاری از آثار این نمایشنامه‌نویس، در دل واقعیت‌های دردناک، تلخ و یا حتی تراژیک زندگی آدم‌ها نیز توسط رادی به کار گرفته شده است. اما در «هاملت با سالاد فصل» طنز در روح کلی اثر جاری است و همین ویژگی باعث شده موقعیت‌های نامتعادلی که شخصیت‌های منحصربه فرد این نمایش، در آن قرار دارند، بسیار تاثیرگذارتر شده و در پایان غیرمنتظره و کوبنده نمایش چنان اوج گرفته که مخاطب را میخکوب می‌کند! «هاملت با سالاد فصل» داستان معارفه‌ی عجیب مردی است که به‌عنوان همسر دختری از یک خاندان اعیانی و اصیل، به اعضای عجیب و غریب این خانواده معرفی می‌شود. از اسامی شخصیت‌ها و رفتار آن‌ها گرفته تا سخن گفتن‌شان و اتمسفری که آدم‌ها در آن نفس می‌کشند همه‌چیز به‌شکل مهیبی نامتعادل است و از حقیقتی ویران‌کننده حکایت دارند! «ماه‌سیما» دختر یک خاندان اشرافی به‌همراه شوهرش «دماغ» مردی ریزه، مفلوک و ژنده، پس از سفر ماه عسل وارد خانه اعیانی خانواده می‌شوند. پرده‌ی اول نمایشنامه ماجرای آشناشدن دماغ با اعضای خاندان عجیب و غریب قمپز دیوان و قنبل خاقان است تا پس از این مراسم آشنایی به حضور بزرگ خاندان یعنی پدربزرگ شرفیاب شوند. شخصیت‌های پرمدعای این خانواده که برای پذیرفتن دماغ به‌عنوان عضوی تازه از خاندان، مسائلی عجیب و غریب را مطرح می‌کنند. در این فضای دیوانه‌کننده دماغ برای پذیرفته‌شدن در خانواده‌ای اصیل همچون سگی دست‌آموز فرمانبردار همسرش ماه‌سیماست. اما در این دنیای دیوانه و اذهان ویرانی که رادی به‌شکلی هجوآمیز ترسیم کرده، اتفاقات اصلی قرار است در پرده‌ی دوم بیفتد؛ یعنی روز شرفیابی دماغ نزد پدربزرگ.... رادی در لایه‌های زیرین این نمایشنامه مسائل اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی گوناگونی را به‌شکلی هنرمندانه و تاثیرگذار مطرح کرده است که بعید است خواننده آدم‌ها و اتفاقات آن را هیچ‌گاه به فراموشی بسپارد.