کتاب کوچک اپیکور (چگونه در باغ اپیکور درمان گر روان خود باشیم)

12 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

«کتاب کوچک اپیکور» با زیرعنوان چگونه در باغ اپیکور درمان‌گر روان خود باشیم، اثر جان سلرز منتشر شد.

«کتاب کوچک اپیکور» سفری جذاب به دنیای فلسفه‌ی اپیکور است، جایی که زندگی ساده، لذت‌های پایدار، و آرامش ذهنی در مرکز توجه قرار دارند. اپیکور، فیلسوف یونانی قرن چهارم پیش از میلاد، به دنبال پاسخ به یک سؤال بنیادی بود: چگونه می‌توانیم خوشبخت زندگی کنیم؟ او به این نتیجه رسید که خوشبختی به دوری از ترس و درد و درعین‌حال تجربه‌ی لذت‌های ساده و معنادار بستگی دارد. در این کتاب، سلرز این ایده‌ها را با زبانی ساده و روایت‌هایی ملموس برای خوانندگان معاصر بازگو می‌کند.

یکی از ایده‌های کلیدی اپیکور، رفع ترس از مرگ است. او استدلال می‌کرد که مرگ برای ما بی‌اهمیت است؛ زیرا وقتی ما زنده‌ایم، مرگ وجود ندارد و وقتی مرگ فرا می‌رسد، ما دیگر نیستیم. این نگاه می‌تواند برای بسیاری از افراد در دنیای امروز، که با ترس‌های عمیق وجودی مواجه‌اند، الهام‌بخش باشد. سلرز این مفهوم را با مثال‌ها و توضیحات روان ارائه می‌کند، به‌گونه‌ای که به‌راحتی می‌توان آن را در زندگی روزمره به کار برد.

اما فلسفۀ اپیکور فقط به مرگ محدود نمی‌شود. او به اهمیت دوستی و روابط انسانی عمیق نیز اشاره می‌کند. در کتاب، سلرز توضیح می‌دهد که چرا دوستی‌های خوب می‌توانند یکی از بزرگ‌ترین منابع شادی در زندگی باشند. اپیکور اعتقاد داشت که دوستی فقط یک رابطه‌ی اجتماعی نیست، بلکه منبعی از امنیت، شادی و حمایت است. این ایده در دنیای مدرن، جایی که بسیاری از افراد با تنهایی یا روابط سطحی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا می‌کند.

سلرز در ادامه‌ی کتاب، به موضوع لذت‌های ساده می‌پردازد. برخلاف تصور رایج که فلسفه‌ی اپیکور را به لذت‌گرایی مادی مرتبط می‌کند، او نشان می‌دهد که اپیکور بر لذت‌های ذهنی و غیرمادی تمرکز داشت. لذت‌هایی مثل صرف وقت با دوستان، لذت بردن از طبیعت یا حتی لذت سکوت و آرامش ذهن. این نگاه به لذت، رویکردی کاملاً متفاوت به زندگی ارائه می‌دهد، جایی که شادی از مصرف‌گرایی جدا شده و به تجربه‌های معنادار و پایدار گره می‌خورد.

یکی دیگر از جنبه‌های مهم این کتاب، تأکید بر سادگی و کاهش توقعات است. اپیکور اعتقاد داشت که بسیاری از دردها و نگرانی‌های ما ناشی از تلاش برای دستیابی به چیزهایی است که واقعاً برای خوشبختی ضروری نیستند. سلرز با اشاره به این ایده، خواننده را دعوت می‌کند تا زندگی خود را ساده‌تر کند و روی چیزهایی تمرکز کند که واقعاً ارزشمند هستند. این رویکرد در دنیای امروز، که مصرف‌گرایی و فشارهای اجتماعی بیش از همیشه وجود دارد، بسیار کاربردی است.

فصل‌های پایانی کتاب به تأملاتی درباره‌ی طبیعت و جایگاه انسان در جهان اختصاص دارد. اپیکور بر این باور بود که مطالعه‌ی طبیعت و درک قوانین جهان به ما کمک می‌کند تا زندگی بهتری داشته باشیم. این مطالعه به ما یاد می‌دهد که از خرافات دوری کنیم و با آرامش بیشتری به زندگی نگاه کنیم. سلرز این ایده‌ها را به‌گونه‌ای بازگو می‌کند که حس کنجکاوی و علاقه‌مندی خواننده به جهان اطرافش برانگیخته شود.

درنهایت، «کتاب کوچک اپیکور» بیش از هر چیز، یک دعوت به آرامش است. سلرز تلاش می‌کند تا خواننده را متقاعد کند که خوشبختی در دسترس‌تر از آن چیزی است که معمولاً تصور می‌کنیم. او با ارائه‌ی مثال‌های عملی و توضیحات روان، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از آموزه‌های اپیکور برای کاهش استرس و افزایش شادی استفاده کرد. این کتاب به‌ویژه برای کسانی که از پیچیدگی‌های زندگی مدرن خسته شده‌اند و به‌دنبال یک راه ساده‌تر و آرام‌تر برای زندگی هستند، بسیار مناسب است.

«کتاب کوچک اپیکور» فقط یک معرفی عالی از فلسفه‌ی اپیکور نیست، بلکه یک راهنمای عملی برای زندگی در دنیای امروز نیز هست. با خواندن آن، ممکن است متوجه شوید که آرامش و شادی به‌سادگی نگاه شما به دنیا بستگی دارد، نه به شرایط خارجی یا دستاوردهای مادی.

قسمتی از کتاب کوچک اپیکور اثر جان سلرز

زندگی فقط برآوردن نیازهای جسمانی‌مان نیست. بیشترِ ما این را پیشاپیش می‌دانیم. چیزی که برای اکثریت عظیمی از افراد اهمیت دارد روابطشان با دیگران است، خواه دوستان، خانواده یا شریک‌ زندگی. این اغلب دیگران‌اند که برای تصویرمان از زندگی شادکام حالتی محوری دارند.

اپیکور از همان آغاز فلسفه‌اش را با دیگران زیست. محفل باغ خود را در آتن همراه با دوستانش به‌عنوان تجربه‌ای از زیست اشتراکی بنا گذاشت. بسیاری از آن دوستان همراه با او از لامپساکوس و موتیلِنه آمدند و سه برادرش نیز به انجمن پیوستند؛ اگرچه اپیکور استدلال می‌کرد برای برخورداری از زندگی شادکام به اسباب چندانی نیاز نداریم، بااین‌همه به‌نظر می‌رسد نقش دیگران را بسیار جدی می‌گرفت. واقعیت آنکه او شرح جذابی دربارۀ دوستی ‌پروراند که نه‌تنها سرشتِ گهگاه شکننده‌اش را توضیح می‌دهد، بلکه دلیل اهمیتش را نیز روشن می‌سازد.

نخست آنکه ممکن است بیندیشیم که دوست کیست و چه‌چیزی دوستی را از صرف آشنایی یا بیگانگی متمایز می‌سازد. طبق نظر اپیکور، یکی از ویژگی‌های تعریف‌کنندۀ دوست راستین این است که می‌توانید در مواقع نیاز به او اتکا کنید. در مقابل، اگر شما دوست راستین کسی باشید، آن‌ها نیز می‌توانند به شما اتکا کنند. دوستان به یکدیگر به‌گونه‌ای اهمیت می‌دهند که آشنا‌های زودگذر معمولاً چنین نمی‌کنند.

هم ازاین‌رو، دوست کسی است که می‌توانیم هنگام نیاز روی کمکش حساب کنیم. امید داریم مکرر در مکرر به اتکا به دوستانمان نیاز پیدا نکنیم، اما دست‌کم می‌دانیم که آن‌ها هستند. واقعیت آنکه اپیکور فکر می‌کرد این موضوع دقیقاً به همان اندازۀ کمک عملی مستقیم اهمیت دارد، اگر اهمیتش بیشتر از آن نباشد. نکتۀ کلیدی این است که می‌دانیم کسانی را داریم که می‌توانیم در مواقع بحرانی به آن‌ها روی بیاوریم، هرچند حقیقتاً به‌ندرت از آن‌ها یاری می‌طلبیم یا اساساً هیچ‌گاه چنین نمی‌کنیم. به تعبیر خود اپیکور، چیزی که اهمیت دارد نه کمک مستقیم بلکه اطمینانی است که در موقع نیاز به چنین کمکی داریم. اپیکور فکر می‌کرد دانستن اینکه چنین کمکی مهیاست می‌تواند اضطرابمان را به‌گونه‌ای چشمگیر دربارۀ آینده کاهش دهد.

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط