
غذا خوردن آگاهانه/ تمرینهای ساده برای ایجاد رابطهی سالم با غذا
کتاب «غذا خوردن آگاهانه» نوشتهی وینچی تسویی متخصص تغذیه و مربی ذهنآگاهی به همت نشر مون به چاپ رسیده است. این کتاب یک راهنمای کاربردی برای کسانی است که میخواهند رابطهی سالمتری با غذا و بدن خود داشته باشند. کتابی که بر پایۀ اصول تغذیۀ آگاهانه طراحی شده و به جای تمرکز بر رژیمهای سختگیرانه، بر بهبود ارتباط ذهن و بدن تأکید میکند.
تغذیهی آگاهانه ترکیبی از ذهنآگاهی و علوم تغذیه است. هدف آن این است که افراد بدون قضاوت، به سیگنالهای داخلی بدن خود ـ مانند گرسنگی، سیری و رضایت ـ توجه کنند. برخلاف رژیمهای سنتی که اغلب با محدودیتهای شدید همراهاند و در بلندمدت منجر به پرخوری یا کاهش وزن موقت میشوند، این روش به افراد کمک میکند تا از غذا خوردن لذت ببرند و درعینحال به نیازهای واقعی بدنشان پاسخ دهند.
یکی از نکات کلیدی که تسویی در کتابش به آن اشاره میکند، این است که 95 درصد از رژیمهای کاهش وزن در بلندمدت شکست میخورند؛ زیرا مبتنی بر محدودیت هستند و احساس گناه ایجاد میکنند. در مقابل، تغذیهی آگاهانه به افراد میآموزد که چگونه بدون سرزنش خود، انتخابهای غذایی بهتری داشته باشند.
یک بخش مهم کتاب به تفاوت بین گرسنگی جسمی و گرسنگی عاطفی میپردازد. گرسنگی جسمی یک نیاز فیزیولوژیک است که بهتدریج ایجاد میشود و با علائمی مانند قاروقور شکم، کاهش انرژی یا سردرد همراه است. در مقابل، گرسنگی عاطفی ناگهانی است و معمولاً پس از استرس، اضطراب، بیحوصلگی یا حتی خستگی ظاهر میشود.
تسویی در کتابش چندین تکنیک ساده اما مؤثر ارائه میدهد تا خوانندگان بتوانند تغذیهی آگاهانه را در زندگی روزمره اجرا کنند:
1- آهسته غذا خوردن و جویدن کامل: بسیاری از مردم بهقدری سریع غذا میخورند که بدن فرصت نمیکند سیگنال سیری را به مغز ارسال کند. پیشنهاد نویسنده این است که بین هر لقمه، قاشق یا چنگال را زمین بگذارید و حداقل 20 بار بجوید.
2- حذف عوامل حواسپرتی: خوردن غذا جلو تلویزیون یا هنگام کار با موبایل، باعث میشود بدون توجه به مقدار یا طعم غذا، بیشازحد نیاز بخورید. تسویی توصیه میکند حداقل یک وعده در روز را بدون هیچ صفحه نمایشی صرف کنید.
3- ثبت غذایی غیرقضاوتی: برخلاف برنامههای رژیمی که غذاها را به خوب و بد تقسیم میکنند، این کتاب پیشنهاد میکند یک دفترچه یادداشت داشته باشید و فقط تجربهی خود از غذا خوردن ـ مانند طعم، بافت و احساس پس از آن را ثبت کنید، بدون برچسب زدن.
یکی از موانع اصلی در ایجاد رابطه سالم با غذا، ذهنیت غذای ممنوع است. وقتی به خود میگویید: «نباید شیرینی بخورم»، این میل به شیرینی قویتر میشود و درنهایت ممکن است به پرخوری منجر شود. تسویی توضیح میدهد که هیچ غذایی ذاتاً بد نیست، بلکه مسئله میزان و نحوهی مصرف آن است. به جای گفتن «دیگر هیچوقت پیتزا نمیخورم»، بهتر است بگویید: «امروز پیتزا خوردم و از آن لذت بردم، فردا غذای مغذیتری انتخاب میکنم.»
بسیاری از افراد در مهمانیها یا رستورانها استرس غذایی میگیرند ـ یا بیشازحد میخورند یا خود را بهشدت محدود میکنند. این کتاب راهکارهایی برای مدیریت چنین موقعیتهایی ارائه میدهد.
قبل از رفتن به مهمانی، از خود بپرسید: «آیا واقعاً گرسنهام؟ چه غذایی را دوست دارم امتحان کنم؟»
به جای تمرکز بر محدودیت، بر تعادل تأکید کنید: مثلاً اگر دسر میخواهید، یک تکه کوچک را با تمام حواس میل کنید.
پیام نهایی کتاب این است: «غذا نه دشمن است و نه نجاتدهنده، بلکه ابزاری است برای ارتباط مهربانانهتر با خودتان.» تمرینهای گامبهگام و نثر سادهی این کتاب یک همراه عالی برای شروع سفری آرامشبخش به سوی تغذیهی سالم و خودمراقبتی است.

غذا خوردن آگاهانه (تمرین های ساده برای ایجاد رابطه سالم با غذا)
مونقسمتی از کتاب غذا خوردن آگاهانه نوشتهی وینچی تسویی:
غذا میخورید تا زندگی کنید یا زندگی میکنید تا غذا بخورید؟ من در دستهی دوم قرار میگیرم، زیرا به خوردن غذا و چشیدن طعمهای جدید علاقه دارم و وقتی به سفر میروم، اغلب برای اینکه چه چیزی را در چه مکانی بخورم برنامهریزی میکنم.
بعضی غذا میخورند تا زنده بمانند. برای این انسانها غذا خوردن در فهرست کارهایی مانند مسواک زدن یا لباس پوشیدن قرار میگیرد. افرادی هستند که آرزو میکنند کاش نیازی نبود غذا بخورند. ما روزانه بیش از دویست بار دربارهی غذاخوردن تصمیم میگیریم، پس اگر به غذا خوردن نیازی نباشد، دغدغهی فکری ما کمتر میشود. به همین دلیل است که بیشتر افراد به رژیمهای غذایی یا روزهگرفتن روی میآورند؛ زیرا برنامهی غذاییشان از قبل مشخص است.
ما اغلب به تأثیر غذا روی وزنمان فکر میکنیم، اما باید بدانیم که غذا به ما انرژی حرکت کردن، فکر کردن، نفس کشیدن و زندگی کردن میدهد. غذا برای سلامت جسمی و روانی ما بسیار ضروری است. پس بدنمان با راههای مختلفی این نیاز را به ما نشان میدهد.
انواع مختلفی از گرسنگی، علتهای مختلف غذا خوردن را ایجاد میکنند. گرچه به ما آموختهاند فقط در زمانهای گرسنگی جسمی غذا بخوریم، هیچکدام از دلیلهای گرسنگی بر دیگری برتری ندارد. این علتها به ما نشان میدهند نیاز داریم غذا بخوریم.
وقتی صحبت از گرسنگی میشود، اغلب به گرسنگی جسمانی اشاره داریم. چندین هورمون روده گرسنگی را تنظیم میکنند؛ مثلاً وقتی معدهی شما خالی است، هورمونهای موتیلین و گرلین روی مغز و روده اثر میگذارند و انقباضهای معده را تحریک میکنند و به ما احساس گرسنگی میدهند.
مراجعهکنندگانی داشتم که میگفتند: «هرگز احساس گرسنگی نمیکنند.» یا «هرگز احساس سیری نمیکنند.» هرچند گرسنگی جسمی در معده و شکم حس میشود، نشانههایی مثل لرز، سرگیجه، سردرد، فکر زیادی دربارهی غذا و تغییر خلقوخو نیز میتوانند نشانههای گرسنگی جسمی به حساب آیند.
بعضی انسانها نیز به عللی مثل شرایط سلامتی، مصرف دارو یا نادیده گرفتن نشانههای خود به مدت طولانی، نشانههای گرسنگی و سیری خود را از دست میدهند. برای بعضی افراد نداشتن احساس گرسنگی یک مکانیسم بقا به حساب میآید؛ آنهایی که وعدههای غذاییشان را حذف میکنند. دلیل این موضوع آن است که بدنشان فکر میکند دیگر به غذا دسترسی ندارد، پس این حس را از بین میبرد و به جای آن به آنها انرژی میدهد تا بتوانند غذا به دست بیاورند. افراد زیادی نیز به این موضوع پی بردهاند که هرچه بیشتر میخورند احساس گرسنگی بیشتری دارند؛ زیرا پیام سیری در آنها غیرفعال است.