
آدمی همان است که میخواند/ راهنمای عملی خوب خواندن
کتاب «آدمی همان است که میخواند»، نوشتهی رابرت دییانی، به همت نشر بیدگل به چاپ رسیده است. عنوان این کتاب را میتوان به همان معنای لفظی ساده و سرراستش تعبیر کرد. ما حقیقتاً همانی هستیم که میخوانیم. هر آدمی بیهمتاست، ولی همهی ما تواناییهای نامحدودی داریم. اگر خوب بخوری، سالمتر خواهی بود. اگر خوب ورزش کنی، قویتر خواهی شد، اما اگر خوب بخوانی، چه خواهی شد؟ باهوشتر؟ شاید. مطلعتر؟ قطعاً؛ ولی کتاب حاضر دربارهی این چیزها نیست. این کتاب میگوید با خوب خواندن، زندهتر خواهی بود.
خوب خواندن ذهن را بیدار و گشوده میکند. قلمرو گستردهای از تجربهی درونی پدید میآورد که از زندگی روزمره به مراتب فراتر میرود. وقتی خوب بخوانی، همچنان خودت خواهی ماند، اما آدم بهتر و جالبتری از خود قبلیات خواهی شد.
نویسنده میگوید: هدف من در این کتاب ارائهی رویکردهای مختلف به تجربهی عمیقاً لذتبخش خواندن، بهویژه خواندن ادبیات، است این راهکارها ممکن است به مواجهات متنی تأملبرانگیزی بینجامد که از بار عاطفی نیز برخوردارند. «آدمی همان است که میخواند» در ستایش ارزش خواندن برای آموختن و زندگی کردن است. این کتاب راهوروشی پیش میگذارد که بهواسطهی آن میتوانید عادات خواندنتان را غنیتر و لذتتان از خواندن را دوچندان کنید.
ماهیت این کتاب نظری نیست، بلکه عملی است و هدفش بهبود بخشیدن به درک و شناخت خواننده از ادبیات است. روی سخن کتاب با کسانی است که مایلاند از خواندن و از زندگیکردن بهرهی بیشتری ببرند. خواندن، آنگاه که قرین مهارت و اعتمادبهنفس باشد، زندگی ما را بهبود میبخشد و کمکمان میکند از آن به شکلی بیکموکاستتر لذت ببریم. چنین لذتی حاصل از تقویت قوای مشاهدهگری ما و افزایش ظرفیتمان برای خوب فکر کردن است.
ما از خواندن چندین هدف داریم -کسب اطلاعات، لذت بردن، برآوردن خواستههایمان، رشد شخصی؛ آموختن، سرگرم شدن، به هیجان آمدن و الهام گرفتن. ما میخوانیم که به درک و شناخت برسیم، که رشد کنیم و متحول شویم. آدمی همان است که میخواند میکوشد به خوانندگان در دستیابی به این اهداف کمک کند.
خوب خواندن -با مهارت، اعتمادبهنفس و حتی تخصص- اینک بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. خواندن ادبیات همراه با درک و لذت میتواند راه و رسم عبور از میان آشوبهای بیشماری را که از سر میگذرانیم نشانمان دهد. خواندن، مسائل بیشازپیش بغرنج زندگی را حل نمیکند؛ ولی میتواند نگاه ما را به آنها ژرفتر کند و سبب تسکینمان شود. خوب خواندن به ما کمک میکند چالشهای مشترکمان را بهتر درک کنیم و درد و رنجمان را کاهش دهیم. در ضمن میتواند ذهنمان را برای مدتی از این مسائل دور کند.
آدمی همان است که میخواند وارد گفتوگویی میشود که از دیرباز میان نویسندگان و خوانندگان جریان داشته است. خواندن آثار ادبی دسترسی به نظرات و آرای بیشماری را برایمان فراهم میکند که چنین گفتوگویی را رقم میزنند. میتوانید در جنگ جهانی زیر آتش دشمن با همرزمانتان شوخی کنید و دستشان بیندازید، باز هم برای اولینبار عاشق شوید (و اینبار درست پیش بروید)، خشونت بردهداری را تجربه کنید، به ماه یا مرکز زمین سفر کنید و در اعماق ذهن و قلب انسانها رسوخ کنید.

قسمتی از کتاب آدمی همان است که میخواند:
داستانها چه جذابیتی برای ما دارند؟ داستان دربرگیرندهی چه لذاتی است؟ ما داستانها را عمدتاً برای لذت عاطفی و عقلانیشان میخوانیم تا از چرخشی نامنتظره در رویدادها غافلگیر یا آشفته شویم، تا اگر انتظاراتمان برآورده شد خشنود و در غیر این صورت متحیر شویم. داستانهایی که خوب نقل شدهاند ما را درگیر زندگی شخصیتهایشان میکنند. داستانها مجذوبمان میکنند؛ واژهها و تصاویر داستان به شخصیتها و عواطفشان جان میبخشند. داستانها لذت بازشناخت و شور و هیجانِ تجربهکردن را بهنحوی غیرمستقیم در اختیارمان میگذارند. به ما امکان میدهند وارد ذهن، قلب و جهانهای دیگران شویم و ظرفیت دلسوزی و همدردیمان را بیشتر کنیم. داستانها بهرهمان از همدلی را هم افزایش میدهند.
داستان به شیوههای دیگری نیز بر ما تأثیر میگذارد. ما را با پیرنگهای خود سرگرم میکند و به سفرهایی برای ماجراجویی و اکتشاف میبردمان. با نشان دادن چیزهایی که ندیده یا نشناختهایم به ما آموزش میدهد و کمک میکند چیزها را به شیوههای جدید، شاید از منظری متفاوت یا همچون واقعیتی بدیل ببینیم: زِیدی اسمیت در کتاب «راحت باش» میپرسد: «چه میشد اگر چیزها غیر از این بودند که هستند؟» خواندن داستان و رمان ما را قادر میسازد زندگی را در بسیاری از حوزههای مختلف تجربه کنیم. این کار قابلیتهای خلاقانهی ما را وسعت میدهد، دریافتمان را از جهان عمیق میکند و به شناخت و درکمان از افراد دیگر غنا میبخشد. به علاوه، قطعاً میتوانیم از خواندن داستان اطلاعاتی هم به دست آوریم -مثلاً از «تالار گرگ» اثر هیلاری مَنتل و «جنگوصلح» اثر تولستوی دربارهی تاریخ، از «امضای همهچیز» اثر الیزابت گیلبرت دربارهی علوم قرن نوزدهم، از رمانها و داستانهای جیمز جویس دربارهی ایرلند قرن بیستم و از «مزرعهی حیوانات» و «۱۹۸۴» جورج اورول دربارهی تمامیتخواهی؛ اما این آثار یا در واقع هیچ اثر داستانیای را در وهلهی اول برای کسب اطلاعات نمیخوانیم.
آدمی همان است که میخواند را علی ظفر قهرمانینژاد ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۹۹ صفحهی رقعی با جلد نرم و قیمت ۱۴۸ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.