وسترن‌های هالیوودی و اسطوره‎‌ی آمریکایی / آیینه‌ی فلسفه‌ی سیاسی در مقابل هوارد هاکس و جان فورد

2 سال پیش زمان مطالعه 8 دقیقه

کتاب «وسترن‌های هالیوودی و اسطوره‎‌ی آمریکایی»، نوشته‌ی رابرت ب. پیپین، به همت نشر تگ به چاپ رسیده است. این کتاب پیرامون فلسفه‌ی سیاسی بحث می‌کند، ویژگی اصلیِ خوانش‌های سینمایی پیپین این است که او در خوانش‌هایش فلسفه را از خلال فیلم‌ها بیان نمی‌کند، بلکه نشان می‌دهد چطور خود این فیلم‌ها، با نحو سینمایی‌شان، به مضامینی فلسفی می‌اندیشند.

مفهوم به‌ظاهر نوِ «روان‌شناسی سیاسی» که پیپین در این کتاب در می‌اندازد و تبلورش را در وسترن‌ها بررسی می‌کند، در اصل بحثی است به قدمت خودِ فلسفه. جمهوری افلاطون، از یک منظر، بحثی است در بهترین رژیم سیاسی و چنین می‌نماید که در نزد افلاطون، رژیم‌های سیاسی نسبت وثیقی با روان‌شناسیِ فردیِ شهروندان دولت-شهر دارند. شگفت آنکه حتی طرد شاعران از مدینه‌ی فاضله‌ی سقراط نیز به دلیلِ تأثیر روانی مخرب آن‌هاست که درنهایت تباهی دولت-شهر را در پی دارد. از منظری دیگر، گویا پیپین با بحث از روان‌شناسیِ سیاسی، دارد پا جای پای روسو می‌گذارد و نقد فیلسوفِ فرانسوی بر سنتِ فلسفه‌ی سیاسیِ لیبرالی (مشخصاً هابز و لاک) را در تفاسیرش از وسترن‌ها بازمی‌سازد؛ اما به نظر پیپین، برخی وجوه این روان‌شناسیِ سیاسی، که برای هر فلسفه‌ی سیاسیِ ارزنده‌ای ضروری است، جز از طریق آثار ادبی-هنری یا به عبارت دقیق‌تر، آن دسته از آثار ادبی-هنری که حیثیتی اجتماعی-تاریخی دارند فهم نمی‌‌شود. این نکته‌ی آخر حاکی از وجه هگلیِ بارزِ رویکرد او به هنر است. پیپین، به اقتضای هگل، هم آفرینش و هم کوشش در درک و دریافتِ بسیاری از آثار هنری را تلاش‌هایی در خودشناسیِ توأمان فردی و جمعی بشر می‌شمارد. اهمیت و ارزشِ عام و غیرتخصصیِ تلاش‌های تفسیری برای فهم این آثار از همین جاست؛ تلاش ما برای فهم و تفسیر خودمان و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم.

رابرت ب. پیپین که به قول ریچارد رورتی «یکی از اصیل‌ترین و خلاق‌ترین فلاسفه‌ی امروز» به شمار می‌آید، در فلسفه‌ی آلمانی آثاری ارجمند پدید آورده، اما همچنین همواره به هنر، از جمله سینما (به‌ویژه کلاسیک‌ها) توجه نشان داده است، چنان‌که در کتاب هیچکاک فلسفی و نیز همین کتاب می‌بینیم، پیپین معتقد است: بسیاری از ساخته‌های سینمایی قرن بیستم از کیفیت زیبایی‌شناختی چشمگیری برخوردارند و قابلیت این را دارند که مسائل بنیادی وضع بشری، علی‌الخصوص وضع سیاسی ما و ابعاد روان‌شناختی آن را بازنمایند.

در کتاب «وسترن‌های هالیوودی و اسطوره‎‌ی آمریکایی» پیپین کوشیده است وجوهی از خویش‌فهمیِ آمریکایی را از طریق بررسی سه وسترن هالیوودی پرفروش «سرخ‌رود»، «چه کسی لیبرتی والانس را کشت؟» و «جویندگان» نشان دهد.

قسمتی از کتاب وسترن‌های هالیوودی و اسطوره‎‌ی آمریکایی:

ایالات متحده براساس معیارهای جهانی یا اسطوره‌ای، کشوری بسیار جوان است و از همین سبب روزگاران دورِ ما آن‌قدرها هم دور و کهن نیست؛ اما به باور من (و البته بسیاری دیگر) یکی از صورت‌های اسطوره‌ایِ خویش‌‌فهمی ما بهترین وسترن‌های هالیوودی است. این وسترن‌ها به صورتی گذشته از حیات می‌پردازند که خودآگاهانه، چون دورانی رفته و بازنیافتنی تصویر می‌شود (حتی با آنکه آن صورتِ گذشته از حیات همچنان جذابیتی بسیار قدرتمند و تا حدی رازآلود دارد) و با آنکه این صورت‌های حیات چندان هم کهن نیستند، در مقام آورده‌هایی برای ذهنیتِ آمریکایی، قادرند قصه‌ای بنیادی و آشکارا دلهره‌آور و پیچیده تعریف کنند از گذاری سیاسی که جراحت‌بار و سرنوشت‌ساز است. از پایان قسمی از نظم و پنداشتی از خویشتنِ خود و آغاز قسمی دیگر. این وسترن‌ها نماینده‌ی نوعی اسطوره‌ی مدرنیزاسیونِ آمریکایی‌اند.

این درون‌مایه‌ی مدرنیزاسیون در شخصیت ملی ما نقشی کلیدی دارد، زیرا آمریکا سنت تاریخی تنومندی ندارد و میراث مشترکِ قومی و فرهنگی‌اش بسیار اندک است. وقتی می‌دانیم کسی آمریکایی است و جز این چیزی درباره‌اش نمی‌دانیم، شناختمان از او به مراتب کمتر از شناختمان از کسی است که می‌دانیم چینی یا اوکراینی است و از کشورهایی با اجتماعات کهن و برآمده از یک سرزمین می‌آید و حتی قدری کمتر از شناختی است که از سایر جوامع مهاجر، نظیر کانادا یا نیوزلند، می‌توانستیم داشت. چنان‌که مایکل والتسر متذکر شده است، در آمریکا کسی از سرزمینِ پدری یا مادری و یا وطن مشترک حرفی نمی‌زند و باز هم چنان‌که او متذکر می‌شود، ایدئال جمهوری‌خواهانه‌ی شهروندیِ عمومی پرشور در قرن نوزدهم جای خود را به ایدئال لیبرالِ صیانت از حقوق داد، شهروندی‌ای بسیار نحیف‌تر و جامعه‌ی مدنی پرشور و متکثری که از جمعیت‌های داوطلبانه تشکیل شده است. هوراس کالِن، در دهه‌ی بیست، ایالات متحده را «ملتِ سیاسیِ متشکل از چندین ملیت فرهنگی» خوانده و جان رالز آن را اتحادیه‌ی اجتماعی‌ای متشکل از اتحادیه‌های اجتماعی گوناگون نامیده است. این امر، خود، این پرسش را موجب می‌شود که این چگونه ملتِ سیاسی‌ای تواند بود. در آمریکا، نسبت به سایر کشورها، بودن در اقسام گوناگونِ جمعیت‌های داوطلبانه میزان بیشتری از انرژی آمریکایی‌ها را به خود اختصاص می‌دهد، و سرشت و بنیه‌ی شهروندیِ آمریکایی نیز از دیرباز محل بحث بوده است. آمریکا مکانی پرتحرک و پرجنب‌وجوش و خاصه پس از قرن نوزدهم چندزبانه است که اغلب در فرم‌های هنری عامه‌پسند به تاریخ مختصر خود بی‌اعتناست. بزرگ‌ترین رویداد تاریخی‌اش این بود که زمانی، در یک جنگِ داخلیِ سبعانه و طولانی و توأم با برادرکشی، از هم پاشید و انگاری گاه این‌طور می‌نماید که هرگز دوباره یکپارچه نشد، هرچند که درست به همین دلیل ایدئالِ مدرنیته، هم در معنای رسمی روشنگریِ اروپایی‌اش و هم در معنای عام فرهنگیِ پیشرفت و رشد فزاینده‌ی مردم -احتمالاً بیش از هر عنصر دیگری- در آمریکاییتِ آمریکایی‌ها نقش محوری دارد. از این نظر، آمریکایی ‌شدن آسان است؛ کافی است اصول یک رژیم و در اینجا مشخصاً اصول مدرن را بپذیرید. در مقابل، تبعات پذیرش این رژیم چندان روشن نیست. آمریکایی ‌بودن اساساً هویتی سیاسی است، اما محتوا و به‌خصوص محتوای روان‌شناختیِ این هویت چیست؟ به لحاظ روانی چه چیز را باید پذیرش (این رژیم و آن هویت) محسوب کرد؟ آیا باور اینکه آمریکایی‌ها هویتی سیاسی برای خویش قائل‌اند بهره‌ای از واقعیت روان‌شناسانه برده و اگر نبرده، فقدانش مایه‌ی نگرانی است یا خیر؟

بار دیگر، شاید صحنه‌ای از فیلمی وسترن نماینده‌ی میزان پیچیدگی امر باشد. در پایان‌بندیِ مشهور صلاتِ ظهر، درام جنجالی و گیرای فرد زینمان، کلانتر کِین (گری کوپر) از مرگی تقریباً حتمی نجات یافته، اما مردم شهر پشت او را خالی کرده بودند تا به‌تنهایی با قاتلینی رویارو شود که برای انتقام‌ کشیدن از او آمده بودند، قاتلینی که کِین، در مقام مأمور قانون، قبلاً آن‌ها را پشت میله فرستاده بود. مردمِ شهر در مجامع دینی و اجتماعی‌شان مشارکت دارند (دراماتیک‌ترین امتناع آن‌ها از وظایفشان در مقام شهروند در کلیسا جلوه می‌کند و استدلال قاطع برای کمک ‌نکردن ناظر است به مضرات اقتصادیِ هرگونه تیراندازی در خیابان‌هایشان)، اما وقتی در مقام شهروندان فراخوانده می‌شوند تن به هیچ مخاطره‌ای نمی‌دهند. جانِ کین را همسرش، اِیمی (گریس کلی) نجات داده است، کویکر معتقد و تا حدی متعصبی که دستِ آخر مرام منعِ خشونت را زیرِپا می‌گذارد و هم خودش از پشت به یکی از قاتلین شلیک می‌کند و او را می‌کشد و هم به کِین کمک می‌کند که آخرین نفر آن‌ها را بکشد. زینمان می‌خواهد ما ببینیم که این نهاد مدنیِ زناشویی است که واقعاً مرجعیت دارد و الهام‌بخش وفاداریِ اصیل و حقیقی است، نه هیچ علقه‌ی سیاسی‌ای. (تضاد درخشانی که میان نمای حلقه‌ی عروسی ایمی، در هنگامی‌که کین را در آغوش می‌کشد و ستاره‌ی حلبی کین در نمای متقابل برقرار می‌شود گویای همین امر است.) این پرسش که آیا به‌واقع حیات سیاسی راستینی در آمریکای در حال ظهور وجود دارد یا خیر پاسخش را در اینجا می‌یابد: در برخورد تحقیرآمیز کین با آن نشان کلانتری، که بدیلِ نمادینِ حلقه‌ی عروسی است. او با برخوردی آشکارا حاکی از تحقیر آن را بر خاک می‌اندازد.

وسترن‌های هالیوودی و اسطوره‎‌ی آمریکایی را امیر خضرایی‌منش ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۲۳ صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

خرید کتاب وسترن‌های هالیوودی و اسطوره‎‌ی آمریکایی

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید