
چگونه شفا مییابیم
«چگونه شفا مییابیم: قدرت خود را کشف و آزادانه زندگی کنید»، اثر الکساندرا ال و با ترجمه مهرناز نوروزی، از سوی انتشارات ذهنآویز منتشر شد.
این اثر دعوتی است متحولکننده برای شفای خود و رسیدن به آرامش. این کتاب به پیچیدگیهای شفای عمیق روح و جان میپردازد و درعینحال ابزارها و تمرینهای ملموسی را به ما میآموزد تا آنها را در تمرینهای روزانهمان و در تلاش برای تبدیل شدن به فردی بهتر بگنجانیم. الکساندرا ال برای گفتن داستانهایش راهی را برگزیده که به کمک آن ما را وامیدارد تا خودمان را ببینیم و دریابیم که از چه چیزی باید روی گردانیم؛ درنتیجه بتوانیم مفهوم درمان و قدرت عدم احساس تنهایی را درک کنیم.
در این کتاب شما در سفری شفابخش به او میپیوندید تا به استقبال از شادیای بروید که درِ خانهتان را میزند. این اثر دعوتی است برای یافتن آنچه برایتان مفید و خوشایند است؛ هرچند که روند شفا برای هریک از ما بسیار متفاوت خواهد بود.
در «چگونه شفا مییابیم»، نویسنده شما را از طریق فرایند شفای چهارمرحلهای راهنمایی خواهد کرد. در مرحلۀ نخست، به خودناباوری و تردید خواهد پرداخت و فضایی را برای شروعهای تازه باز میکند تا آماده شوید که مسیر پیشرو را طی کنید. در مرحلۀ دوم، به ما یاد میدهد که چگونه با ترس خود دوست شویم تا دیگر ما را کنترل نکند. در مرحلۀ سوم، آموزههایی را دربارۀ بازیابی قدرت و بازنویسی داستان خود با خواستههای مدنظرتان خواهید خواند و در مرحلۀ چهارم، روی متمایل شدن به چیزی که احساس خوبی دارد تمرکز میکنید تا بتوانید با سپاسگزاری و شادی زندگی کنید.
این فرایند چهارمرحلهای همان چهارچوبی است که الکساندرا ال در سفر شفابخش خود از آن بهره برده است و فرایندی است که به هزاران نفر از شرکتکنندگان در کارگاهش کمک کرده تا قلبهایشان را التیام بخشند.
شما در هر مرحله، تمرینهای نوشتن خواهید داشت. نوشتن رویدادها و وقایع برای کاری که با هم انجام خواهیم داد، نقشی اساسی دارد. شاید این فکر به سراغتان بیاید که «من نویسنده نیستم.» یا «من هرگز در نوشتن وقایع خوب نبودهام.» این افکار را کنار بگذارید. نوشتن برای شفا، برای همه است. بگذارید یادداشتهای شما محرم اسرارتان باشد، همدم و آینهتان. مکانی امن باشد برای ازهمپاشیدن و درهم شکستن و دوباره به پا خواستن. وقتی برای شفا مینویسیم، بدون تظاهر و قضاوت در برابر خویش حاضر میشویم و فضایی برای اتصال به عمیقترین و مقدسترین پارههای خویش ایجاد میکنیم.
علاوهبر تمرینهای نوشتن، شما در این کتاب گفتوگوهای انگیزشی، مراقبه و تمرینهای تنفسی نیز خواهید داشت. این عناصر با هم ارکان اصلی سفر شفابخش را تشکیل میدهند. ما مینویسیم تا درون خویش را بگشاییم، درد و رنجمان را بفهمیم و داستانهای تازهای بیافرینیم. ما برای تشکیل جامعهی کوچک خودمان و احساس همدلی و داشتن حس حمایت با عزیزانمان ارتباط برقرار میکنیم. مراقبه میکنیم و تمرینات تنفسی انجام میدهیم تا تنش را در بدن خود کم کرده و جایی را برای شفا و شادی در جان خود باز کنیم.
در سراسر کتاب، مقالات و مصاحبههایی از طیفی از زنان شگفتآور، نویسندگان، ورزشکاران، درمانگران، هنرمندان، و ...، وجود دارد که کارهای شفابخش عمیقی انجام دادهاند.
درهمانحالکه تمرینهای این کتاب را انجام میدهید، به یاد داشته باشید که همیشه کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد. شفا عملی برای التیام آسیبهای گذشته است، رویارویی و ترمیم آسیبهایی که در طول نسلها منتقل شدهاند و به حوصله بهخرجدادن و زمان نیاز دارند؛ حتی اگر در خانوادهتان تنها کسی هستید که برای شفا قدم برداشتهاید، ناامید نشوید. شما از عهدهی آن برمیآیید. شاید بار سنگینی به نظر برسد، اما به یاد داشته باشید که همیشه میتوانید درون خویش را بگشایید و برخی چیزها را کنار بگذارید. برخی از آن احساسات و عادات قدیمی را که دیگر به کارتان نمیآیند از صندوقچهی عاطفی خود دور بریزید. اگر دردی از شما دوا نمیکنند آنها را رها کنید. همه تعهد شما به خودتان، آسایش و کار شفابخشتان را نمیفهمند. نگران فهمیده نشدن نباشید. به خاطر داشته باشید که چرا در روند شفا قرار گرفتهاید و به عهد خود برای ادامه دادن پایبند بمانید.
در سفر شفا، شما به معایب و کاستیهای خود میپردازید تا بتوانید با آنها روبهرو شوید و زخمهای عاطفی خود را با روشهایی سالم و حمایتی التیام دهید. همچنین به لحظات کوچک شادی، شفا و سپاسگزاری توجه خواهید کرد. تجلیل از خود نیز بخشی از این کار است. ما گاهی کار شفای عمیق از راه نوشتههایمان را کنار میگذاریم و استراحت میکنیم و به هر آنچه برایمان لذتبخش است توجه میکنیم و به دنبال موضوعاتی میگردیم که احساس دیده شدن را در ما برمیانگیزانند.
مایا آنجلو گفت: «هیچچیز کار نخواهد کرد مگر اینکه تو انجامش دهی.» این جمله را بهخاطر بسپارید. اگر میخواهید شفا وضوح را برای شما به ارمغان بیاورد، باید آماده باشید تا با آن همراه شوید؛ حتی در مواقع پریشانی و آشفتگی. به استراحت در آن میان و حتی بازنگری مجدد بله بگویید. شفا موج مانند است. بنابراین در طی روند شفا، به خود، به بدن و احساساتتان توجه کنید. وقتی خودمان را شفا میدهیم، شروع به شفای خویشاوندان، جوامع و اطرافیانمان میکنیم.
در این کتاب، خوانندگان تکنیکهای ضروری برای خوددرمانی را کشف میکنند که یادداشت روزانه برای پرورش قدرت ذاتی، ابزارهای در دسترس برای پردازش احساسات دشوار و مراقبههای ترمیمی برای تسکین ذهن از آن جمله است.
الکساندرا ال به زیبایی، مضامینی مانند خوددرمانی، ذهنآگاهی، کار درونی روی کودک درون و تعیین مرزها را به هم پیوند میدهد و شیوههایی را به خواننده ارائه میدهد که بهراحتی میتوان آنها را دنبال کرد؛ شیوههایی که زندگی او و زندگی هزاران نفری را تغییر داده که آموزششان داده است. چهارچوب چهار قسمتی او برای شفا، برای هر کسی که خواهان یک روند روشن است، جذاب خواهد بود، درحالیکه داستانهای شخصی قانعکنندهاش باعث میشود خواننده احساس ارتباط با او و آمادگی برای شروع دوباره را داشته باشد.
اگر بخواهیم یک ویژگی خاص از این کتاب را برشماریم، شاید بتوانیم به قدرت کلمات نویسنده اشاره کنیم. او از کلمات خود برای کمک به خوانندگانش استفاده میکند تا قدرت شفابخشی درون خود را کشف کنند.
آدام گرنت دربارهی این اثر او میگوید: «الکساندرا ال مجموعهای زیبا از داستانها و توصیههای برخی از زنان باهوش زمان ما را گرد آورده است. بینش آنها فقط شما را تحریک نمیکند، بلکه آنها شما را وامیدارند که در باورهای اساسی خود تجدید نظر کنید. این یک هدف برای دستیابی نیست، این فعالیتی روزانه و پروژهای مادامالعمر است.»

بخشی از کتاب چگونه شفا مییابیم اثر الکساندرا ال
لحظات چالشبرانگیزی در تمرین شفا وجود خواهد داشت. بسیاری از این موارد به شناسایی چگونگی شفافسازی خواستهها و نیازها مربوط است. بسیاری از ما طوری تربیت نشدهایم که با خودمان همسو و هماهنگ باشیم. در عوض، اغلب به ما آموخته شده که ازخودگذشتگی و ارجح دانستن نیازهای دیگران بر نیازهای خود، راه درست زندگیکردن است. درست است که مراقبت و دوست داشتن اطرافیان برای ارتباط ما حیاتی است، اما باید میان مراقبت از دیگران و مراقبت از خود تعادلی وجود داشته باشد. توجه به دیگران و مراقبت از آنها به معنای رها کردن خود نیست. شما جزئی از معادله هستید.
در طول سالها متوجه شدهام که بسیاری از رنجهای من ناشی از رها کردن خودم، حدومرز نامشخص و مبهم و غفلت عاطفی است. بیان نیازهایم ترسناک و غریبانه بود. در دوران رشد و بزرگ شدن یاد گرفتم که فداکاری نهایی این است که خودت را برای دیگران قربانی کنی و نامش را عشق بگذاری. بیان آنچه نیاز داشتم مؤدبانه یا مورد پذیرش نبود. یادگیری دوبارۀ نحوۀ مراقبت و دوست داشتن خودم به من نشان داد که من مهم هستم و افرادی که با آنها در ارتباطم میخواهند که من به خودم اهمیت بدهم.
در این بخش، شما تشخیص دادن چیزی را تمرین خواهید کرد که آرزویش را دارید. این ممکن است ناخوشایند به نظر برسد؛ اما سعی کنید در روند شفای خویش سادگی و سهولت را پیش بگیرید و از آن استقبال کنید؛ زیرا که قرار است به نسخۀ تازهای از خود تبدیل شوید.
باگذشت زمان، نیازها و خواستههای شما تغییر خواهد کرد. حدومرزهایتان تغییر خواهد کرد. هر تغییری طبیعی است و باید با شفقت با آن برخورد کرد. برخی روزها میدانید که چه میخواهید و به چه چیزی نیاز دارید و برخی روزها شاید ندانید. در همان حال که در طی این روند خود را بهتر شناخته و نشانهها را بهتر درک میکنید، صبر را سرلوحۀ خویش قرار دهید. هیچچیز یکشبه اتفاق نمیافتد. ما این را میدانیم. بنابراین، همانطور که به همۀ ابعاد وجودی خویش در برگۀ یادداشت پی میبرید، از تلاشهای خود قدردانی کنید.
این تمرین درخصوص پرورش اعتمادبهنفس و خودباوری است تا در جانتان ثبت شود که شما بهاندازۀ هر فرد دیگری در زندگیتان ارزشمندید. از کنار آن سرسری رد نشوید که ارزش جشن گرفتن را دارد. رویارویی با خودتان در برگهی یادداشت کار آسانی نیست و بااینحال، شما در اینجا هستید و تمام تلاش خود را میکنید. برای هر بخش از داستانتان که چالشبرانگیز است، بخشایش را هدیه دهید. خودگویی منفی شما را از شنیدن صدای واقعی خویش بازمیدارد. بدون هیچ انتظاری جز صادق بودن به برگهی یادداشت رجوع کنید. هر مرحله از فرایند برای نتیجهی نهایی ضروری است. هر چیزی را که با آن مشکل دارید یادداشت کنید. اگر رویارویی با خواستهها و نیازهایتان سخت به نظر میرسد، بدانید بهترین راه برای دیدن و لمس آنها در همین برگههای یادداشت بیقضاوت است.
همانطور که گام بعدی را در سفر خود برمیدارید، به یاد داشته باشید که اجازه دارید نیازهای خود را بدون شرم یا گناه نام ببرید. نیاز به چیزی یا کسی شما را نیازمند نمیکند. این تصور را رها کنید. شما به حمایت داشتن مجاز هستید. ما یکبار قرار است زندگی کنیم و اگر دائماً خودمان را خفه کنیم، نمیتوانیم آن را بهطور کامل بچشیم. محدود کردن این نیازها شما را نجات نمیدهد و باعث نمیشود که احساس بهتری نسبت به خودتان یا وضعیتتان داشته باشید. برونریزی در صفحه و نوشتن این نیازها عهدی است که با خودتان میبندید تا از فشردن خویش و مضایقه در حق خود دست بردارید تا در زندگی دیگران، که متعلق به شما نیست، جایی داشته باشید.