#
#

معرفی کتاب: زیتو

10 ماه پیش زمان مطالعه 4 دقیقه

 

«زیتو» با زیرعنوانِ در تب‌و‌تاب فهمیدن، کتابی است نوشته‌ی نسرین دریا که انتشارات دُرنا قلم آن را به چاپ رسانده است. زیتو حکایت موجودی است که به‌یک‌باره متوجه قوه‌ی شناخت و درک خود می‌شود. او در مواجهه با هر چیز، سؤالات بسیاری برایش ایجاد می‌شود و از اینکه متوجه آگاهی و قدرت درک خود می‌شود، به وجد آمده و لذت می‌برد.

زیتو با من و تُوی ما انسان‌ها سخن دارد که روزانه با بی‌توجهی از کنار این همه موجودات شگفت‌انگیز و دلرُبا عبور می‌کنیم و حتی نیم‌نگاهی از توجهمان را به آن‌ها نمی‌بخشیم.

زیتو با نوجوانانِ ما حرف دارد و می‌خواهد به آن‌ها تلنگری بزند تا آن‌ها را نسبت به داشته‌های خود قدردان کند.

او درحالی‌که نوجوان ما را به هستی و اصل خلقت توجه می‌دهد، نوید زندگی عاقلانه داده و او را در حین مواجهه با موانع و کمبودهای ظاهری، ترغیب به کوشش و امیدواری در ادامه‌ی راه می‌دهد.

او به ما می‌آموزد که محیط اطرافمان پر از حکمت و آگاهی، جذابیت و زیبایی، پیوستگی و هماهنگی است.

زیتو یک کتاب دوزبانه است که می‌توانید آن را به دو زبان بخوانید و لذت ببرید.

«زندگی فقط شادمانی‌کردن و لذت‌ بردن نیست، بلکه سختی و آسانی با هم‌اند و غیرقابل انفکاک؛ درست مثل دو طرف یک سکه، شاید یکی زود نمایان گردد، یکی دیرتر!»

قسمتی از کتاب زیتو نوشته‌ی نسرین دریا:

پشت گردنم از خاک بیرون زده است. من با گردن خم‌شده اما مسرور و شادکام در برابر زمین با عظمت، تعظیم کرده‌ام.

درحالی‌که بوی با طراوت و خوش زمین را با نفسی عمیق استشمام می‌کنم، برای خداحافظی به‌آرامی زمین مادر را چندین‌بار بوسیدم و از او تشکر کردم که بستر رشد من شده و مرا پرورش داده است.

هوای سبک و شاداب، آرام‌آرام، ساقه‌ی مرا نوازش داده و تکان می‌دهد و زمزمه‌ی «تولد مبارک» برایم سر می‌دهد. دلم می‌خواهد برگ‌هایم را هرچه زودتر از درون پوسته‌ی سخت شکافته شده‌ام که در زیر خاک گیر کرده است، بیرون آورده و تمام‌قد، در آغوش او قرار بگیرم. نوازش او، احساسی دلنشین و خنک به من می‌دهد. دریغا، حالا احساس می‌کنم که زمان ایستاده است! ای کاش زودتر می‌گذشت!

بعد از مدتی طولانی، با کمک حرکات لطیف و نسیم آرام باد، بالاخره هرچه توان داشتم را در خود جمع کرده و به ناگه از درون هسته رها شدم. آرام و باادب، با برگ‌های تازه از هسته درآمده‌ام که هنوز چروک بودند، به هوایی که هم‌اکنون نیمه‌ی من در آن قرار گرفته است سلام کردم.

سلام بر هوا، بر نسیم، سلام بر باد! برگ‌های کوچکم خود را برای نسیم باد تکان داده و به او درود گفتند. آنگاه از طریق منافذ برگ‌هایم نفسی بلند و روح‌افزا کشیدم. چه هوای مطبوع و فرح‌بخشی است!

روی زمین احساس سبکی و چالاکی می‌کنم. برگ‌هایم با حرکات آرام هوا تکان می‌خورند و من چنین حرکت لذت‌بخش و مطلوبی را قبلاً در زیر زمین تجربه نکرده بودم.

مدتی بهت‌زده به اطرافم می‌نگرم. چه با شکوه و جلال، چگونه این همه نعمت را سپاس بگزارم! به وجد آمده‌ام. این بالا هم محیط پیرامونم ظلمانی است. البته بالای سرم اگرچه مانند درون خاک تاریک است، ولی درعین‌حال هزاران نقطه روشن، زیبا و بعضاً چشمک‌زن دارد. فکر می‌کنم که این ذرات گسترده‌ی زرین، ستارگانی هستند که انگار همگی مرا بادقت تماشا کرده و به همدیگر نشان داده و خوش آمد می‌گویند. خوش آمدی!

از دیدن این همه زیبایی و اُبهت به حیرت آمده‌ام. آیا این همان آسمان است یا شاید هم بهشت باشد؟ دوست دارم بی‌وقفه به او که حرکتی آهسته دارد، خیره شوم و همین‌طور خیره و مبهوت بمانم. از دیدن این منظره‌ی زیبا و دل‌آرام هیچ‌وقت سیر نمی‌شوم.

زیتو (در تب و تاب فهمیدن)،(2زبانه)

زیتو (در تب و تاب فهمیدن)،(2زبانه)

درنا قلم
افزودن به سبد خرید 130,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط