گولاگ/ زندانی به‌وسعت تاریخِ دیکتاتوری

2 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

کتاب «گولاگ» نوشته‌ی اَن اپلبوم به همت نشر ثالث به چاپ رسیده است. این کتاب شرح تاریخ گولاگ است. بیان سرنوشت شبکه‌ی گسترده‌ی اردوگاه‌های کار اجباری که زمانی در طول و عرض جغرافیای اتحاد جماهیر شوروی از جزایر دریای سفید تا کرانه‌های دریای سیاه، از مدار قطب شمال تا دشت‌های آسیای مرکزی، از شهر مورمانسک تا وورکوتا و قزاقستان و از مرکز شهر مسکو تا حومه‌ی شهرستان استان لنینگراد پراکنده بودند.

گولاگ به معنای اداره‌ی کل اردوگاه‌های کار است. در تاریخ واژه‌ی گولاگ هم به اداره‌ی اردوگاه‌های کار اجباری و زندان‌های سیاسی اشاره داشته و هم منظور از آن نظام کار اسیران و بردگان شوروی در انواع مختلف بوده است: اردوگاه‌های کار، اردوگاه‌های مجازات، اردوگاه‌های زندانیان سیاسی و مجرمان، اردوگاه‌های زنان، اردوگاه‌های کودکان و اردوگاه‌های موقتی پناهندگان. حتی واژه‌ی گولاگ در معنای گسترده‌تر، نظام سرکوبگر شوروی را نیز در بر می‌گرفت، همان سلسله فرایندهایی که زمانی زندانیان آن را دستگاه «چرخ گوشت» می‌نامیدند: بازداشت‌ها و توقیف‌ها، بازجویی‌ها، واگن‌هایی که برای حمل‌ونقل زندانیان استفاده می‌شدند و دستگاه گرمایشی نداشتند، کار اجباری، فروپاشی خانواده‌ها، سال‌هایی که در تبعید سپری می‌شدند و مرگ‌های زودهنگام و بی‌دلیل.

خاستگاه کهن گولاگ در گروه‌های کار اجباری دوران روسیه‌ی سزار بود که از قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم در سیبری فعالیت می‌کردند. تقریباً پس از انقلاب روسیه، این واژه شکل مدرن و آشناتری گرفت و به بخش اساسی و جدایی‌ناپذیر نظام شوروی درآمد. از همان روزهای آغازین انقلاب، کشتارهای دسته‌جمعی مخالفانِ واقعی و احتمالی بخشی از کار بود. در تابستان 1918، لنین، رهبر انقلاب، فرمان داده بود که «عوامل نامعتمد» در اردوگاه‌های کار اجباری در خارج از شهرهای کلان حبس شوند. عده‌ای از اشراف‌زادگان، تاجران و افراد دیگری که «دشمنانِ احتمالی» شناسایی شده بودند، طبق مقررات زندانی شدند. در 1921، 84 اردوگاه در 43 استان مستقر بودند که اکثر آن‌ها به منظور هدایتِ این دشمنان اولیه‌ی مردم احداث شده بودند.

اهمیت این اردوگاه‌ها از 1929 فزونی گرفت. در آن سال، استالین بر آن شد که به منظور سرعت ‌بخشیدن به فرآیند صنعتی ‌شدن اتحاد جماهیر شوروی و استخراج منابع طبیعی از سرزمین‌های دور شمالیِ اتحاد شوروی که چندان قابل‌سکونت نبودند، از کار اجباری استفاده کند. در همان سال، پلیس مخفی شوروی نیز نظارت دستگاه جزایی و کیفریِ شوروی را به دست گرفت که باعث شد کنترل اردوگاه‌ها و زندان‌های کشور رفته‌رفته از دستِ تشکیلات قضایی خارج شود. با افزایش توقیف‌ها و بازداشت‌های گسترده‌ی 1937 و 1938، اردوگاه‌ها به‌سرعت توسعه یافتند. در پایان دهه‌ی 1930، این اردوگاه‌ها در هریک از مناطق دوازده‌گانه‌ی زمانی و جغرافیاییِ اتحاد جماهیر شوروی یافت می‌شدند.

تعداد کل زندانیان در این اردوگاه‌ها معمولاً حدود دو میلیون نفر بود، اما تعداد کل شهروندان شوروی، چه زندانیاین سیاسی و چه زندانیان جنایی که زندگی در این اردوگاه‌ها را تجربه کرده بودند، بسیار بیشتر از این بود. دقیق‌ترین برآوردها نشان می‌دهند که از 1929، همان زمانی که گولاگ شروع به توسعه و گسترش در سطح کلان کرده بود، تا 1953، یعنی زمانی که استالین درگذشت، در حدود هجده میلیون نفر در این سیستم عظیم جان خود را از دست دادند.

این کتاب شرح تاریخ گولاگ است. منظور از تاریخ گولاگ سرگذشت اردوگاه‌های کار اجباری شوروی است، یعنی خاستگاه این اردوگاه‌ها در انقلاب بلشویکی، توسعه و گسترش آن‌ها به منزله‌ی بخش اساسی و بنیادین اقتصاد شوروی و فروپاشی آن‌ها پس از مرگ استالین.

قسمتی از کتاب گولاگ نوشته‌ی اَن اپلبوم:

«هر زمان خبر دستگیری کسی را می‌شنیدیم هرگز نمی‌پرسیدیم: به خاطر چی دستگیرش کردند؟ اما ما استثنا بودیم. اغلب آدم‌هایی که از شدت ترس دیوانه شده بودند، چنین پرسشی را مطرح می‌کردند تا صرفاً کمی به خودشان امید داده باشند: اگر دیگران بنا به دلایلی دستگیر شده باشند پس آن‌ها دستگیر نخواهند شد؛ زیرا آن‌ها هیچ کار نادرستی نکرده‌اند. آن‌ها برای پیدا و سرهم‌بندی کردن دلایل جهت موجه ساختن دستگیری دیگران رقابت جانانه‌ای با یکدیگر داشتند: «خب می‌دونی، اون درواقع قاچاقچی بوده»، «اون دیگه خیلی تندروی می‌کرد»، «من خودم از دهنش شنیدم که می‌گفت...» یا «دستگیر شدنش قابل پیش‌بینی بود، آدم وحشتناکیه»، «من همیشه فکر می‌کردم که یک جای کارش ایراد داره»، «او اصلاً از جنس و تبار ما نبود». به همین دلیل بود که ما طرح پرسش‌هایی از نوع «برای چی دستگیر شد؟» را ممنوع کرده بودیم. هر زمان که فردی از آشنایمان این سؤال را می‌پرسید، آخماتووا با عصبانیت بر سرش فریاد می‌زد: «واقعاً منظورت چیه وقتی می‌پرسی برای چی؟ الان وقتش رسیده که بفهمی آدم‌ها را به‌خاطر هیچی دستگیر می‌کنند!»

آنا آخماتووا، هم درست می‌گفت و هم اشتباه. از اواسط دهه‌ی 1920، هنگامی‌که نظام سرکوبگر شوروی پابرجا شد، دولت شوروی دیگر مردم را از خیابان‌ها جمع نمی‌کرد و بدون ارائه‌ی هیچ دلیل یا توضیحی آن‌ها را به زندان نمی‌انداخت، بلکه بازداشت، بازجویی، جلسات محاکمه و دادرسی و احکام صادره از دادگاه صورت می‌داد. جرایمی هم که افراد بر اثر آن‌ها بازداشت، دادگاهی و محکوم می‌شدند، چرند و مزخرف بودند، مراحلی هم که طی آن‌ها از افراد تحقیق و بازجویی می‌شد و محکوم و گناهکار شناخته می‌شدند، پوچ، مضحک و حتی عجیب‌وغریب بود.

با نگاه به گذشته، می‌توان دریافت که این روش از ویژگی‌های منحصربه‌فرد سیستم اردوگاهی شوروی است: اغلب اوقات زندانیان پس از طی کردن مراحل دستگاه قضایی وارد اردوگاه می‌شدند، حتی با وجودی که این روند، روند معمول دستگاه قضایی نبود. هیچ‌کس یهودیان را در اروپای تحت اشغال نازی‌ها محاکمه، دادرسی و محکوم نمی‌کرد، اما اغلب زندانیان در اردوگاه‌های شوروی بازجویی (هرچند با عجله و سرسری)، محاکمه (هرچند به‌طرزی مضحک و خنده‌آور) و گناهکار شناخته می‌شدند (حتی اگر این فرآیند کمتر از یک دقیقه هم طول می‌کشید). بی‌تردید محکومیتی که در چهارچوب قانون اجرا می‌شد، برای افرادی که در سرویس‌های امنیتی کار می‌کردند و همچنین برای نگهبانان و مدیرانی که بعدها بر زندگی زندانیان در اردوگاه کنترل و نظارت می‌کردند، انگیزه و رغبت ایجاد می‌کرد.

گولاگ (روایت تاریخ)

گولاگ (روایت تاریخ)

ثالث
افزودن به سبد خرید 650,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط