
ابن سینا؛ نابغهای جاودانه در مرز علم و فلسفه
امروز یکم شهریور ماه، روز بزرگداشت ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابن سینا یا همان شیخالرئیس، یکی از برجستهترین اندیشمندان و دانشمندان تاریخ بشر است. او در طول عمر نسبتاً کوتاه اما پرثمر خود، توانست میراثی بینظیر از دانش در حوزههای گوناگون از پزشکی و فلسفه تا منطق، ریاضیات، فیزیک، کیمیا، موسیقی و حتی ادبیات بر جای گذارد. کمتر اندیشمندی در تاریخ اسلام و جهان وجود دارد که چنین جامعیت و تاثیرگذاری فراگیری داشته باشد. ابن سینا نهتنها در جهان اسلام، بلکه در غرب نیز قرنها به عنوان مرجع بیبدیل علم پزشکی و فلسفه شناخته میشد. کتاب «قانون در طب» او تا چندین قرن در دانشگاههای اروپا تدریس میشد و آثار فلسفیاش همچون شفا بر بسیاری از متفکران غربی از توماس آکویناس گرفته تا رنه دکارت اثر گذاشت.
زندگی ابن سینا، ماجرای ذهنی ناآرام، پرشور و بیقرار است که پیوسته در جستجوی حقیقت و دانش بود. او نهتنها به عنوان یک پزشک و فیلسوف، بلکه به عنوان الگویی از انسان کامل در فرهنگ اسلامی و ایرانی باقی ماند. وی در سال 370 هجری قمری (980میلادی) در روستای افشنه نزدیک بخارا، که در آن زمان یکی از مراکز مهم فرهنگی و علمی جهان اسلام بود، چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله مردی دانشمند و علاقهمند به فلسفه و ریاضیات بود و همین علاقه باعث شد از همان آغاز کودکی، حسین خردسال با علوم مختلف آشنا شود.
او از همان کودکی نشانههای نبوغی خارقالعاده از خود نشان داد. درحالیکه همسالانش تازه خواندن و نوشتن میآموختند، ابن سینا به سرعت در یادگیری قرآن و علوم ادبیات عربی پیش رفت. گفتهاند که در ده سالگی کل قرآن را حفظ کرده بود و در منطق و ریاضیات مهارت شگفتانگیزی نشان میداد. نبوغ او به حدی بود که استادان شهر وقتی با او بحث میکردند، گاه خود را در برابر پرسشهای ژرف او درمانده مییافتند.
در نوجوانی به علوم طبیعی، فیزیک، هندسه و نجوم روی آورد و به زودی چنان در این علوم پیشرفت کرد که در هجده سالگی توانست بسیاری از مسائل پیچیده فلسفی و پزشکی را حل کند. گفتهاند که او با جدیت و سماجت مثالزدنی مطالعه میکرد و گاه شبها را تا سحر در فکر و مطالعه میگذراند. خود در شرح حالش مینویسد که برای درک برخی مسائل فلسفی، بارها و بارها کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را خوانده و حتی چهل بار آن را مرور کرده بود.
شهرت ابن سینا در بخارا به سرعت گسترش یافت. هنگامی که نوزده سال بیشتر نداشت، امیر نوح بن منصور سامانی بیمار شد و پزشکان در درمان او ناتوان ماندند. ابن سینا با تدبیری دقیق بیماری او را درمان کرد و همین واقعه نقطه عطفی در زندگی او شد. در نتیجه این موافقت، اجازه یافت که به کتابخانه عظیم و بینظیر سامانیان دسترسی پیدا کند؛ کتابخانهای که مجموعهای از کتب فلسفه، پزشکی، ریاضیات و علوم دیگر از تمدنهای یونانی، هندی و ایرانی در آن جمعآوری شده بود. این فرصت برای ابن سینا همانند گشوده شدن دریچهای بیپایان به دنیای دانش بود.
در همین دوران، ابن سینا پزشکی را به عنوان یک علم تجربی و نظری جدی دنبال کرد. او معتقد بود که پزشک باید نهتنها به دانش نظری تسلط داشته باشد، بلکه از تجربه عملی نیز بهرهمند شود. به همین دلیل همواره در کنار مطالعه، به درمان بیماران میپرداخت و تجربیاتش را ثبت میکرد.
پس از سقوط سامانیان، ابن سینا مجبور شد بخارا را ترک کند. از آن پس زندگی او سرشار از سفر، مهاجرت و گاه بیثباتی شد. به خوارزم رفت و مدتی در آنجا ماند، سپس به گرگان، ری، اصفهان و همدان سفر کرد. هریک از این سفرها، فرصت تازهای برای او بود تا با حاکمان، دانشمندان و مردم مختلف دیدار کند و در عین حال آثار علمی خود را بنویسد.
در همدان، در دربار شمسالدوله دیلمی حضور یافت و حتی به مقام وزارت رسید. اما این موقعیت برای او آرامش نیاورد، زیرا رقابتهای سیاسی و دشمنیهای درباری، زندگیاش را دشوار کرد. مدتی نیز به زندان افتاد، اما حتی در زندان دست از نوشتن برنداشت و برخی آثار مهمش را همانجا نگاشت.
در نهایت به اصفهان رفت و در دربار علاءالدوله کاکویه جایگاهی شایسته یافت. در اصفهان بود که فرصت یافت بسیاری از کتابهای بزرگش را تدوین کند. بااینحال، زندگی پرمشغله و بیوقفه او سرانجام جسمش را فرسوده کرد. در سال 428 هجری قمری (1037 میلادی) در همدان درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
ابن سینا بیش از 240 کتاب و رساله در حوزههای مختلف نوشت. جامعیت آثار او بینظیر است و دامنه آنها از فلسفه و پزشکی گرفته تا فیزیک، ریاضیات، شیمی، روانشناسی، موسیقی و حتی شعر را دربرمیگیرد؛ قانون در طب، شفا، نجات، اشارات و تنبیهات، رسائل کوچک و شعر از جمله مهمترین آثار او به شمار میرود.
ابن سینا را میتوان نقطه عطفی در تاریخ فلسفه دانست. او میراث ارسطو و نوافلاطونیان را دریافت و با تفکر اسلامی درآمیخت و نظامی فلسفی بنا کرد که قرنها بر اندیشه مسلمانان و حتی اروپاییان اثر گذاشت.
یکی از مفاهیم کلیدی در فلسفه او، تمایز میان ماهیت و وجود است. به باور او، ماهیت اشیاء مستقل از وجود آنها قابل تصور است و تنها در پرتو وجود است که تحقق مییابند. همچنین او بر وجود واجبالوجود تاکید کرد؛ موجودی که وجودش از ذات اوست و علت نخستین همه موجودات دیگر است. این اندیشه تاثیر بزرگی بر فلسفه الهی در غرب گذاشت.
ابن سینا علاوه بر تبیین نظریههای پزشکی یونانیان مانند جالینوس و بقراط، نوآوریهای مهمی نیز داشت. او نخستین کسی بود که برخی بیماریهای عفونی مانند سِل را به عنوان بیماری واگیردار مطرح کرد. درباره بیماری قند، فلج اعصاب، التهاب پردههای مغزی و بسیاری بیماریهای دیگر مطالب دقیق و تازهای ارائه داد.
او همچنین بر اهمیت بهداشت، تغذیه سالم و سبک زندگی در پیشگیری از بیماریها تاکید میکرد. به عقیده او، پزشک باید پیش از هر چیز با پرهیز و اصلاح شیوه زندگی بیمار، او را درمان کند.
ابن سینا نمادی از نبوغ و تلاش بیپایان برای کشف حقیقت است. زندگی او نشان میدهد که چگونه یک ذهن جستجوگر میتواند با پشتکار و عشق به دانش، مرزهای علم و فلسفه را در نوردد و اثری جاودانه بر تاریخ بشر بگذارد.
امروز نیز پس از گذشت بیش از هزار سال، نام ابن سینا همچنان در کنار بزرگترین اندیشمندان تاریخ میدرخشد. میراث او نهتنها در کتابهایش، بلکه در روحیه علمی و فلسفیای است که برای جهان به یادگار گذاشت. او پلی بود میان شرق و غرب، میان گذشته و آینده و میان علم و فلسفه.