معرفی کتاب: متن‌هایی برای هیچ

6 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


کتاب «متن‌هایی برای هیچ» نوشته‌ی ساموئل بکت یکی از آثار شاخص و مهم اوست که در برزخ میان نثر داستانی و شعر فلسفی قرار می‌گیرد. این کتاب مجموعه‌ای است از سیزده قطعه‌ی کوتاه که میان سال‌های 1950 تا 1952 نوشته شده و در سال 1955 منتشر گردیده است. «متن‌هایی برای هیچ»، نه رمان است و نه داستان کوتاه به معنای سنتی آن. درعوض، اثری است آمیخته با تأملات ذهنی، گفت‌وگوهای درونی و سرگردانی آگاهی انسانی در جهانی تُهی. این نوشته‌ها ادامه‌ی جست‌وجوی بکت برای یافتن شکلی ادبی هستند که نه فقط روایت کند، بلکه خود را نیز زیر سؤال ببرد، زبانی که هم ابزار باشد و هم مسئله.
در این کتاب، همانند بسیاری از آثار بکت، مرز میان بودن و نبودن، هستی و نیستی، روشن و تاریک، صدا و سکوت باریک‌تر از همیشه می‌شود. هیچ‌کدام از سیزده متن این مجموعه، آغاز، میانه یا پایان واضحی ندارند. همه در وضعیتی معلق و ناپایدار شروع می‌شوند، در میانه‌ی تأملاتی متناقض فرو می‌روند و بی‌آنکه به نتیجه‌ای روشن برسند، ناپدید می‌شوند. این ناپایداری و بی‌نتیجه بودن، که شاید برای نویسنده‌ای دیگر به‌مثابه شکست تلقی شود، در نزد بکت هدف است. بکت در جست‌وجوی حقیقتی در زیر لایه‌های زبان است؛ اما این جست‌وجو را نه با امید، بلکه با ناامیدی پی می‌گیرد؛ ناامیدی که ریشه در واقع‌گرایی وجودی و فلسفی دارد.
از نظر محتوایی، می‌توان گفت که متن‌هایی برای هیچ، پاسخی است به بحران معنای انسان مدرن. راویان این متن‌ها در جهانی بی‌پایان، بی‌معنا و بی‌پناه گیر افتاده‌اند. آنان در جست‌وجوی معنا نیستند؛ زیرا می‌دانند که یافتن معنا بیهوده است. بلکه در پی پذیرش بی‌معنایی‌اند، در پی تجربه ‌کردن بی‌پناهی به‌عنوان وضعیت بنیادین بشر. در این معنا، متن‌هایی برای هیچ ادامه‌ی منطق اگزیستانسیالیستی است که در فلسفه‌ی قرن بیستم ریشه دارد، اما بکت آن را به سطحی دیگر می‌برد؛ به سطحی که حتی زبان فلسفه هم از آن عقب می‌ماند، چراکه او دیگر به تبیین نیاز ندارد، بلکه صرف تجربه را بر تبیین ترجیح می‌دهد.
یکی دیگر از عناصر برجسته در «متن‌هایی برای هیچ»، غیاب صحنه و مکان است. برخلاف بسیاری از آثار داستانی که در بستری مکانی شکل می‌گیرند، این متن‌ها عمدتاً در فضاهایی ذهنی، مبهم و بی‌مرز رخ می‌دهند. هیچ تصویر واضحی از مکان وجود ندارد. خواننده نمی‌داند راوی کجاست، چه می‌بیند، یا حتی که هست. در مواردی، راوی خود را در تاریکی، یا در فضایی آکنده از صداها و خاطره‌های گنگ تصور می‌کند. این ابهام مکانی با هدف ایجاد نوعی حس سرگردانی مطلق است؛ سرگردانی‌ای که به جای آنکه صرفاً ویژگی راوی باشد، به تجربه‌ی خواننده نیز تبدیل می‌شود.
عنصر زمان نیز در این اثر به‌شدت بی‌ثبات است. هیچ توالی زمانی روشنی وجود ندارد. خاطرات و افکار به‌صورت غیرخطی و گاه بی‌ربط به نظر می‌رسند. گذشته، حال و آینده به‌صورت ارجاعی، گنگ و درهم‌ریخته می‌آیند. این ویژگی هم‌راستای تلاش بکت برای از میان برداشتن شاکله‌ی سنتی روایت است؛ روایتی که با زمانمندی معنا می‌یابد. در «متن‌هایی برای هیچ»، زمان نه عامل پیش‌برنده‌ی داستان، بلکه عنصری متزلزل است که فقط بر ناپایداری هستی و تفکر تأکید می‌کند.
عنوانِ کتاب، «متن‌هایی برای هیچ» به روشنی رویکرد بکت را نشان می‌دهد: نوشتن برای هیچ، گفتن برای هیچ. اما این «هیچ» معنایی تهی و منفی ندارد، بلکه به‌نوعی نشانه‌ی صداقت است؛ صداقتی که می‌پذیرد همه‌چیز ـ زبان، معنا، شخصیت، روایت ـ درنهایت شکننده، گذرا و ساختگی است. این نوشتن برای هیچ، تلاشی است برای نوشتن بدون خودفریبی، نوشتن بدون امید به نجات و درعین‌حال، نوشتنی بی‌امان.
درنهایت، می‌توان گفت که متن‌هایی برای هیچ، نمونه‌ای درخشان از جسارت بکت در نفی ساختارهای مسلط ادبی و فلسفی است. او با این اثر نشان می‌دهد که نوشتن حتی وقتی از معنا تهی شده، همچنان ممکن ـ و شاید حتی ضروری ـ است. نوشتن، حتی وقتی برای هیچ باشد، نوعی مقاومت است؛ مقاومتی علیه سکوت، علیه فراموشی و علیه خیال‌پردازی‌های فریبنده. ساموئل بکت با این اثر ما را نه به داستان که به تجربه‌ی خودِ تفکر دعوت می‌کند؛ تفکری که تا مرز نابودی پیش می‌رود، اما باز هم از درون تاریکی صدا می‌زند: «من هنوز اینجام. هنوز می‌گویم. هنوز چیزی هست یا نیست.»

متن هایی برای هیچ

متن هایی برای هیچ

نشر نی
افزودن به سبد خرید 150,000 تومان

قسمتی از کتاب متن‌هایی برای هیچ:
اگر می‌گفتم، آنجا راه خروجی هست، جایی راه خروجی هست، بقیه‌اش می‌آمد. پس منتظر چه هستم، چرا نمی‌گویمش؟ که باورش کنم؟ اصلاً یعنی چه؟ بقیه‌اش؟ آیا جواب خواهم داد، سعی خواهم کرد جواب بدهم، یا ادامه خواهم داد، انگار نه انگار چیزی پرسیده باشم؟ نمی‌دانم، نمی‌توانم از پیش بدانم، یا از پس، یا در حین، آینده خواهد گفت، لحظه‌ی آینده، دیر، یا زود، من نخواهم شنید، من نخواهم فهمید، همه چه زود می‌میرند، هنوز زاده نشده، و آری‌ها و نه‌ها در این دهان بی‌معنی‌اند، بی‌معنی‌تر از آه‌هایی که هنگام مشقتش می‌کشد، بی‌معنی‌تر از آه‌هایی که هنگام مشقتش می‌کشد، بی‌معنی‌تر از جواب‌های سؤالی که فهمیده نشده، سؤالی که پرسیده نشده، در چشم‌های یک دلال، یک عقب‌مانده، که نمی‌فهمد، هیچ‌وقت نفهمیده، که در آینه به خودش زل می‌زند، در صحرا به مقابلش زل می‌زند، چشم‌ها دریده، آه می‌کشد که آری، آه می‌کشد که نه، گاه‌‌به‌گاه. اما جایی استدلال هست، لحظه‌های استدلال، یعنی که همان چیزها تکرار می‌شوند، همدیگر را پس می‌زنند، همدیگر را جذب می‌کنند، مهم نیست کدام چیزها. ماشین‌وار است، مثل سرماهای شدید، گرماهای شدید، روزهای دراز، شب‌های دراز، مهتابی، اعتقادم این است، چراکه من اعتقاداتی دارم، وقتی نوبتشان می‌رسد، بعد دیگر ندارم، این‌طوری است دیگر، باید قبولش کرد، دست‌کم باید گفتش، چون من همین الان گفتمش. راه خروج، امروز عصر نوبت راه خروج است، شبیه دو صدایی نیست؟ یا سه صدایی، آری، لحظه‌هایی هست که این‌طور به نظر می‌رسد، بعد می‌گذرد و دیگر این‌طور به نظر نمی‌رسد، هیچ‌وقت هم این‌طور به نظر نرسیده، هیچ‌طوری به نظر نمی‌رسد، هیچ تشابهی با هیچ‌چیز ندارد و این سؤال پیش نمی‌آید که این چیست.   

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط