
چه کسی اینترنت را کنترل میکند؟/ توهم جهان بدون مرز
کتاب «چه کسی اینترنت را کنترل میکند؟» نوشتهی مشترک جک ال گلداسمیت و تیم وو به همت نشر مون به چاپ رسیده است. فناوریهای نوین پای تمام افراد را به قلمروی ارتباطات بیمیانجی و آسان با دیگران میکشد؛ بهویژه جغرافیای سیاسی را محو و تجارت آزاد را جهانی میکند. به لطف پیشرفتهای ناورانه دیگر هیچ بیگانهای در میان نیست و میتوانیم چشمانتظار بهکارگیری تدریجی زبانی مشترک باشیم.
اختراع تلگراف الهامبخش این سخن بود. صد سال بعد، انقلاب فناورانهی دیگری الهامبخش نوزایی آن شد. در دههی ۱۹۹۰، دانشگاهیان، مدیران شرکتی و کارشناسان مختلف، اینترنت را خط مقدم جهانیسازی نوین میدیدند؛ جهانیسازیای فرساینده برای اعتبار و اهمیت دولتهای ملی. گویی ورود اینترنت معرف نظم نوینی در امور انسانی باشد، نظمی که برای همیشه ما را از ستم حکمرانان سرزمینی رها میسازد.
کتاب حاضر تصویرگر سرنوشت این ایدههاست؛ داستانی چالشی که اینترنت در دههی ۱۹۹۰ برای حاکمیت دولت_ملت به وجود آورد و روایتگر نبرد حکومتهای ملی برای تحمیل کنترل خود بر این رسانهی بزرگ و بدون مرز شد؛ داستانِ مرگ رؤیای اجتماعاتِ سایبری خودگردان که قرار بود برای همیشه از بند جغرافیا رها شوند. همچنین داستان تولد و سالهای آغازین گونهی نوینی از اینترنت است: شبکهای بدون مرز که در آن قانون سرزمینی، قدرت حکومت و روابط بینالملل به اندازهی ابداعهای فناورانه مهم هستند.
تا میانهی دههی ۲۰۰۰، زمان پایان داستان این کتاب، شاهد تغییرات ژرفی در شبکه بودیم. اینترنت انگلیسیزبان بود و زیر سلطهی امریکای دههی ۱۹۹۰ و به آرامی ارزشها، زبانها و علایق متفاوت صدها میلیون کاربر تازه را در سراسر کرهی خاکی بازتاب میداد. معماری اینترنت تحت هوسها و وسواسهای حکومتهای قدرتمند ایالات متحده، چین و اروپا شکل گرفته بود و ستیزه میان ابرقدرتها و ایدئولوژیهای شبکهشان به ویژگی اصلی پرسشهای مربوط به حاکمیت اینترنت تبدیل شده بود.
این روایت سه وجه دارد: نخست اینکه حتی برای انقلابیترین فناوریهای ارتباطی جهانی نیز جغرافیا و قهر حکومتی همچنان اهمیت بنیادین خود را نگه میدارد. در دههی ۱۹۹۰، بسیاری اعتقاد داشتند کشورها نمیتوانند تأثیرات محلیِ ارتباطات اینترنتی ناخواسته را، که از بیرون مرزهایشان سرچشمه میگرفتند، کنترل کنند و ازاینرو نمیتوانند ضمانت اجرایی قوانین ملی مربوط به آزادی بیان، جرم، حق مؤلف و بسیاری دیگر را تأمین کنند. اما اتفاقات ده سال گذشته نشان داد که حکومتهای ملی فنونی برای کنترل ارتباطات اینترنتی خارج از مرزهای خود دارند و ازاینرو قوانین خود را بهزور درون مرزهایشان اجرا میکنند.
وجه دوم این است که اینترنت از هم جدا و مرزبندی میشود. اینترنت -زبان، محتوا و هنجارهای آن- بههیچوجه دنیا را یکدست نمیکند و با شرایط محلی همرنگ میشود. نتیجه اینترنتی میشود متفاوت برای ملل و مناطق مختلف که بهطور روزافزون به دلیل دیوارهای پهنای باند، زبان و فیلتر از هم جدا میشوند. این اینترنت مرزبندیشده بازتابدهندهی فشارهای بالا به پایین حکومتهاست، فشارهایی که قوانین ملی را بر اینترنت درون مرزهای خود تحمیل میکند. افزون بر این، این اینترنت فشارهای پایین به بالا را نیز بازتاب میدهد، فشار افرادی از مکانهای گوناگون که خواستار اینترنتی مطابق ترجیحهای محلی هستند و فشار گردانندگان صفحات وب و دیگر فراهمکنندگان محتوا که تجربهی اینترنت را برای برآوردن این خواستهها شکل میدهند.
بسیاری بر مرگ اینترنت بدون مرز افسوس میخورند. سومین وجه این است که اینترنتی که بهصورت جغرافیایی مرزبندی شده، برخلاف انتظار اکثریت، برتریهای بسیاری دارد که کمتر به آن توجه شده. شهروندان از حکومتشان میخواهند آنها را از آسیبزدن به یکدیگر در اینترنت باز دارد و جلوی آسیبهای برونمرزی را بگیرد. شرکتها نیازمند محیطی حقوقی هستند که ثبات در شبکه را تضمین کند و اجازهی شکوفایی تجارت اینترنتی را بدهد. اینترنت مرزبندیشده به تفاوتهای واقعی و مهمی پاسخ میدهد که میان مردمی از مکانهای مختلف وجود دارد و در نتیجه اینترنت را به ابزار ارتباطی مؤثرتر و مفیدتری تبدیل میکند.
اینترنت مرزبندیشده وجوهی منفی نیز دارد. با افزایش کنترل حکومتها، شرارتهایشان در اینترنت تکرار میشود. چین اقتدارگرا اینترنت را همچون ابزاری برای کنترل سیاسی و خودبزرگنمایی اقتصادی به کار گرفته؛ حتی در جوامع دموکراتیک، مداخلههای حکومت در اینترنت میتواند بازتاب فسادها و کاستیهای فرایند سیاسی باشد. ما چشم بر این شرارت و شرارتهای دیگر نمیبندیم، اما بر این باوریم که میتوان بر مرگ رؤیای اینترنت بیسالار دههی ۱۹۹۰ کمتر افسوس خورد، زیرا در مجموع حکمرانی نامتمرکز دولت_ملتها بازتابدهندهی چیزی است که بیشتر مردم خواهان آناند. برخی چیزها از دست رفتهاند، اما چیزهای بیشتری به دست آمدهاند.
ویژگی عصر اینترنت جستوجوی همیشگی جدیدترین «چیز نو» است. برعکس، داستان ما دربارهی چیزهای کهنه است: اهمیت ماندگار قلمرو، اجبار فیزیکی و اصول باستانی حکومت قانون و سیاست در کشورها و همکاری و نزاع میان آنها. حکومت سرزمینی واقعیت پایدار تاریخ بشریت است و انسانیت را با تمامی تنوعهایش در خود جای میدهد و به آن اجازهی شکوفایی میدهد. در پس مه و جادوی اینترنت، نظمی قدیمیتر و قویتر قرار دارد که اهمیت آن ناگزیر است.

قسمتی از کتاب چه کسی اینترنت را کنترل میکند؟
در بهار سال ۲۰۰۵، وقتی مایکروسافت اقرار کرد خدمت «ام.اس.ان اسپیسز» که به کاربران چینی اجازه میداد بلاگ بسازند، تمامی عناوینی مانند آزادی و دموکراسی را مسدود میکند، ناظران چین و کسانی که از مایکروسافت بیزار بودند، زمینهی مشترکی پیدا کردند. بلاگی که عنوان دموکراسی داشت چنین پیام خطایی میداد: این پیام شامل زبان ممنوعه است. لطفاً عبارت غیرمجاز را پاک کنید.
مایکروسافت تنها شرکت امریکایی نیست که به حکومت چین کمک میکند درون مرزهایش سانسور اعمال کند. مثلاً فرض کنید از فروم آنلاین یاهو چین برای بحث استفاده میکنید و تایپ میکنید. «زمان استقلال تایوان و انتخابات چندحزبی در چین فرا رسیده است.» به احتمال قوی هیچکس واکنش نشان نمیدهد. به چه دلیل؟ یاهو چین به کمک تأخیر زمانی و یک فیلتر انسانی یا نرمافزاری، پیام شما را پیش از آنکه به اتاق گفتوگو برسد مسدود میکند. یاهو، قهرمان سابق حق آزادی بیان در ایالات متحده، نقشی کاملاً متفاوت در چین بازی میکند. یاهو مجموعهای از سیستمهای سانسور را به کار میگیرد که پیاپی بر چیزهایی که مردم میبینند نظارت و آنها را سانسور میکند.
همانطور که مسیردهندههای سیسکو در محدودههای چین نگهبانی میدهند، فراهمکنندههای خدمات تجاری امریکا مانند مایکروسافت و یاهو حتی برنامهی پیچیدهتری برای کنترل اطلاعات داخلی در چین دارند. با این روش و روشهای دیگر کنترل داخلی، چین سیستمی به وجود آورده است -اصالتاً از سوی وزارت امنیت عمومی به سپر طلایی موسوم شده است- که حصارهای خارجی چین را تکمیل میکند.
چه کسی اینترنت را کنترل میکند را سهیل رضانژاد ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۳۱ صفحهی رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۹۸ هزار تومان عرضه شده است.