#
#

معرفی کتاب: ماجراهای تام سایر

6 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


«ماجراهای تام» سایر رمانی کلاسیک و ماجراجویانه اثر مارک تواین است که اولین‌بار در سال 1876 منتشر شد. این کتاب، داستان پسربچه‌ای شیطان و باهوش به نام تام سایر را روایت می‌کند که در شهر کوچکی به نام سنت پترزبورگ، در کنار رود می‌سی‌سی‌پی، زندگی می‌کند. تواین در این رمان، با طنز و ظرافتی خاص، دنیای کودکانه‌ی تام و دوستانش را به تصویر می‌کشد و درعین‌حال، نگاهی انتقادی به جامعه‌ی امریکایی قرن نوزدهم دارد.
تام پسری 12 ساله، بازیگوش و خیال‌پرداز است که با عمه‌اش پالی و برادر ناتنی‌اش سید زندگی می‌کند. او از مدرسه و کلیسا فراری است و همیشه به دنبال ماجراجویی‌های تازه می‌گردد. تام با دوست صمیمی‌اش، هاکلبری فین (هاک) که پسر ولگرد و بی‌خانمانی است، دوستی عمیقی دارد.
یکی از بخش‌های معروف کتاب زمانی است که تام، برای تنبیه، مجبور می‌شود دیوار خانه‌ی عمه پالی را سفیدکاری کند. او با زرنگی این کار را به بچه‌های دیگر می‌فروشد و در عوض، اسباب‌بازی و چیزهای دیگر از آن‌ها می‌گیرد. این بخش نشان‌دهنده‌ی هوش و خلاقیت تام است.
یکی از نقاط عطف داستان، زمانی است که تام و هاک شبانه به قبرستان می‌روند و شاهد قتل دکتر رابینسون به‌دست جو هندی (مهاجر خشن و شرور) می‌شوند. جو، این جنایت را به ماف پاتر، مردی بی‌خانمان و الکلی نسبت می‌دهد. تام و هاک از ترس جو هندی تا مدتی چیزی نمی‌گویند اما بعداً تام در دادگاه حقیقت را فاش می‌کند و جو فرار می‌کند.
تام و هاک باور دارند که جو هندی گنجینه‌ای پنهان کرده است. آن‌ها به دنبال آن می‌گردند و درنهایت، در غاری تاریک، جو را می‌بینند که مرده است و گنجینه‌اش را پیدا می‌کنند. این گنج آن‌ها را ثروتمند می‌کند و هاک که همیشه از زندگی متمدن فراری بود، تحت سرپرستی بیوه داگلاس قرار می‌گیرد.
در این رمان، تام سایر نماد شور جوانی، خلاقیت و تمایل به آزادی است. او با وجود شیطنت‌هایش شجاع و مهربان است. هاکلبری فین نماینده‌ی آزادی مطلق است. او از قیدوبندهای جامعه فراری است، اما در پایان، تحت تأثیر تام، کمی به زندگی اجتماعی تن می‌دهد. جو هندی شرور داستان است که نشان‌دهنده‌ی خشونت و وحشیگری است. مرگ او در غار، نمادی از پایان شر است.
ماجراهای تام سایر نه فقط یک داستان ماجراجویانه، بلکه آینه‌ای از جامعه‌ی قرن نوزدهم آمریکاست. مارک تواین با خلق شخصیت‌هایی به‌یادماندنی، شور زندگی، عدالت و آزادی را ستایش می‌کند. این کتاب حتی پس از 150 سال، هنوز تازه و خواندنی است و به بسیاری از زبان‌ها ترجمه شده است.

ماجراهای تام سایر

ماجراهای تام سایر

کارنامه
افزودن به سبد خرید 575,000 تومان

قسمتی از کتاب ماجراهای تام سایر نوشته‌ی مارک تواین:
آن شب ساعت نُه و نیم، تام و سید را مثل همیشه فرستادند بخوابند. آن‌ها دعای‌شان را خواندند و سید خیلی زود خوابش برد. تام بیدار ماند و با بی‌صبریِ تمام انتظار کشید. موقعی که به نظرش آمد که لابد دیگر نزدیک سحر است. زنگ ساعت دیواری دَه بار به صدا درآمد! خیلی ناامیدکننده بود. تام دلش می‌خواست همچنان که اعصابش اقتضا می‌کرد از این دنده به آن دنده بشود و وول بخورد، ولی می‌ترسید سید را از خواب بپراند. این شد که بی‌حرکت دراز کشید و به تاریکی زل زد. همه‌چیز به‌طرز غم‌انگیزی آرام بود. سپس، از دل این خاموشی، سروصداهای ضعیفی که به زحمت شنیده می‌شدند رفته‌رفته شروع به خودنمایی کردند. صدای تیک‌تاکِ ساعت کم‌کم به گوش رسید. تیرهای چوبیِ قدیمی به‌تدریج به نحوِ اسرارآمیزی شروع به ترق توروق کردند. پله‌ها با صدای ضعیفی غژغژ می‌کردند. ظاهراً جن‌ها بیرون آمده بودند. از اتاق خاله پالی صدای خرناسِ منظم و خفه‌ای می‌آمد. و بعد جیرجیر ملال‌آور جیرجیرکی که هوش و زیرکیِ هیچ انسانی نمی‌توانست محل آن را تعیین کند به هوا بلند شد. سپس صدای شوم سوسک چوبخواری که از توی دیوار بالای تختخواب می‌آمد سر تا پای تام را به لرزه درآورد؛ زیرا معنایش این بود که عمرِ کسی دارد به پایان می‌رسد. آنگاه صدای عوعوی سگی دوردست از دلِ شب برخاست، که عوعوِ ضعیف‌‌تری از فاصله‌ی دورتر به آن پاسخ داد. تام در عذاب بود. سرانجام به این نتیجه رسید که زمان از حرکت باز ایستاده و ابدیت آغاز شده است؛ بی‌اختیار به چُرت زدن افتاد؛ ساعت یازده‌بار نواخت، ولی تام صدایش را نشنید. و بعد، آمیخته با رؤیاهای نیمه‌تمامش، صدای بسیار محزون مای و موی گربه‌ای بلند شد. صدای بالا رفتن پنجره‌ی یکی از همسایه‌ها چُرتش را پاره کرد. فریاد «پیشته! بدمسّب!» و صدای شکستن یک بطری خالی در پشت انبار هیزمِ خاله‌اش او را کاملاً بیدار کرد و یک دقیقه‌ی بعد تام لباس پوشیده بود و از پنجره بیرون رفته بود و داشت چهار دست‌وپا روی سقف «جناح الحاقی» خانه می‌خزید. همین‌طور که می‌رفت، یکی دوباری با احتیاط میو‌میو کرد؛ بعد پرید روی سقفِ انبار هیزم و از آنجا هم پایین پرید. هاکلبری فین با گربه‌ی مرده‌اش آنجا بود. پسرها راه افتادند و توی تاریکی ناپدید شدند. نیم‌ساعت بعد، آن‌ها داشتند از میان علف‌های بزرگ قبرستان جلو می‌رفتند.  
  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط