الکساندر همون: کتاب ماشین نیست -همه‌چیز نباید ماشینی باشد

3 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

الکساندر همون، نویسنده‌ی متولد سارایوو، در گفت‌وگو با گاردین از حساسیت رمان تاریخی چندزبانه‌ی جدیدش، تبدیل شدن به فیلمنامه‌نویس دنباله‌ی ماتریکس و تظاهر به کوین کیگان شدن می‌گوید.

الکساندر همونِ ۵۸ ساله در سارایوو به دنیا آمده و در نیوجرسی زندگی می‌کند. آثار متنوع او شامل «پروژه‌ی لازاروس» (۲۰۰۸)، رمانی پیرامون «تیراندازی به یک مهاجر یهودی توسط پلیس شیکاگو» در سال ۱۹۰۸، «زندگی‌های من» (۲۰۱۳)، کتابی که در مورد مرگ دومین فرزند هِمون بحث می‌کند و فیلمنامه‌ی «دنباله‌ی ماتریکس» که با همکاری لانا واچوفسکی و دیوید میچل نوشته شده است. کتاب جدید او، «جهان و همه‌چیزهایی که در اختیار دارد» داستانی پیرامون دوستی بین دو سرباز وظیفه، یکی یهودی و دیگری مسلمان است که در جنگ جهانی اول در اروپای مرکزی با هم آشنا می‌شوند.

-جهان و همه‌ی چیزهایی که در اختیار دارد از کجا شروع شد؟

*در سال ۲۰۱۰، قراردادی را برای این کتاب بستم و برنامه‌ی کاری‌ام را خالی کردم تا فقط روی این کتاب کار کنم. بعد از آن دخترم مریض و همان سال فوت شد. از آن زمان تاکنون چهار کتاب و بسیاری چیزهای دیگر نوشته‌ام؛ زیرا این توانایی را دارم که همزمان روی چند چیز تمرکز کنم.

-آیا گنجاندن این همه زبان در روایت خطرناک نبود؟

*کتاب ۱۰۲ هزار کلمه است و کمتر از هزار کلمه‌ی خارجی در آن آمده است، اما خوانندگان اولیه می‌گویند که کلمات خارجی زیادی در آن به کار رفته. من از خطرات این مسئله آگاه بودم، بااین‌حال می‌خواستم یک آگاهی چندزبانه‌ی فعال در مرکز رمان وجود داشته باشد. زبان‌های بوسنیایی، اسپانیایی کاستیلی در رمان آمده و کلمات آلمانی نیز به این دلیل است که سارایوو تحت اشغال اتریش بود و پینتو در وین تحصیل می‌کرد. کلمات ترکی نیز به این دلیل حضور دارند که پدر ساپینتو تابع امپراتوری عثمانی است. برای من زندگی همین است؛ مجموعه‌ای از اختلاط‌ها و ترکیب‌ها.

-لحن کتاب چیزی مابین وحشت و امید است. چگونه آن را درآوردید؟

*چیزی که به آن فکر می‌کردم این بود که چگونه در جهان می‌شود تنها رنج نکشید؟ برای اینکه مردم بتوانند دیگران را دوست داشته باشند چه شرایطی باید وجود داشته باشد؟ من در اینجا از آوارگی و مهاجرت می‌نویسم و روایت حرکت از «اینجا» به «آنجا» ذاتاً امیدوارکننده است. مردم می‌خواهند در زندگی خود قدرت تصمیم‌گیری داشته باشند. اگر در جنگ هستید و می‌خواهند شما را بکشند، تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که زنده بمانید. می‌دانید، همه‌چیز حول عزت‌نفس می‌چرخد.

-از کار خود به‌عنوان فیلمنامه‌نویس بگویید.

*لانا و دیوید دوستان خوبی با ذهن‌های درخشان و البته متفاوت از ذهن من هستند. در کار با آن‌ها آرامشی وجود دارد. وقتی دنباله‌ی ماتریکس را تماشا می‌کنم، هرگز فکر نمی‌کنم: «این مال من است، من این کار را انجام دادم»، زیرا هرگز این کار را به‌تنهایی انجام ندادم. بنابراین چیزی که من از فیلمنامه‌نویسی به دست می‌آورم -جدا از پولی که خوب است- انجام دادن کاری با دیگران است. کتابِ مجموعه مقالاتی از جاناتان فرانزن به نام «چگونه تنها باشیم» وجود دارد؛ اما من نمی‌خواهم تنها باشم. من می‌خواهم با مردم باشم.

-تو طرفدار لیورپول هستی. این چطور اتفاق افتاد؟

*وقتی در اوایل دهه‌ی ۹۰ (در طول جنگ بوسنی) به امریکا رفتم، فوتبال در اینجا اصلاً محبوب نبود. در آن مقطع برای من انواع نوستالژی‌ها برای کارهایی که دیگر نمی‌توانستم انجام دهم به وجود آمد. فوتبال یکی از آن‌ها بود و لیورپول در عشق من به فوتبال نقشی کلیدی داشت. زمانی‌که بچه بودم، در دهه‌ی ۷۰، ما در پارکینگ‌ها فوتبال بازی می‌کردیم، در آن زمان، در خیالم تصور می‌کردم که ممکن است کوین کیگان باشم. در آن زمان، لیورپول در اروپا سلطنت می‌کرد. وقتی برای اولین کتابم مصاحبه می‌کردم، عکاس عکس من را با پیراهن استیو مک‌منمن گرفت. بعد از آن، شخصی که برای مجله‌ی لیورپول کار می‌کرد با من تماس گرفت و من چند ستون برای آن مجله نوشتم و این باعث شد برای اولین‌بار به آنفیلد بروم. وقتی به آنفیلد رفتم، پیوندی همیشگی بین ما شکل گرفت. درست است که تیم در حال حاضر در یک بحران است، اما همه‌چیز درست خواهد شد. من مرحله‌ی روی هاجسون را گذرانده‌ام، پس این چیزی نیست.

-کدام نویسندگان الهام‌بخش شما در سنین رشد بودند؟

* در مدرسه‌ی ابتدایی با شاعر سوررئالیست یوگسلاوی واسکو پوپا آشنا شدم. من او را درک نمی‌کردم، اما زبان قدرتمندی داشت. من به شکل کلی با پیچیدگی راحت هستم و البته مجبور نیستم همه‌چیز را در یک کتاب بفهمم. کتاب مانند یک ماشین نیست و همه‌چیز نباید ماشینی باشد. حس حیرت بسیار خوب است. من هنوز همه‌چیزِ کافکا را نمی‌فهمم، تجربیات او هرگز دقیقاً با تجربه‌ی خودِ ما مطابقت ندارد. مهم کیفیت اساسی آن تجربیات است. این چیزی است که من دوست دارم.  ‌

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید