
مهارت عشق ورزیدن/ دربارهی یک احساس شخصی
کتاب «مهارت عشق ورزیدن» از مجموعهی مدرسهی زندگی آلن دوباتن به همت نشر شمعدونی به چاپ رسیده است. عاشق شدن یک احساس شخصی و کاملاً خودجوش است، اینکه عامل دیگری مثل جامعه یا فرهنگ بتواند در خصوصیترین و صمیمیترین لحظات ما نقش و تأثیرگذاری پنهانی داشته باشد، ممکن است تا حدودی عجیب و حتی توهینآمیز به نظر برسد.
بااینحال، تاریخ بشریت رویکردهای بسیار متنوعی از عشق را به ما نشان میدهد. مفروضات بسیار مختلفی درخصوص چگونگی قرار گرفتن زوجها در کنار هم و راههای متمایزی برای تفسیر احساسات وجود دارد. احتمالاً باید با کمی اغماض بپذیریم که نحوهی مدیریت روابطمان در عمل باید بیشتر متأثر از محیط حاکم و جامعه باشد. عشق ما در یک پسزمینهی فرهنگی ظهور میکند که احساسی قویتر از آنچه در عرف جامعهی «عادی و مرسوم» خوانده میشود آن را هدایت میکند، این پسزمینهی فرهنگی جامعه است که بهطور نامحسوس نوع رفتار و برخورد را به ما دیکته میکند و به ما میگوید که در چه مواردی باید به عواطف خود اهمیت بدهیم. فرهنگ به ما میآموزد که برای چه چیزی ارزش قائل شویم، چگونه با تعارضات رفتاری برخورد کنیم، برای چه چیزی هیجانزده شویم، چه زمانی باید تحمل کرد و از چه چیزی باید خشمگین شویم. عشق تاریخ و داستان خود را دارد و ما ناگزیر تحت تأثیر آن تاریخ قرار گرفتهایم.
برخلاف یک باور رایج و کلیشهای که معتقد است عشق بهصورت ناگهانی در انسان پدیدار میشود، روانشناسان معروف امروز معتقدند که عشق ورزیدن دارای اصولی است که میتوان آموخت.
«مهارت عشق ورزیدن» در طی قرنها، به مهارتی رو به تکامل و تأثیرگذار در پایداری روابط و جدی شدن آن تبدیل شده است و همچنان با توجه به تغییرات فناوری، فرهنگ و اقتصاد و... در حال تغییر است.
ماجرای عشق و تأثیر مکتبهای مختلف بر آن، به ما نشان میدهد که عشق ورزیدن علاوهبر اینکه هنری است ذاتی، مهارتی است اکتسابی و اگر دچار آن شدهاید، میتوانید با تمرین و آموزش این مهارت را کسب کنید.
«مهارت عشق ورزیدن» با مثالهای متعدد و ملموس ما را با واقعیتهای عشق آشنا میکند؛ برای مثال «انجام دادن کارهای منزل با کیست؟» روشن کردن همین موضوع بهظاهر ساده، ما را با مسائلی عینی روبهرو میکند.
اینکه عشق را باتوجه به آموزههای والدین و کسانی که پیرامون خود میبینیم به دیگری ابراز کنیم، ما را از مسیر درست خارج میکند و رابطه را با چالشهای جدی مواجه میکند.
آلن دوباتن در این اثر خود پیشفرض متفاوتی را پیش روی ما قرار میدهد: اینکه عشق مهارتی است که باید آن را آموخت نه اینکه فقط هیجان و احساس باشد. او همچنین گامبهگام و با ایجاد کشش و جذابیت ما را به سوی نکات کلیدیِ روابط سوق میدهد، از مشاجره تا رابطهی جنسی و از بخشش تا ارتباط. دوباتن به ما کمک میکند تا اطمینان حاصل کنیم که موفقیت در رابطهی عاشقانه هرگز فقط به شانس بستگی ندارد.
قسمتی از کتاب مهارت عشق ورزیدن:
زندگی ما انسانها عمیقاً تحت تأثیر یک خصوصیت ذهنی است که ما معمولاً کمتر به آن توجه میکنیم، ما برای هرآنچه انتظارش را میکشیم یک پیشفرض ذهنی داریم. تصاویر ذهنیای را که در مغزمان جا خوش کردهاند همهجا همراه خود میبریم. این تصاویر ذهنی هستند که به ما میگویند اوضاع قرار است چطور پیش برود و ما حتی متوجه حضور آنها نیستیم؛ اما این پیشفرضها بر نحوهی پاسخگویی ما و نحوهی تفسیر آنچه در زندگیمان اتفاق میافتد و با آن روبهرو میشویم تأثیر بسیار زیادی دارند. براساس همین انتظارات و پیشفرضهاست که ما اتفاقات زندگی خود را مطلوب یا گاهی معمولی و ناعادلانه میدانیم.
اگر چیزی برخلاف انتظارات و توقعات ما پیش برود دیوانه و عصبی میشویم. ممکن است بسیاری از امور طبق خواستمان پیش نرود، اما باعث خشمگین شدنمان هم نشود. هنگامیکه از قبل، انتظار بروز مشکلی را داشته باشیم، این مشکل هیچگاه آرامش ما را به هم نمیزند. ممکن است غمگین شویم ولی داد و فریاد هم نمیکنیم. متأسفانه هنگامیکه بحث عشق میشود، توقعات ما همیشه در بالاترین حد ممکن است. در جامعه، عقاید پوچ و بیاساس بسیاری دربارهی شریک شدن زندگی با یک انسان دیگر وجود دارد. البته روابط مشکلدار زیادی را در اطراف خود میبینیم. بهوفور شاهد طلاق و جدایی افراد هستیم و تجربههای خود ما نیز به آنها اضافه میشود؛ اما با توانایی عجیبی، این شواهد و اطلاعات را نادیده میگیریم.
تصورات بلندپروازانهای دربارهی بهترین شکل عشق ورزیدن و رابطه برای خود ایجاد کردهایم، حتی اگر هرگز چنین نوع عشق ورزیدن مطلوبی را در ا طراف خود ندیده باشیم.