بیداری بنیادین/ زندگی براساس واقعیت و آزادی برای زنان
کتاب «بیداری بنیادین» نوشتهی شفالی ساباری به همت نشر ذهنآویز به چاپ رسیده است. نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز و روانشناس بالینی مشهور، شفالی ساباری، در این اثر خود، به زنان میآموزد که چگونه بر ترسها و توهمات خود غلبه کنند، از انتظارات اجتماعی رها شوند و خود را دوباره کشف کنند.
او به ما یادآور میشود که وقتی زنی بیدار میشود، مهمترین اتفاقی که برایش میافتد این است که عزتنفس خود را باز مییابد و یکی از نشانههای عزتنفس نیز احترامی است که برای خود قائل میشود و بیهیچ سرزنش و شماتتی نظرات خود را ابراز میکند.
وقتی زن به بیداری و بصیرت میرسد، دیگر به توجه زنان و مردان پیرامونش نیازی ندارد.
بیداری بنیادین راهی را برای زنان ایجاد میکند تا حقیقت درونی و قدرتهای خود را کشف کنند و شخصیت کاذبی را که از خود ساختهاند قربانی کنند تا گوهر وجود و هویت اصیلشان زنده شود و بتوانند زندگی واقعی خود را زندگی کنند.
دکتر شفالی به زنان کمک میکند تا هدفی را که از قبل در درونشان نهادینه شده کشف کنند و از قدرت اصالت در هر زمینهای از زندگی خود استفاده کنند؛ زیرا زنی که گوهر وجود خود را چشیده است میتواند به بهبود جهان کمک کند. این نکته خیلی مهم است که بدانیم برای رشد و تعالی باید از خودمان شروع کنیم و منتظر تغییر دیگران نمانیم.
نویسنده خطاب به زنان میگوید: این کتاب مربوط به بیداری شماست، چکامهای است برای ادای احترام به هویت اصیل شما، هویتی که منتظر تولدی جدید است. همهی ما در آرزوی آزادی هستیم، اما احساس میکنیم اسیر روزمرگیهای زندگی و غرق در نگرانی شدهایم، در نتیجه آنطور که باید احساس شایستگی نمیکنیم.
برای بیدار شدن و رشد باید کاملاً خود را بشناسیم. این کار مستلزم پذیرفتن بخشهایی از وجودمان است که شاید مایل به دیدن آنها نباشیم، مثل دردهای ما. اگر درد و ناراحتی خود را آنگونه که هست بپذیریم، بدون اینکه بخواهیم آن را توجیه کنیم یا بابت آن عذرخواهی کنیم و بپذیریم که به هر دلیلی خود ما در ایجاد این درد یا دردها دخالت داشتهایم، در این صورت میتوانیم کمکم حکمت درد را بفهمیم.
شناخت درد کار دشواری است، به همین دلیل ممکن است مطالب این صفحات شما را ناراحت کند. مطمئن باشید عمداً از این عوامل تحریکآمیز استفاده میکنم. هدف این است که یک تحرک درونی ایجاد کنم. هدف درد خاتمه دادن به ساختار باورهای کهنه و نحوه شکل گرفتن آنهاست. عواملی چون احساس شوک، اندوه و فقدان کسی، نهتنها طبیعی، بلکه برای تحول ما بسیار ضروری هستند. ممکن است متوجه نباشید، اما شما توانایی انجام تحولی را که از آن سخن میگویم دارید. نکته مهمتر اینکه شما شایسته این تحول هستید. در این کتاب، من تجربیات خود را با شما در میان میگذارم تا اطمینان داشته باشید که شما تنها نیستید. من سعی کردهام خود را جای شما قرار دهم. به همین دلیل میفهمم این سفری که نام آن را زندگی گذاشتهایم چقدر میتواند دشوار باشد.
از آنجا که این کتاب نشان میدهد ما کجاها خواب بودهایم، خواندن آن راحت نیست. ما وقتی به آگاهی جدیدی میرسیم، ممکن است بهشدت آشفته و هیجانزده شویم. ممکن است در بسیاری از مراحل این سفر ناراحت شوید و بخواهید کتاب را زمین بگذارید. علت این است که همه ما در مقابل واقعیتی که بیداری با خود به همراه میآورد با یک مقاومت طبیعی روبهرو هستیم.
اطمینان داشته باشید که با به دست گرفتن این کتاب، نخستین گام را برای جستوجوی اصالت خویش برداشتهاید. ساختار کتاب بازگوکنندهی مسیر شکوفایی درونی و معنوی شماست. به عبارت دیگر، سفر شما هماکنون آغاز شده است. بصیرت و آگاهی به سراغ شما آمده است. از فرصت استفاده کنید. اجازه دهید این صفحات مسیر تولد و شکوفایی واقعی شما باشد.
قسمتی از کتاب بیداری بنیادین:
یکی از مسائل مهمی که در زندگی زناشویی زوجین مشاهده کردهام ناشی از این تفکر است که عدهای تصور میکنند که زن و مرد باید مثل هم باشند. هرچه با ساختار و طبیعت ذاتی مردان بیشتر آشنا شویم، بیشتر متوجه توهمی بودن این تفکر میشویم. همین توهم است که باعث میشود این همه مشکلات در زندگی زناشویی داشته باشیم. اگر روابط زن و مرد صمیمانه باشد، بیشتر متوجه تفاوتهای اساسی که بین زن و مرد وجود دارد خواهیم شد. همانطور که قبلاً گفتم، خلقت ما بهقدری متفاوت است که تصور اینکه میتوانیم یکسان باشیم، توهم است. اگر نتوانیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم، نیازهای ما برآورده نخواهد شد. در نتیجه همیشه احساس عدم رضایت خواهیم کرد. عدم رضایت و ناآرامی باعث خواهد شد یا از درون احساس افسردگی کنیم، یا روابطمان دچار مشکل شود. این جدایی با درد و رنج همراه خواهد بود. بیشتر این مشکلات بیمورد است و در صورتی برطرف خواهند شد که متوجه شویم مسئله اصلی ما سلطه بر طرف مقابل نیست، بلکه مسئله ما این است که تصور میکنیم باید درک یکسانی از زندگی داشته باشیم.
زن و مرد بهطور فطری و ذاتی با یکدیگر تفاوت دارند؛ یعنی نهتنها از نظر جسمی و جنسی با یکدیگر تفاوت دارند، بلکه از نظر ویژگیهای روانشناختی، عاطفی، و روحی_روانی نیز با یکدیگر متفاوتاند. وقتی این دو انسان با این همه تفاوت زیر یک سقف قرار بگیرند و از جامعه جدا شوند، در بیشتر موارد با ناکامی روبهرو خواهند شد.