معرفی کتاب: موسولینی در خاطرات و افسانه ها
«موسولینی؛ در خاطرات و افسانهها» کتابی است نوشتهی پُل کرنر که انتشارات کتابسرای تندیس آن را به چاپ رسانده است. دیکتاتورها میآیند و میروند. رفتنشان اغلب با ابراز شادی همگانی همراه است، شادیای که فقط آیندهای نامعلوم ممکن است خدشهدارش کند. اغلب پس از برقراری ثباتی نسبی است که حکمی قطعی دربارهی دیکتاتورها صادر میشود.
دیکتاتورها به چیزهای زیادی و آن هم بنابر دلایلی مقبول متهم میشوند، هرچند گاهی اوقات افرادی که بر مسند دیکتاتورهای سابق تکیه میزنند برای توجیه مشکلاتی که با آنها دست به گریباناند از دیکتاتورها بهعنوان بُز بلاگردان استفاده میکنند. بعضی اتهامات مرسومترند. دنبال کردن سیاستهای خارجی فاجعهبار گناهی است که به اکثر دیکتاتورها نسبت داده میشود و یافتن نمونههای مشهور از این دست دشوار نیست. بااینحال، بیشترین شباهت دیکتاتورها به یکدیگر اغلب در عملکردشان در سیاست داخلی نمود پیدا میکند. قبضهی قدرت مطلقه در اکثر مواقع به ثروتاندوزی فردی انجامیده است. اینکه آیا پلههای آشپزخانهی چائوشسکو واقعاً از طلای ناب بوده یا نه مشخص نیست، اما این داستان با تصویر مردم از او بهعنوان مردی فاسد و خودبین جور درمیآمد. بیشک در فهرست اتهامات دیکتاتورها، فساد جایی نزدیک به صدر این فهرست دارد. ریختن بودجهی عمومی در جیب تعداد اندکی از خواص پدیدهی رایجی است، پدیدهای که بیشتر گریبانگیر کشورهایی با منابع بسیار محدود میشود. هرگونه اعتراض به فساد و حیف و میل شدن اموال عمومی ناممکن است چراکه دستگاه قضایی خود در خدمت قشر حاکم است و اگر گاهی نیز پایبندی ظاهری به قانون وجود داشته باشد، محتوای قانون بیدرنگ در راستای منافع همان قشر غالب تفسیر به رأی میشود. ریشهی همهی این مشکلات در عدم پذیرش حقوق و سرکوب برخی آزادیهای خاص است: آزادی بیان، آزادی تجمعات (و مخالفت با قدرت)، آزادی رفتوآمد و امثالهم. سرکوب به مردم اجازه نمیدهد نظر خود را به طرق مختلف ابراز کنند و مجبورشان میکند به الگوهای از پیش تعیینشدهی حاکمیت تن در دهند. مجبورشان میکند به گونهای رفتار کنند که گویی «از رژیم حمایت میکنند.»
فهرست اتهامات این نوع رژیمها بهقدری طویل و دراز است که به نظر میرسد باید برای محکومیت ابدی این نوع حکومتها کافی باشد؛ اما در کمال تعجب، در واقعیت چنین نیست. به نظر میرسد که به استثنای هیتلر، دیکتاتورها و رژیمهای دیکتاتوری دوباره جایگاه خود را در اذهان عمومی احیا میکنند.
این کتاب دربارهی ایتالیا و روابطی است که ایتالیاییها با موسولینی و جنبش فاشیست دارند. بیشک هر مقایسهای محدودیتهایی دارد و هر رژیمی از لحاظ تاریخی منحصربهفرد است. بااینحال، هدف اصلی این کتاب بررسی خاطرات افراد از فاشیسم ایتالیا در چارچوب همان چیزی است که در کشورهای دیگر از آن با عنوان نوستالژی رژیمهای استبدادی یاد میشود؛ اما برای رسیدن به این هدف، شفافسازی امری ضروری است. در مقام یک رژیم تمامیتخواه ـ دیکتاتوری فاشیستی از جمیع ویژگیهای منفی مستثنی نیست. بااینحال، در کتابهایی که به موضوع تمامیتخواهی میپردازند اغلب نامی از ایتالیای فاشیست برده نمیشود. بسیاری اوقات این رژیم را بهراحتی در دستهی دیکتاتوریهای «نهچندان جدی» طبقهبندی میکنند. فیلمهای سینمایی گاه چهرهی مضحکی از سیاهپوشها و اشتباهاتشان نشان میدهند. موسولینی ـ رهبر کشوری که غیرایتالیاییها اغلب آن را با پیتزا و ماندولین میشناسند ـ را دلقکی با سر و وضع جذاب معرفی میکنند که کافی بود به سبک مضحک خودش از ایوان معروفش برای جماعت سادهلوح دست تکان دهد تا آنها با شور تمام پاسخش دهند؛ اما در ایتالیای فاشیستی نیز، مانند رژیمهای دیگر از این دست، تلاشی تمامیتخواهانه برای تغییر افراد و جامعه در جریان بود و برای نیل به این مقصود خشونت، سختگیری، امتیازدهی، خویشاوندسالاری و فساد در مقیاس بزرگ وجود داشت. بهعلاوه، سیاست خارجی فاجعهباری نیز تدوین شده بود که درنهایت به تسلیم بیقید و شرط سپتامبر 1943 انجامید. این واقعیت اغلب (و در کمال تعجب) فراموش میشود که رژیم فاشیستی مسئول مستقیم مرگ بیش از پانصد هزار ایتالیایی بوده است.
بهرغم این گذشتهی شرمآور، بسیاری از ایتالیاییها کماکان نگرش مبهمی به این رژیم دارند و جناح راست ایتالیا، که بهسرعت در حال رشد است، هر روز بیش از پیش از این گذشتهی فاشیستی تأسی میجوید و گاه رویکردها و رفتارهای ونتنیو (بیست سال حکومت این رژیم) را تقلید میکند. برلوسکونی، از آن جهت که پروردهی دوران جنگ سرد بود همواره تمامیتخواهی و خشونت سیاسی را محکوم میکرد، اما او در نکوهشهایش همواره از پل پوت نام میبرد و نه از موسولینی.
آنچه مایهی نگرانی است این است که با گذشت قریب به یکصد سال از راهپیمایی رم، مردم بار دیگر از خطر فاشیسمی جدید سخن میگویند و درخصوص آن هشدار میدهند. شبح موسولینی دست از سر ایتالیا برنمیدارد. همزمان که رفتار ترامپ سایهی فاشیسم جدیدی را بر جامعهی بینالمللی افکنده، مقلدهای ایتالیاییاش نیز فاشیسم را بهعنوان یک رویکرد سیاسی قابل اجرا دوباره مطرح کردهاند.
پل کُرنر با نگاهی دقیق و موشکافانه به واقعیتها و افسانههای مربوط به رژیم دیکتاتوری ایتالیا، در دهههای 1920 و 1930 میلادی، سعی در نقد و واکاوی نوستالژی مردم از حکومتهای دیکتاتوری سالیان گذشته در بسیاری از کشورهای اروپایی دارد. تحلیل کرنر ضمن پیوند تاریخ گذشته و حافظهی کنونی، تصویری از واقعیتهای رژیم موسولینی خلق میکند و به این پرسش اساسی پاسخ میدهد که چرا هر بار که بحرانی در دموکراسیهای غربی رخ میدهد برخی از مردم به دنبال رهبری مقتدر هستند و به خاطرهها پناه میبرند.
این کتاب همچنین به شما میگوید که چگونه خاطرهای از گذشته، شکل گرفته با تکیه بر توهم و افسانه، میتواند بر سیاستهای کنونی کشورها تأثیر بگذارد.

قسمتی از کتاب موسولینی؛ در خاطرات و افسانهها:
مشکل اصلی ایتالیا، کمبود سرمایهی لازم برای پیشبرد روند صنعتی شدن بود. پس از توقف پرداخت وام از سوی امریکا و سقوط بازار سهام در 1929، چندین بانک اصلی ایتالیا سقوط کردند و برخی دیگر نیز در آستانهی سقوط بودند و این خطر وجود داشت که صنایع بزرگ را نیز همراه خود به زیر بکشند. در چنین شرایطی بود که ابتدا ایمی (مؤسسه منقولات ایتالیا) در 1931 و سپس ایری (1933) تأسیس شد. این مؤسسات ابتدا برای مدتی کوتاه و بهصورت موقت ایجاد شده بودند، وظیفه داشتند بانکها و صنایع را از بحران مالی نجات دهند و سرمایهی لازم آنها را برای ازسرگیری کارها و راهاندازی مجدد صنایع فراهم کنند. اهمیت اساسی ایری پس از شکلگیری آن و زمانی معلوم شد که دولت توانست از آن بهعنوان ابزاری برای مداخلهی وسیع در امور اقتصادی کشور بهره ببرد. میتوان گفت ایری بیشتر به واسطهی ضرورت و نه قضاوت، به ابزاری قدرتمند برای کنترل دولتی تبدیل شد. نهادی که ابتدا در جایگاه «شفاخانهای برای شرکتها و مؤسسههای بیمار» شکل گرفته بود، با رهبری بهنهدوچه و مهنیکِلا در 1937 به یک نهاد عمومی دائم تبدیل شد.
تا سال 1940، ایری که عمدتاً از طریق غارت اینفپس (و با ضرر زدن به مودیان) تأمین مالی میشد، در بخشهای بزرگی از صنایع سنگین، از جمله صنایع تولید آهن و فولاد، توپخانه و کشتیسازی، که به تولیدات برای جنگ مرتبط بودند، سهام مدیریتی داشت.