رنگین کمان کودکی: آمبر براون؛ دختری که با صداقت کودکی، دنیای بزرگ‌ترها را معنا کرد

16 ساعت پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


در میان انبوه داستان‌های کودک و نوجوانی که در دهه‌های پایانی قرن بیستم منتشر شدند، مجموعه کتاب‌های آمبر براون، نوشته‌ی پائولا دانزیگر، جایگاهی ویژه دارد. این مجموعه نه‌تنها به‌خاطر طنز و صداقت روایتش در میان خوانندگان محبوب شد، بلکه به‌دلیل نگاهی انسانی، لطیف و درعین‌حال واقع‌گرایانه به احساسات کودکی که درگیر طلاق والدین، تغییرات زندگی و پیچیدگی‌های رشد است، به یکی از آثار ماندگار ادبیات کودک تبدیل شد. شخصیت آمبر براون در گذر سال‌ها به نمادی از رشد احساسی، تاب‌آوری و هویت‌یابی در دوران کودکی بدل گشت؛ شخصیتی که از دل زندگی روزمره برآمده اما جهانی از معنا را با خود حمل کرد.
پائولا دانزیگر، نویسنده‌ی پر انرژی و خلاق امریکایی، در دهه‌ی 1990، تصمیم گرفت داستانی بنویسد که از نگاه کودکی روایت شود که زندگی‌اش میان عواطف متناقض، تغییر مکان و دغدغه‌های خانوادگی در نوسان است. نتیجه‌ی این تصمیم، خلق آمبر براون بود؛ دختری با موهای آشفته، ذهنی پرسشگر و زبانی پر از شوخ‌طبعی. 

پائولا دانزیگر

نویسنده در مصاحبه‌ای گفته بود که ایده‌ی آمبر براون زمانی به ذهنش رسید که در کلاس‌های نویسندگی کودکان، از دانش‌آموزان خواست درباره‌ی «چیزی که در زندگی‌شان تغییر کرده» بنویسند. یکی از دانش‌آموزان درباره‌ی طلاق والدینش نوشت و دانزیگر تحت تأثیر صداقت و احساسات او قرار گرفت. او تصمیم گرفت شخصیتی بسازد که نه قربانی شرایط باشد و نه صرفاً روایتی غم‌انگیز از طلاق والدین را بازگو کند، بلکه کودکی باشد که با حس شوخ‌طبعی و درک عمیق از زندگی، از درون بحران عبور می‌کند.
آنچه مجموعه‌ی آمبر براون را از بسیاری از آثار مشابه متمایز می‌کند، واقع‌گرایی احساسی و زبانی آن است. دانزیگر از ابتدا تصمیم گرفت از زبان کودک استفاده کند، نه در قالبی ساده‌انگارانه، بلکه با واژگان و نگاهی که واقعاً به ذهن یک کودک تعلق دارد. آمبر حرف می‌زند، شوخی می‌کند، خشم می‌گیرد، می‌رنجد و حتی از اشتباهاتش می‌آموزد.

در نخستین جلد مجموعه یعنی آمبر براون یک مداد شمعی نیست، نویسنده هوشمندانه از بازی زبانی میان نام شخصیت و نام رنگ استفاده می‌کند تا از همان ابتدا جهان کودکانه‌ی قهرمانش را با زبانی طنازانه بسازد. آمبر، دختری است که از جدا شدن از بهترین دوستش جاستین در رنج است. جاستین قرار است به آلاباما برود و این جدایی، اولین تجربه‌ی واقعی از فقدان در زندگی آمبر است. این داستان به ظاهر ساده، در عمق خود درباره‌ی پذیرش تغییر و احساس ازدست‌دادن صحبت می‌کند؛ موضوعی که دانزیگر با نگاهی سرشار از همدلی به تصویر می‌کشد.
پائولا دانزیگر در تمامی آثارش باور داشت که کودکان نیاز دارند احساساتشان جدی گرفته شود. او هرگز با لحن آموزگارانه سخن نمی‌گفت. درعوض، داستان‌هایش بستری فراهم می‌کرد تا خوانندگان جوان در دل روایت، خودشان پاسخ پرسش‌هایشان را بیابند. در مجموعه‌ی آمبر براون نیز همین ویژگی بارز است: هیچ‌گاه نویسنده نمی‌خواهد بگوید چه چیزی درست یا غلط است، بلکه موقعیت‌ها را به‌گونه‌ای توصیف می‌کند که کودک بتواند خود در آینه‌ی داستان، بازتابی از واقعیتش را ببیند.

همین ویژگی باعث شد آمبر براون برای بسیاری از خوانندگان به دوستی خیالی اما واقعی بدل شود؛ کسی که مثل خودشان احساس می‌کند، می‌ترسد، اشتباه می‌کند و درنهایت یاد می‌گیرد.
یکی از رازهای ماندگاری این مجموعه، طنز خاص دانزیگر است. او از طنز نه برای خنداندن صرف، بلکه برای تاب‌آوری استفاده می‌کند. وقتی آمبر از تغییرات زندگی‌اش خسته می‌شود یا احساس تنهایی می‌کند، شوخی می‌کند تا بتواند خود را حفظ کند. این طنز، همدلی خواننده را برمی‌انگیزد و نشان می‌دهد که حتی در دل موقعیت‌های سخت، می‌توان با نگاهی گرم‌تر به زندگی ادامه داد.
دانزیگر در نامه‌ای به یکی از خوانندگان جوانش نوشته بود: «گاهی شوخی‌ کردن یعنی اینکه هنوز امید داری. وقتی آمبر می‌خندد، یعنی هنوز تسلیم نشده.»


این نگاه انسانی و درعین‌حال تربیتیِ بدون پند، سبب شد آثار او در مدارس و کتابخانه‌های بسیاری از کشورها مورد توجه معلمان و روان‌شناسان کودک قرار گیرد.
پس از موفقیت جلد نخست، دانزیگر مجموعه را ادامه داد و در جلدهای بعدی، زندگی آمبر را در دوره‌های گوناگون تحصیلی و خانوادگی دنبال کرد. هر جلد به یکی از دغدغه‌های رایج کودکان می‌پردازد: از جدایی والدین گرفته تا دوستی‌های جدید، بحران‌های اعتمادبه‌نفس و فشارهای مدرسه.
بسیاری از منتقدان معتقدند که دانزیگر بخش‌هایی از شخصیت خودش را در آمبر براون جا داده است. او در کودکی خانواده‌ای متشنج داشت، از جابه‌جایی‌های مکرر خسته می‌شد و اغلب از طریق نوشتن با احساساتش کنار می‌آمد. همان‌گونه که آمبر از نوشتن در دفتر خاطراتش آرامش می‌یابد، دانزیگر نیز نوشتن را پناهی برای بیان درونیات می‌دانست. او در مصاحبه‌ای گفته بود: «آمبر درواقع منم، فقط کمی جوان‌تر و با شجاعت بیشتر و او چیزهایی را می‌گوید که من در کودکی جرئت بیانش را نداشتم.»

پائولا دانزیگر در کودکی

این اعتراف ساده، راز زنده بودن شخصیت آمبر را آشکار می‌کند. او نه محصول تخیل صرف، بلکه نتیجه‌ی تجربه‌ی زیسته‌ی نویسنده‌ای بود که می‌خواست به کودکان نشان دهد که حتی در دل شکست‌ها، می‌توان خود را بازیافت.

مشاهده کتاب‌های آمبر براون

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید