
بدون ترس/ روشی اثباتشده برای غلبه بر اضطراب، وسواس، خودبیمارانگاری و هرگونه ترس غیرمنطقی
کتاب «بدون ترس»، اثر رافائل سانتاندرو، با ترجمه علی باغشاهی، به همت نشر ذهنآویز منتشر شد. «بدون ترس»، یکی از آثار درخور توجه دکتر رافائل سانتاندرو، روانشناس معروف اسپانیایی، است که بر پایۀ روانشناسی شناختی رفتاری نگاشته شده است. میتوان گفت این کتاب مکمل برخی آثار موفق پیشین وی، همچون: «هیچچیز آنقدرها هم وحشتناک نیست» و «هنر تلخ نکردن زندگی» است.
این کتاب ارزنده، که جدیدترین اثر دکتر سانتاندرو است، براساس آخرین روشهای درمانی رفتاری و با ذکر مثالها، تجربههای مستقیم او و همکارانش و همچنین دستنوشتههای بیمارانی که درمان شدهاند تکمیل شده است.
«بدون ترس» ما را با روشهای نوین و مؤثر در درمان برخی اختلالات روانی آشنا میکند؛ چراکه با آموزشی گامبهگام واضح و مختصر، چهار مرحلۀ کتاب پیشین خود، «هیچچیز آنقدرها هم وحشتناک نیست» را بیان کرده است. کتاب حاضر همچنین به ما این امکان را میدهد که حتی بر حادترین ترسها، چون: اضطراب یا حملات پانیک، اختلال وسواس فکری_عملی (OCD)، هیپوکندری، خجالتی بودن یا هر ترس غیر منطقی دیگری غلبه کنیم.
«بدون ترس» روشی نهایی است که هر کسی میتواند با پیروی از دستورالعملهای آن و البته بیآنکه دارویی مصرف کند، در عمل اجرایش کند و به بهترین نسخه از خود تبدیل شود؛ فردی آزاد، قدرتمند و شاد. ما با خواندن این اثر یاد خواهیم گرفت که افسار ذهن سرکش خود را در دست بگیریم و آن را به اسبی زیبا و قدرتمند تبدیل کنیم تا با فروتنی، گاهی با سرعتی شگفتانگیز و گاهی با گامهای آهسته، ما را به مقاصد و سفرهای زیبا یا هر کجا که بخواهیم هدایت کند، حتی فقط برای یک پیادهروی ساده.
دکتر رافائل سانتاندرو به ما توصیه میکند: «از این دانش بیانتها برای کمک به خود و دیگران استفاده کنید. باشد که زنجیرۀ عظیمی از روحهایی باشید که با پیوندهای عشق و عقلانیت، بومشناسی و پذیرش بیقیدوشرط به یکدیگر متصل میشوند.»

قسمتی از کتاب «بدون ترس» اثر رافائل سانتاندرو
پذیرش
برای بسیاری، این مهمترین و حتی ضروریترین مرحله قلمداد میشود. منظور ما از «پذیرش» این است که وقتی احساس بدبختی میکنیم، بهطور کامل پذیرای هر حسی میشویم که احساسش میکنیم و شما این کار را منفعلانه انجام دهید، مانند برههایی که به کشتارگاه هدایت میشوند.
تا زمانیکه این نوع پذیرش عمیقاً رخ ندهد، شما در مسیر درستی نیستید.
پذیرش کلی به این معناست:
- دست از مبارزه برداشتن؛
- فرار نکردن؛
- رها کردن؛
- در حالت عادی زندگی کردن؛
- به موضوع فکر نکردن؛
- خود را با شرایط وفق دادن؛
- عدم تمایل به اینکه بهسرعت همهچیز از بین برود؛
توجه: عجله نکنیم. دوباره فهرست بالا را بخوانید و مفاهیم آن را مزهمزه کنید.
- دست از مبارزه برداشتن؛
- فرار نکردن؛
- رها کردن؛
- در حالت عادی زندگی کردن؛
- به موضوع فکر نکردن؛
- خود را با شرایط وفق دادن؛
- عدم تمایل به اینکه بهسرعت همهچیز از بین برود.
«پذیرش» چیزی شبیه به آن اتفاقی است که برای کوهنوردی افتاد که شبانه در محاصرۀ برف، بدون سرپناه و غذا در کوهستان گم شده بود. او پس از ساعتها مبارزه برای بقا، بهسادگی روی زمین دراز کشید و تمام. او مرگ را با آرامش پذیرفت. اینجاست که پذیرش عمیق به وجود میآید.
صحبتی را که با یک بیمار، درخصوص این مرحلۀ حساس داشتم، به یاد میآورم. نام او ماریا بود، دختری ۲۵ ساله با حملات اضطراب.
گفتم: «تو باید پذیرش عمیقتری داشته باشی. هنگامیکه به پذیرش کامل رسیدی، شگفتزده خواهی شد؛ زیرا در آنجا، در میان اضطراب، احساس راحتی خواهی کرد.»
پاسخ داد: «اما رافائل، چگونه میتوانم با حملۀ پانیک راحت باشم؟ فشار در سرم به هزار میرسد، نمیتوانم بیحرکت بمانم و اضطراب درونم را میخورد.»
گفتم: «به تو قول میدهم که این امکانپذیر است و تو به آن دست خواهی یافت. به شرط آنکه هر چیزی را که احساس میکنی بپذیری. دست از مبارزه برداری و دیگر نخواهی که از آن دور شوی و سپس، بهطور خودکار و ناگهانی، متوجه آسمان آبی، موسیقی خاص و نسیم خنکی خواهی شد و آرامش مثال زدنیای را احساس خواهی کرد.»
«پذیرش کامل» کلیدِ تسلط بر دنیای عاطفی است. قدرت اصیل و دگرگونی رادیکال زمانی به دست میآید که بتوانیم برعکس آنچه همیشه انجام میدهیم عمل کنیم. به عبارت دیگر از ناراحتی فرار نکنیم، بلکه طوری با آن روبهرو شویم که گویی حوض آب گرم است و ما میآموزیم که مدتی طولانی بیحرکت در آنجا باشیم؛ تا جایی که ذهن ما دیگر ترس را تجربه نکند. در همان لحظه، پذیرش اتفاق میافتد و احساس بینظیری از آرامش و تسلط ظاهر میشود.
به دنبال آرامش بودن در زمان ناراحتی، ضد غریزه است؛ زیرا کل سیستم ما برای فرار از درد طراحی شده است، مانند زمانی که خودمان را میسوزانیم و مغز به ما فرمان میدهد که دست خود را بهطور خودکار از آتش بیرون بکشیم. ذهن نمیخواهد از ماندن در خطر چیزی بشنود.
در اکثریت قریب به اتفاق موقعیتهایی که در زندگی پیش میآید، «فرار» طبیعی و مفید است، مگر زمانی که دچار «اختلال عاطفی» شدهایم، مانند آنچه در این کتاب توضیح داده شده است. در این موارد، راهحل برعکس است: پذیرش کامل و همانطور که هزاران نفر کشف کردهاند، آزادی، کنترل و لذت بردن از زندگی با این پذیرش همراه است.
عبارات مترادف با کلمۀ «پذیرش» از این قرار است:
- تسلیم شدن؛
- رها کردن؛
- فکر نکردن و فقط حضور داشتن؛
- برای مردن آماده بودن؛
- هیچ کاری نکردن؛
- روح خود را کاملاً در برابر ناراحتی گشوده کردن؛
- خود را به استخر ناراحتی انداختن؛
- در هنگام ناراحتی آرام بودن؛
- خود را با درد تطبیق دادن.
