چاپ سنگی؛ انقلابی هنری و ادبی بر صفحهی سنگ
چاپ یکی از بزرگترین اختراعات بشر است که مسیر تمدن، فرهنگ، دانش و ادبیات را دگرگون کرد. اگر اختراع چاپ با حروف سربی بهدست گوتنبرگ، در قرن پانزدهم میلادی، نقطهی آغاز دنیای نوین نشر محسوب میشود، بیتردید چاپ سنگی یا لیتوگرافی یکی از مهمترین تحولات بعدی در این عرصه به شمار میآید. این روش که در اواخر قرن هجدهم میلادی پدید آمد و در قرن نوزدهم بهسرعت در سراسر جهان گسترش یافت، نهتنها دسترسی به متون و تصاویر را آسانتر کرد، بلکه زیباییشناسی خاصی را وارد صنعت چاپ کرد. بهویژه در ایران و دیگر سرزمینهای شرقی، چاپ سنگی جایگاه ویژهای در تاریخ کتاب و ادبیات دارد و میراث ارزشمندی از متون، نسخهها و تصویرگریها بر جای گذاشته است.
چاپ سنگی یا لیتوگرافی روشی از چاپ است که بر پایهی اصل ناسازگاری چربی و آب بنا شده است. در این شیوه، تصویر یا متن موردنظر با مادهای چرب (مانند مداد چرب یا مرکب مخصوص) روی سطحی صاف و صیقلیافته از سنگ آهکی رسم یا نوشته میشود. سپس سطح سنگ مرطوب میشود؛ قسمتهایی که نوشته یا تصویر دارد، چربیدوست باقی میمانند و آب را پس میزنند، اما بخشهای دیگر آب را جذب میکنند. وقتی مرکب چاپ که بر پایهی چربی است روی سنگ مالیده میشود، تنها به همان خطوط یا تصاویر چرب میچسبد و در بخشهای خیس نفوذ نمیکند. درنهایت، کاغذ روی سنگ قرار میگیرد و با فشار دستگاه چاپ، تصویر یا متن روی کاغذ منتقل میشود.
این روش امکان بازتولید دقیق دستنوشتهها، خوشنویسیها و حتی نقاشیها را فراهم میکرد. برخلاف چاپ سربی که حروف و کلیشهها باید از پیش ساخته میشدند، در چاپ سنگی کافی بود خوشنویس یا هنرمند متن یا تصویر را مستقیماً بر سنگ منتقل کند. این ویژگی باعث شد که چاپ سنگی در شرق و بهویژه ایران بسیار محبوب شود، زیرا میتوانست زیبایی و اصالت خط نستعلیق و نقوش سنتی را حفظ کند.
مخترع چاپ سنگی آلویس زنفلدر بود؛ نمایشنامهنویس و آهنگسازی اهل آلمان که در سال 1796 میلادی بهطور اتفاقی به این کشف دست یافت. او که توان مالی کافی برای چاپ نوشتههای خود با شیوههای مرسوم را نداشت، به دنبال راهی ارزانتر برای تکثیر متون بود. زنفلدر متوجه شد که میتوان با استفاده از ترکیب چربی و آب روی سنگ آهکی به نوعی چاپ ساده و کارآمد رسید.
روش او به سرعت در اروپا مورد استقبال قرار گرفت، چرا که نسبت به چاپ سربی هزینهی کمتری داشت و میتوانست تصاویر هنری، نقشهها و خطوط خاص را نیز با دقتی بالا بازتولید کند. در قرن نوزدهم میلادی، چاپ سنگی به ابزاری مهم برای نشر کتاب، روزنامه، پوسترهای تبلیغاتی و حتی آثار هنری بدل شد. هنرمندان بزرگی همچون اوژن دلاکروا، فرانسیسکو گویا و بعدها هانری دو تولوز ـ لوترک از این روش برای خلق و تکثیر آثار گرافیکی خود بهره گرفتند.
چاپ سنگی در ایران با تأخیری حدود نیمقرن نسبت به اروپا وارد شد. نخستینبار در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار بود که این فن از طریق هند به ایران راه یافت. در آن دوره، ایرانیان مقیم هند با چاپ سنگی آشنا شده بودند و نسخههایی از کتابها را از طریق بمبئی و کلکته وارد ایران کردند.
چندی بعد، با تلاش افرادی چون میرزا صالح شیرازی (که پیشتر چاپ سربی را به ایران آورده بود) و میرزا زینالعابدین، دستگاههای چاپ سنگی در تبریز و تهران برپا شد. نخستین کتاب چاپ سنگی در ایران در تبریز منتشر شد و بهسرعت این شیوه در شهرهای بزرگ دیگر مانند تهران، اصفهان، شیراز و مشهد گسترش یافت.
چند عامل مهم باعث شد که چاپ سنگی در ایران بر چاپ سربی برتری یابد و بیش از نیم قرن شیوهی غالب نشر باشد:
1. هماهنگی با خوشنویسی ایرانی: خط نستعلیق که خط رایج کتب فارسی بود، در چاپ سربی بهخوبی بازتولید نمیشد؛ اما در چاپ سنگی میشد مستقیماً نوشتهی خوشنویس را تکثیر کرد.
2. سادگی و ارزانی: ساخت حروف سربی پرهزینه و دشوار بود، اما چاپ سنگی نیاز به چنین سرمایهگذاری نداشت.
3. امکان چاپ تصویر: نسخههای سنگی میتوانستند نگارهها، تذهیبها و نقاشیهای ایرانی را بازتولید کنند.
4. نزدیکی به سنت کتابت: مردم ایران به خطاطی و کتابهای دستنویس علاقه داشتند. چاپ سنگی نوعی تداوم همان سنت محسوب میشود؛ زیرا هنوز ظاهر کتاب شبیه دستنوشته بود.
از نیمهی قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم، چاپ سنگی بهسرعت گسترش یافت. بسیاری از آثار کلاسیک ادب فارسی مانند: شاهنامه، دیوان حافظ، گلستان سعدی، بوستان، خمسه نظامی و مثنوی مولوی با این شیوه چاپ شدند. همچنین کتابهای فقهی، تاریخی، فلسفی و حتی متون درسی نیز از طریق چاپ سنگی منتشر شدند.
نشریات اولیهی ایران همچون روزنامههای وقایع اتفاقیه و اختر نیز بخشی از عمر خود را با چاپ سنگی طی کردند. افزون بر آن، نگارگریها و نسخههای مصور مذهبی مانند روضهالشهدا و فتوتنامهها از طریق چاپ سنگی به خانههای مردم راه یافتند.
چاپ سنگی فقط محدود به متون ادبی و علمی نبود، بلکه نقش مهمی در انتقال فرهنگ عامه ایفا کرد. کتابهای داستانی عامیانه مانند «امیرارسلان نامدار»، «حسین کرد شبستری»، «رموز حمزه» و «هزارویک شب» به صورت چاپ سنگی در تیراژهای وسیع منتشر شدند. این کتابها که گاه همراه با تصاویر ساده بودند، محبوبیت زیادی در میان مردم عادی داشتند و به ترویج ادبیات عامیانه کمک کردند.
با ورود فناوریهای نوین چاپ، مانند چاپ سربی پیشرفته، چاپ افست و بعدها چاپ دیجیتال، تدریجاً چاپ سنگی از رونق افتاد. سرعت پایین، محدودیت در تیراژ بالا و هزینهی نگهداری سنگها باعث شد که در نیمهی اول قرن بیستم، این شیوه جای خود را به روشهای جدیدتر بدهد. در ایران، تا دههی 1320 خورشیدی چاپ سنگی همچنان رایج بود، اما پس از آن بهتدریج کنار گذاشته شد.
امروزه نسخههای چاپ سنگی در کتابخانهها، موزهها و مجموعههای خصوصی نگهداری میشوند. این آثار نهتنها ارزش متنی دارند، بلکه از نظر هنری و زیباییشناسی نیز گنجینهای ارزشمندند. صفحهآرایی، خطاطی، تذهیب و تصویرگری کتابهای سنگی بازتابی از فرهنگ و هنر ایران در دورهی قاجار و اوایل پهلوی است.
نسخههای چاپ سنگی همچنین منبعی مهم برای پژوهشگران تاریخ، ادبیات، مردمشناسی و هنر به شمار میآیند. بررسی آنها نشان میدهد که چگونه صنعت نشر در ایران شکل گرفت و چگونه سنت کتابت با فناوری چاپ در هم آمیخت.
اگرچه چاپ سنگی صنعتی منسوخ شده است، اما در عرصهی هنرهای تجسمی همچنان کاربرد دارد. لیتوگرافی بهعنوان یکی از تکنیکهای چاپ دستی، در کارگاههای هنری و آکادمیهای هنر تدریس میشود. هنرمندان معاصر نیز گاه از این روش برای خلق آثار گرافیکی استفاده میکنند. این نشان میدهد که چاپ سنگی هنوز بهعنوان پلی میان فناوری و هنر زنده است.