معرفی کتاب: درد که کسی را نمی‌کشد

9 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


«درد که کسی را نمی‌کشد» نوشته‌ی جاناتان فرنزن، مجموعه‌ای از مقالات، سخنرانی‌ها و یادداشت‌های شخصی این نویسنده‌ی مشهور امریکایی است که در سال 2011، منتشر شده و نشر اطراف آن را به چاپ رسانده است. این کتاب بازتابی از تفکرات و تجربیات فرنزن در طول دهه‌ی اول قرن بیست‌و‌یکم است و موضوعات متنوعی ازجمله ادبیات، محیط زیست، فناوری، روابط شخصی و فقدان را در بر می‌گیرد. فرنزن که بیشتر با رمان‌هایش شناخته می‌شود، در این کتاب، با نگاهی عمیق و انتقادی به مسائل دنیای مدرن می‌پردازد.
فرنزن در بسیاری از مقالات این کتاب به نقش ادبیات در زندگی انسان‌ها می‌پردازد. او ادبیات را نه‌تنها به‌عنوان یک سرگرمی، بلکه به‌عنوان ابزاری قدرتمند برای درک بهتر خود و جهان اطراف می‌داند. فرنزن به رابطه‌ی بین زندگی شخصی نویسنده و آثار ادبی او توجه ویژه‌ای دارد و نشان می‌دهد که چگونه نویسندگان از تجربیات شخصی خود برای خلق داستان‌های عمیق و تأثیرگذار استفاده می‌کنند.
همچنین مسائل زیست‌محیطی یکی از موضوعات محوری کتاب است. فرنزن به تأثیرات مخرب فعالیت‌های انسانی بر طبیعت می‌پردازد و هشدار می‌دهد که اگر تغییراتی اساسی در رویکرد ما به محیط زیست ایجاد نشود، آینده‌ای تاریک در انتظار کره‌ی زمین خواهد بود. او به‌ویژه به تأثیرات صنعتی ‌شدن سریع و رشد اقتصادی بر محیط زیست توجه می‌کند.
نویسنده در مقالاتی مانندِ «فقط زنگ زدم که بگم دوستت دارم»، به تأثیر فناوری‌های مدرن بر روابط انسانی می‌پردازد. او نگران است که فناوری‌هایی مانند تلفن‌های همراه و شبکه‌های اجتماعی ممکن است باعث کاهش عمق و صمیمیت در روابط انسانی شوند. او استدلال می‌کند که در عصر دیجیتال، حفظ ارتباطات عمیق و معنادار با دیگران بیش از پیش اهمیت دارد.
فرنزن در این کتاب، مانند آثار دیگرش، از سبک نوشتاری پیچیده و دقیقی استفاده می‌کند. او به‌خوبی از زبان برای انتقال مفاهیم عمیق و پیچیده استفاده می‌کند و خواننده را به تفکر و تأمل وادار می‌کند. فرنزن همچنین از طنز و آیرونی به‌خوبی استفاده می‌کند تا موضوعات جدی را با نگاهی انتقادی بررسی کند.
«درد که کسی را نمی‌کشد» کتابی است که نه‌تنها علاقه‌مندان به ادبیات، بلکه کسانی را که به مسائل اجتماعی، فرهنگی و زیست‌محیطی علاقه دارند، به خود جذب می‌کند. فرنزن در این کتاب با نگاهی انتقادی و عمیق به چالش‌های دنیای مدرن می‌پردازد و خواننده را به تفکر و تأمل درباره‌ی موضوعات مهمی مانند نقش ادبیات در زندگی، تأثیرات فناوری بر روابط انسانی و بحران‌های زیست‌محیطی دعوت می‌کند. این کتاب نه‌تنها یک اثر ادبی، بلکه یک اثر فلسفی و اجتماعی است که به خواننده کمک می‌کند تا با مسائل پیچیده‌ی دنیای امروز مواجه شوند.

قسمتی از کتاب درد که کسی را نمی‌کشد نوشته‌ی جاناتان فرنزن:
یکی از اعصاب‌خردکن‌ترین جنبه‌های فناوری مدرن این است که وقتی محصول جدیدی از راه رسیده و زندگی را به‌وضوح بدتر کرده، و همچنان راه‌های جدید و متفاوتی پیدا می‌کند که زهرمارترش کند، من حداکثر یکی دو سال اجازه دادم لب به شکایت بگشایم و بعدش بلافاصله هوادارانِ باحالی درمی‌آیند که «آق بزرگ، وا بده، زندگی همین الان همین جوریه.»
من مخالف پیشرفت‌های فناوری نیستم. به نظرم پیغام صوتی دیجیتال و شماره‌انداز، که با هم استبداد زنگ تلفن را برانداختند، حقیقتاً دو تا از عالی‌ترین اختراعات اواخر قرن بیستم هستند و چقدر که من عاشق بلک‌بری‌ام هستم، چون کمکم می‌کند جواب ایمیل‌های طولانی ناخوشایندم را با چند خط سرسری تلگرافی بدهم و صد البته گیرنده‌اش باید خیلی هم قدردان باشد، چون بالاخره با انگشتان خودم تایپش کرده‌ام و هدفون نویزگیرم که می‌تواند نویز سفیدی با فرکانس تغییریافته پخش کند که حتی صدای مصمم‌ترین واق‌واقِ تلویزیون همسایه را هم خفه می‌کند و کل عوالم اعجاب‌انگیز فناوری دی‌وی‌دی و صفحه‌نمایش‌های وضوح بالا که تابه‌حال مرا از رفتن به سینماهای کَر و کثیفِ زیادی معاف کرده و ایضاً مواجهه با سینماروهای بی‌ادب زیادی که وسط فیلم مدام با هم پچ‌پچ می‌کنند و خیل عظیم پف‌فیل‌خورهای دهان باز.
برای من حریم خصوصی به معنی مخفی نگه‌ داشتن زندگی شخصی‌ام از دیگران نیست، بلکه معنی‌اش خلاص کردن من از مزاحمت‌های زندگی شخصی دیگران است و به همین خاطر، با اینکه محبوب‌ترین ابزارها برایم آن‌هایی هستند که به درد ارتقای حریم خصوصی می‌خورند اما نگاهم کم‌وبیش به هر ابداعی که مرا مجبور به تعامل با خودش نکند، دوستانه است. اگر انتخاب شما این است که هر روز یک ساعت با پروفایل فیسبوکتان ور بروید، یا اینکه تفاوتی بین خواندن نسخه کاغذی و کیندل جین آستین نمی‌بینید، یا بازی Grand Theft Auto IV به نظرتان بزرگ‌ترین شاهکار تمام‌عیار از زمان واگنر تا به امروز است، خیلی هم برایتان خوشحالم، مادامی‌که نظرتان را پیش خودتان نگه دارید. ابداعاتی که با آن‌ها مشکل دارم، آن حرمت‌شکنی‌هایی هستند که حرمت‌شکنی‌شان تمامی ندارد، زخم‌های دیروز که امروز هم کماکان دردناک‌اند. مثلاً تلویزیون فرودگاه؛ به نظر می‌رسد از هر ده نفر مسافر، فقط یکی‌شان واقعاً دارد تلویزیون تماشا می‌کند (مگر اینکه فوتبالی در حال پخش باشد) و نصیبِ نه نفر دیگر فقط مزاحمت است و بس. سال‌به‌سال و فرودگاه به فرودگاه همین بساط است؛ افولی ریز ولی از قرار معلوم دائمی در کیفیت زندگی هر کسی که هرازچند گاهی مسافرت می‌رود. نمونه‌ای دیگر، از رده خارج کردن حساب‌شده‌ی نرم‌افزارهای عالی و بی‌نقص و جایگزینی‌شان با نرم‌افزارهای بی‌کیفیت. هنوز که هنوز است قبولش برایم سخت است که بهترین برنامه‌ی واژه‌پرداز WordPerfect 5.0 برای سیستم عامل داس، دیگر روی هیچ‌کدام از کامپیوترهای موجود در بازار قابل اجرا نیست. بله، می‌دانم، در تئوری هنوز هم می‌شود توی محیط ویندوز داخل پنجره‌ی شبیه‌ساز داس اجرایش کنید، ولی همان تنگ و خفه ‌بودن پنجره‌ی شبیه‌ساز و زمختی گرافیکی‌اش انگار توهینِ مستقیمِ مایکروسافت به من و شمایی است که روی خوشی به آن هیولای پر زلم‌زیمبو نشان نمی‌دهیم. WordPerfect 5.0 برای نشر رومیزی خیلی ابتدایی بود ولی برای نویسنده‌هایی که قصدشان فقط نوشتن بود و لاغیر، بهترین بود.      

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط