
تیزذهن بمانید/ در هر سنی مغزی بهتر بسازید
کتاب «تیزذهن بمانید»، نوشتهی سانجی گوپتا، به همت نشر میلکان به چاپ رسیده است. مغز بدون دلیل از بین نمیرود مگر اینکه دیگر از آن استفاده نشود. نویسنده میگوید: «زمانی که در سال ۲۰۰۰، دورهی تخصص را در رشتهی جراحی مغز و اعصاب به پایان رساندم، شواهد فراوانی وجود داشت که نشان داد میتوانیم به تولد سلولهای جدید مغز کمک کنیم (به آن نورونزایی میگویند) و حتی سایز مغزمان را افزایش دهیم. این تغییر مثبت در طرز نگاهمان به سیستم کنترل اصلیِ بدن باورکردنی نبود. درواقع، شما میتوانید در هر روز از عمرتان، ذهنتان را بهتر، سریعتر، سالمتر و البته تیزتر کنید.
سانجی گوپتا ادامه میدهد: من بیشک طرفدار تحصیلات عالی هستم، اما تمام توجه «تیزذهن بمانید» بر این موضوع متمرکز نیست. این کتاب چندان به بهبود توانایی ذهنی و بهرهی هوشی نمیپردازد و موضوع آن بیشتر دربارهی تکثیر سلولهای جدید مغز و بهبود کیفیت کار سلولهای موجود است. هدف از طرح این موضوع به یادآوردن فهرست اقلام، عملکرد عالی در امتحانات یا انجام ماهرانهی کارها نیست.
در «تیزذهن بمانید»، یاد میگیرید ذهنی بسازید که بین الگوهایی ارتباط برقرار میکند، کاری که شاید انجامش برای ذهن دیگران ممکن نباشد و به شما کمک میکند زندگیتان را بهتر اداره کنید. ذهنتان را طوری پرورش خواهید داد که بتواند بین چشماندازهای کوتاهمدت و بلندمدت جهان تغییر وضعیت دهد و چهبسا مهمتر از همه، در مقابل رویدادهای زندگی بسیار تاب بیاورد، رویدادهایی که ممکن است دیگران را از پا در بیاورد. نویسنده در این کتاب، تعریف دقیقی از تابآوری ارائه میکند و به شما یاد میدهد چگونه آن را بپرورانیم.
وقتی راجع به چیز مهمی مثل عملکرد یا اختلال مغزمان حرف میزنیم، شرایط اهمیت پیدا میکند. با گذشت زمان، درک ما از افتِ شناختی تغییری اساسی کرده است. تاریخچهی ثبت زوال عقل دستکم به ۱۵۵۰ سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد، یعنی زمانی که پزشکان مصری این اختلال را اولینبار در چیزی معروف به پاپیروس ابرز، طومار یا دستنویسی صد صفحهای شامل پیشینهی طب مصر باستان توصیف کردهاند؛ اما در سال ۱۷۹۷، بود که برای این پدیده اسم زوال عقل را انتخاب کردند که ترجمهی تحتاللفظیاش در لاتین از دست دادن مشاعر میشود. این واژه را روانپزشکی فرانسوی به نام فیلیپ پینل ابداع کرد؛ کسی که به پاس زحماتش در پافشاری برای رویکردی انسانیتر در مراقبت از بیماران روانی او را پدر روانپزشکی نوین نامیدند. بااینحال اولینباری که از اسم زوال عقل استفاده شد، به بیماری افرادی اشاره میشد که دچار نقصان عقل در هر سنی بودند. اواخر قرن نوزدهم بود که این اصطلاح به از دست دادن توانایی شناختیِ خاصی محدود شد. در آن قرن، پزشکی بریتانیایی، دکتر جیمز کولز پریچارد هم اصطلاح زوال عقل کهنسالی را در کتابش، رسالهای در باب جنون مطرح کرد. واژهی کهنسالی که به معنای پیری است، به هر نوع از جنون که در افراد پیر رخ میدهد اشاره میکند.
از دست دادنِ حافظه یکی از بارزترین نشانههای زوال عقل است، این اصطلاح معمولاً سن پیری را تداعی میکند.

قسمتی از کتاب تیزذهن بمانید:
دیشب چقدر خوب خوابیدید؟ یادتان میآید خواب دیده باشید؟ آیا بدون بیدار شدن یکسره تا صبح خوابیدید؟ آیا برای بیدار شدن به ساعت زنگدار نیاز دارید؟ اگر فکر میکنید خوب نمیخوابید، تنها نیستید. حداقل دوسوم از ما که در این دنیای مدرن و پیشرفته زندگی میکنیم همیشه کمبود خواب داریم، یعنی دهها میلیون نفر. من برای مدت زیادی ارزش خواب را خیلی دستکم گرفتم و آرزو میکنم ای کاش میتوانستم تمام آن ساعتها و شاید سالهای ازدسترفته را جبران کنم. حالا در فهرست اولویتهای من خواب در ردیفهای نزدیک به صدر قرار دارد.
اطلاعات نادرست زیادی دربارهی خواب ارائه شده است. کسانی که به شما میگویند چهار ساعت خواب برایشان کافی است نمیدانند دربارهی چه چیزی حرف میزنند و اگر واقعاً همانقدر میخوابند، سلامتیشان در معرض انواع و اقسام مشکلات است. کمبود خوابِ مداوم افراد را بیشتر در معرض زوال عقل، افسردگی، اختلالهای خلقی، مشکلات حافظه و یادگیری، بیماریهای قلبی، فشار خون بالا، اضافه وزن و چاقی مفرط، دیابت، جراحات ناشی از زمین خوردن و سرطان قرار میدهد؛ حتی ممکن است به سوگیری در رفتار منجر و باعث شود فرد هنگام تصمیمگیری روی اطلاعات منفی تمرکز کند. کمبود خواب مدال افتخار یا نشانهی کمال نیست. اگر فکر میکنید چهار صبح بیدار شدن و نصفهشب خوابیدن باعث میشود موفقتر شوید، تجدیدنظر کنید. بین افراد معروف و کارآفرینها باب شده است از مزایای سحرخیزیهایشان بگویند، اما هیچ دادهای وجود ندارد که ثابت کند افراد موفق کمتر میخوابند. شما نمیتوانید ساعت بدنتان را فریب بدهید. وقتی بفهمید خواب چه اهمیتی در زندگیتان دارد، امیدوارم آن را جزء اولویتهایتان قرار دهید. همهی ما به هفت تا هشت ساعت خواب در شب احتیاج داریم، بااینحال میانگین ساعت خواب امریکاییها کمتر از هفت ساعت در شب است، که حدوداً دو ساعت کمتر از میزان خوابشان در یک قرن پیش است. دکتر متیو واکر، استاد علوم اعصاب و روانشناسی در دانشگاه کالیفرنیای برکلی، یکی از پژوهشگران پیشگام معاصر در حوزهی قدرت خواب است. او قبلاً میگفت خواب، در کنار رژیم غذایی و ورزش، رکن سوم سلامتی است؛ اما حالا با توجه به یافتههای اخیرش دربارهی اهمیت خواب در کمک به مغز و سیستم عصبی توصیه میکند خوابیدن مهمترین کاری است که میتوانیم برای تنظیم مجدد مغز و بدنمان و همچنین افزایش طول عمری سالم انجام دهیم. چطور ممکن است کاری که حدوداً ۲۵ سال از عمرمان را صرفش میکنیم بیفایده باشد؟