جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: مدیر یک دقیقهای جدید
اثر مشترک کنت بلانچارد و اسپنسر جانسون و چاپ انتشارات ابوعطا. کتاب حاضر درصدد است تا با استفاده از مطالعات انجام شده در زمینهی علوم رفتار شناسی، بر روی یکی از مهمترین اصول مدیریت یعنی مدیریت منابع انسانی تمرکز کند. مدیر یک دقیقهای سمبلی است که به هریک از ما یادآوری میکند که هر روز یک دقیقه به چهرهی افرادی که بر آنها مدیریت میکنیم نگاه کنیم و به خاطر بسپاریم که آنها مهمترین منابع ما هستند. بدون شک نیروی انسانی سرمایهای است که مدیریت آن برای هر کسب و کار و تجارتی امر بسیار مهمی است. به پشتوانه همین نیروی انسانی و بروز خلاقیتهای آنان است که شرکتها و موسسات موفق، میتوانند به چشماندازها و اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت خود جامه عمل بپوشانند. یکی از ویژگیهای سیستمهای مدیریت موفق این است که به کارکنان خود کمک میکند تا به قابلیتهای بالقوه خود دست یابند و آنها را به بالفعل تبدیل کنند، به این صورت مسیر عملی شدن چشماندازهای شرکت، هموارتر خواهد شد. یکی از ایدههای درخشان کتاب که از زبان نویسندگان آن بیان میشود این است: بهترین دقیقهی من، دقیقهای است که بر روی اشخاص سرمایهگذاری میکنم. کتاب بر روی سه بخش اصلی تمرکز میکند: -اهداف یک دقیقهای -تحسینهای یک دقیقهای -تذکرهای یک دقیقهای قسمتی از کتاب: مدیر گفت: میخواهی بدانی که چرا اهداف یک دقیقهای موثرند؟ او برخاست و به آرامی در اتاق شروع کرد به قدم زدن. اجازه بده یک مقایسهای را مطرح کنم، شاید بتواند به ما کمک کند. من در طول سالهایی که در سازمانهای مختلف کار کردهام با افراد بسیاری برخورد کردهام که در هنگام کار و در اداره بی انگیزه هستند. ولی من هرگز کسی را ندیدهام که بعد از ساعات کاری بیانگیزه و بیحوصله باشد. به نظر میآید که هر کس برای انجام کاری انگیزه داشته باشد. مثلا یک شب داشتم بولینگ بازی میکردم و تعدادی از کارمندان مشکل داری را که قبلا با آنها کار میکردم دیدم. یکی از آنها که شدیدا مورد داشت و من او را به خوبی میشناختم، گوی بولینگ را برداشت و لب خط ایستاد و آن را رها کرد و بعد شروع کرد به فریاد زدن و هورا کشیدن و بالا و پایین پریدن. فکر میکنی او چرا اینقدر خوشحال بود؟ مرد جوان گفت: برای اینکه گوی را به وسط هدف زده و تمام میلها را سرنگون کرده است. -دقیقا. فکر میکنی چرا او و سایرین در محیط کار اینقدر هیجانزده نمیشوند؟ مرد جوان با لبخند گفت: چون که آنها نمیدانند میلها کجا هستند. من منظور شما را گرفتم. مدیر یک دقیقهای گفت: درسته. اکنون میتوانی درک کنی که در بیشتر سازمانها چه خبر است. معتقدم که بیشتر مدیران میدانند که از کارکنان خود چه انتظاری دارند، ولی آنها به خود این زحمت را نمیدهند که کارکنان خود را توجیه کنند. آنها فرض میکنند که کارکنان باید کارشان را بلد باشند. من به شخصه در تعیین اهداف هرگز چنین فرضی نمیکنم. وقتی شما فرض کنید که کارکنان به وظایف خود واقف هستند، درست مثل این است که در بولینگ شرایط بازی را نامساعد کنید. مثلا فرض کنید که شما میلها را سرجایشان میگذارید ولی جلوی آنها یک پرده قرار میدهید. وقتی که شخص پرتاب کننده گوی را رها میکند، بعد از اصابت گوی به میلها، او صدای افتادن میلها را میشنود ولی نمیداند که چه تعداد از آنها سرنگون شدهاند. وقتی از او میپرسی که چه تعداد میل را زدی او میگوید: نمیدانم ولی فکر میکنم کارم بد نبوده است... برای خرید کتاب مدیر یک دقیقهای جدید از فروشگاه کلیک کنید
در حال بارگزاری دیدگاه ها...