#
#

معرفی کتاب: تاب‌آوری

6 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


کتاب «تاب‌آوری» نوشته‌ی کارن ریویچ و اندرو شاته یک راهنمای علمی و عملی برای تقویت تاب‌آوری روان‌شناختی است. این کتاب براساس تحقیقات گسترده در زمینه‌ی روان‌شناسی مثبت‌نگر و علوم اعصاب نوشته شده و به خوانندگان کمک می‌کند تا با توسعه‌ی مهارت‌های ذهنی، بر چالش‌های زندگی غلبه کنند. نویسندگان که هر دو از متخصصان برجسته در حوزه‌ی تاب‌آوری هستند، بر این باورند که تاب‌آوری یک مهارت اکتسابی است، نه یک ویژگی ذاتی.
تاب‌آوری تواناییِ عبور از سختی‌ها و حتی رشد کردن در رویارویی با آن‌ها، یکی از کلیدی‌ترین مهارت‌های روان‌‎شناختی عصر حاضر است. زندگی پر از چالش‌های نامنتظره است: از دست دادن شغل، شکست‌های عاطفی، بیماری، بحران‌های مالی و... تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که تاب‌آوری بالایی دارند، نه‌تنها بهتر با این مشکلات کنار می‌آیند، بلکه پس از آن، قوی‌تر ظاهر می‌شوند. نویسندگان با استناد به مطالعات موردی توضیح می‌دهند که تاب‌آوری باعث کاهش اضطراب، بهبود عملکرد شغلی و حتی تقویت سیستم ایمنی بدن می‌شود.
ریویچ و شاته در این کتاب، تاب‌آوری را به هفت مؤلفه‌ی اساسی تقسیم می‌کنند که هرکدام قابل یادگیری و تقویت هستند:
1. تحلیل علّی؛ توانایی شناسایی دقیق ریشه‌های مشکلات.
مثلاً به جای گفتن «همه‌چیز اشتباه پیش می‌رود» فرد تاب‌آور می‌پرسد: «کدام بخش از این وضعیت تحت کنترل من است؟»
2. کنترل هیجانات؛ مدیریت واکنش‌های احساسی در لحظات بحرانی.
تکنیک‌هایی مثل تنفس دیافراگمی یا توقف فکر.
3. خوش‌بینی واقع‌بینانه؛ باور به اینکه مشکلات موقت هستند، اما بدون انکار واقعیت.
جمله‌ی کلیدی: این موقعیت سخت است، اما من راه‌حل‌هایی دارم.
4. انعطاف‌پذیری شناختی؛ توانایی دیدن مسائل از زوایای مختلف و تغییر استراتژی در صورت نیاز.
پرسش: آیا راه دیگری برای حل این مشکل وجود دارد؟
5. خودکارآمدی: اعتمادبه‌نفس برای اقدام عملی، حتی در شرایط مبهم.
مثال: کسی که پس از اخراج، بلافاصله به‌دنبال مهارت‌آموزی می‌رود.
6. تقویت روابط؛ شبکه‌ی حمایتی قوی، عامل کلیدی تاب‌آوری است.
نویسندگان تأکید می‌کنند: «تنهایی، دشمن تاب‌آوری است.»
7. هدف‌گذاری هوشمند؛ تعیین اهداف کوچک و قابل دستیابی در بحران‌ها.
روش گام‌های کوتاه برای بازگشت به مسیر.
کتابِ «تاب‌آوری» ترکیبی منحصربه‌فرد از علم و عمل است. برخلاف کتاب‌های کلیشه‌ای انگیزشی، این اثر به شما می‌گوید چگونه فکر و عمل کنید تا در توفان‌های زندگی هم تنها نمانید و هم به جلو حرکت کنید. این کتاب برای مدیرانی که فشار کاری بالایی دارند، والدینی که می‌خواهند تاب‌آوری را به کودکانشان بیاموزند، یا هر کسی که احساس می‌کند در برابر مشکلات شکننده است، مناسب خواهد بود. 

تاب آوری (زندگی مثبت)

تاب آوری (زندگی مثبت)

ابوعطا
افزودن به سبد خرید 264,000 تومان

قسمتی از کتاب تاب‌آوری نوشته‌ی کارن ریویچ و اندرو شاته:
تا چه اندازه با این باورها آشنا هستید: «آنچه در زندگی بیش از همه‌چیز اهمیت دارد، دوست ‌داشته ‌شدن است»، «وظیفه‌ی من راضی نگه ‌داشتن دیگران و شاد کردن آن‌هاست» یا «می‌خواهم دیگران درباره‌ی من همیشه خوب فکر کنند» این باورها پیرامون مسئله‌ی پذیرش است؛ نیاز به دوست‌ داشته ‌شدن، پذیرفته ‌شدن، مورد تحسین قرار گرفتن و با دیگران همراه ‌شدن. افرادی که نیاز اصلی‌شان پذیرفته ‌شدن توسط دیگران است تمایل به نتیجه‌گیری شتاب‌زده و ذهن‌خوانی دارند. آن‌ها با قرارگرفتن در شرایطی نامطلوب، هنگامی‌که رئیس، جواب سلامشان را نمی‌دهد یا دوستشان به تلفن آن‌ها پاسخ نمی‌دهد، فکر می‌کنند همه‌چیز تمام شده و همین، باور توده یخی‌شان را تقویت می‌کند.
جیمز، کارمند بخش سرویس‌دهی به مشتریان است و با این باور زندگی می‌کند: «اگر دیگران مرا دوست نداشته باشند بدان معناست که من مشکل بزرگی دارم.» به نظر شما اتفاقی تلخ‌تر از این وجود دارد؟ یک نماینده‌ی سرویس‌دهی به مشتریان که نمی‌تواند رد شدن را بپذیرد مانند ورزشکاری است که از رقابت شانه خالی می‌کند. جیمز در مقابل رفتار بد یک مشتری، احساس می‌کند کار بدی انجام داده و به همین دلیل زمان بسیاری را برای جلب رضایت مشتری هدر می‌دهد. از آنجا که تمرکز جیمز بر دوست‌ داشته ‌شدن است، نه خدمت‌رسانی، طرز بیان او ناموفق است. مشتریان ابتدا از لحن دوستانه‌ی او لذت می‌برند؛ اما هنگامی‌که برای نزدیکی بیشتر به آن‌ها، لحن خود را تغییر می‌دهد، با آن‌ها شوخی می‌کند و سؤالات شخصی می‌پرسد، آن‌ها دیگر ادامه نمی‌دهند و تلفن را قطع می‌کنند. می‌بینید؟ نیاز شدید او به دوست‌ داشته ‌شدن باعث شده به گونه‌ای رفتار کند که دیگران از او دور شوند.
آیا شما نیز چنین باورهایی دارید: «فقط افراد ضعیف نمی‌توانند مشکلات‌شان را حل کنند» یا «کمک‌ خواستن از دیگران نشان‌دهنده‌ی ضعف شماست» یا «اگر کنترل اوضاع را در دست ندارید پس انسان ضعیفی هستید»؟ افراد کنترل‌محور باورهایی اساسی درباره‌ی اهمیت در اختیار داشتن کنترل اتفاقات دارند. افرادی که باورهای توده‌یخی قوی درباره‌ی کنترل دارند نسبت به تجربیاتی که نمی‌توانند نتایج آن را تعیین کنند بسیار حساس هستند. گرچه نداشتن احساس کنترل برای بیشتر افراد ناراحت‌کننده است برای افراد کنترل‌محور این احساس بسیار شدیدتر است؛ زیرا آن‌ها نداشتن کنترل را به شکست فردی نسبت می‌دهند. یک آتش‌نشان اهل فیلادلفیا به‌شدت احساس گناه می‌کرد؛ زیرا نتوانسته بود در هفته‌های پس از سقوط برج‌های دوقلو به افراد بیشتری کمک کند. پس از ساعت‌ها گفت‌وگو دو باور توده‌یخی او، که این احساس گناهش را تقویت می‌کرد، مشخص شد: «باید همیشه کنترل همه‌چیز را در دست داشته باشم» و «کنترل نداشتن نشانه‌ی ضعف و ترس است». این باورها تأثیر بسیاری بر او داشتند. انتخاب این شغل کاملاً نشانه‌ی تمایل او به داشتن کنترل بود. او با انتخاب این شغل در شرایطی خودنمایی کرد که بیشتر ما احساس ناتوانی و ناامیدی می‌کنیم. این باور او در مورد کنترل باعث شده بود به دیگر آتش‌نشان‌ها نیز روحیه دهد؛ اما او با وجود این کمک‌ها معتقد بود هنوز تلاش‌هایش کافی نیست. بسیاری از همکارانش از دیدن او احساس ناراحتی می‌کردند و می‌خواستند به نحوی به او کمک کنند؛ اما احساس گناه او عمیق بود. این احساس شب‌ها او را بیدار نگه می‌داشت و مانع از تمرکزش می‌شد. این باورها به جای تقویت، او را تضعیف کرده بود.        
 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط