معرفی کتاب: تصادف شبانه

9 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

«تصادف شبانه» رمانی است نوشته‌ی پاتریک مودیانو که انتشارات فرهنگ جاوید آن را به چاپ رسانده است. تصادف شبانه داستانی مرموز و تامل‌برانگیز است که حول محور خاطرات، هویت و گذر زمان می‌چرخد. داستان از زبان راوی‌ای بی‌نام روایت می‌شود که در تلاش است تا گذشته‌اش را بازسازی کند. راوی که یک نویسنده است، در جست‌وجوی حقیقت درباره یک حادثه قدیمی است که سال‌ها پیش در زندگی‌اش رخ داده است.

حادثه‌ی مورد نظر، یک تصادف رانندگی است که در یک شب تاریک اتفاق افتاده است. راوی که در آن زمان جوانی بی‌تجربه بوده، درگیر این تصادف می‌شود و این اتفاق تاثیر عمیقی بر زندگی او می‌گذارد. در طول داستان، راوی سعی می‌کند با بازگشت به گذشته و بررسی خاطراتش، حقیقت آن شب را کشف کند. او با افرادی که در آن زمان در زندگی‌اش حضور داشتند، ملاقات می‌کند و سعی می‌کند از طریق گفت‌وگو با آن‌ها، قطعات پازل گذشته را کنار هم بچیند.

در این مسیر، راوی با شخصیت‌های مرموزی روبرو می‌شود که هرکدام به نوعی با گذشته او در ارتباط هستند. یکی از شخصیت‌ها، زنی به نام ژاکلین است که نقش مهمی در زندگی راوی داشته است. ژاکلین نمادی از عشق و ازدست‌رفته‌هاست و حضور او در داستان، به راوی کمک می‌کند تا به درک بهتری از خود و گذشته‌اش برسد.

داستان به‌شدت بر مسئله هویت و خودشناسی تمرکز دارد. راوی در جست‌وجوی حقیقت درباره خود و زندگی‌اش است و این جست‌وجو او را به سفر درونی عمیقی می‌کشاند. مودیانو به خوبی نشان می‌دهد که چگونه زمان می‌تواند خاطرات را محو کند و چگونه گذشته می‌تواند بر حال و آینده تاثیر بگذارد.

پاتریک مودیانو در این رمان از سبکی ساده اما عمیق استفاده می‌کند. زبان او شاعرانه و پر از تصاویر زنده است که به خوبی احساسات و افکار راوی را منتقل می‌کند. او با استفاده از جملات کوتاه و موجز، فضایی مرموز و تامل‌برانگیز خلق می‌کند که خواننده را به درون دنیای راوی می‌کشاند.

مودیانو همچنین از تکنیک‌های روایی غیرخطی استفاده می‌کند که به داستان عمق و پیچیدگی می‌بخشد. راوی مدام بین گذشته و حال در حرکت است و این رفت‌وبرگشت‌ها به خواننده کمک می‌کند تا به تدریج با شخصیت‌ها و اتفاقات داستان آشنا شود.

پاتریک مودیانو در یک خانواده هنرمند به دنیا آمد. پدرش تاجر یهودی‌الاصل ایتالیایی و مادرش بازیگر بلژیکی بود. دوران کودکی او تحت تاثیر جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط نازی‌ها قرار گرفت. این تجربیات تاثیرعمیقی بر آثار او گذاشت و بسیاری از رمان‌های او به مسائل مربوط به جنگ، هویت و خاطرات می‌پردازند.

یکی از مهم‌ترین موضوعات در آثار مودیانو، مسئله هویت و خاطرات است. او در بسیاری از آثار خود، به‌ویژه در رمان‌های تصادف شبانه و خیابان بوتیک‌های خاموش به بررسی تاثیرات جنگ و اشغال بر افراد و جامعه پرداخته است.

مودیانو در سال 2014 به دلیل «هنر خاطره‌ای که با آن غیرقابل دسترس‌ترین سرنوشت‌های انسانی را به تصویر کشیده است» جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.

 

تصادف شبانه

تصادف شبانه

فرهنگ جاوید
افزودن به سبد خرید 199,000 تومان

قسمتی از کتاب تصادف شبانه:

دو کافه روبه‌روی هم، روی اسکله، در قسمت ورودی خیابان آلبونی. کافه‌ی سمت راست پررفت‌وآمدتر بود: سیگار و روزنامه می‌فروخت. بالاخره از مدیر کافه پرسیدم آیا ژاکلین بوسرژان را می‌شناسد؟ نه، این اسم برایش مفهومی نداشت، زنی بلوند که در آن حوالی زندگی می‌کرد با اتومبیل تصادف کرده بود. نه، او را ندیده بود، ولی شاید می‌توانستم از تعمیرگاه بزرگی که کمی دورتر روی اسکله، قبل از باغ‌های تروکادِرو، قرار داشت و تخصصش فروش اتومبیل‌های امریکایی بود، اطلاعاتی بگیرم. مشتریان نسبتاً زیادی در محله داشت. صورتش زخمی شده بود؟ اینها نشانه‌هایی‌اند برای شناخت. می‌توانید از مدیر تعمیرگاه بپرسید. با صدای مهربان و کمی خسته، بدون اینکه از سوالم متعجب شود، جواب داده بود، ولی از اینکه جلوی او اسم ژاکلین بوسرژان را آوردم پشیمان بودم. باید منتظر واکنش طبیعی دیگران بود؛ نه واکنش ناگهانی. باید بی‌حرکت و ساکت ماند و همرنگ محیط شد. من همیشه پشت دورترین میز می‌‌نشستم. منتظر می‌شدم. همچون کسی بودم که هنگام شفق کنار برکه‌ای می‌ایستد و پیش از آنکه هرگونه حرکتی را در آب‌های راکد ببیند، چشمش را به روشنایی کم عادت می‌دهد. درحالی‌که در خیابان‌های مجاور می‌چرخیدم، بیش از پیش خاطرجمع شدم که بدون پرس‌وجو او را خواهم یافت. در محدوده‌ی خطیری گام می‌زدم، و زمان زیادی برای رسیدن به آن صَرف کرده بودم. تمام سفرهایم در پاریس، مسیرهای طی‌شده در دوران کودکیم از ساحل سمت چپ تا جنگل وَنسِن و جنگل بولونی، از جنوب تا شمال، دیدارهایم با پدر و پرسه‌زدن‌هایم طی سال‌های اخیر، همه مرا به سوی محله‌ی حاشیه‌ی رود سِن، با تپه‌هایی در کناره‌هاش، به محله‌ای سوق داده بودند که به سادگی می‌توان گفت مسکونی است یا فراموش‌شده. در نامه‌ای به تاریخ پانزده سال گذشته که دیشب به دستم رسیده بود، در آنجا با من قرار ملاقات گذاشته بودند. ولی برای من هنوز هم خیلی دیر نبود: هنوز کسی پشت یکی از آن پنجره‌ها منتظرم بود، پنجره‌هایی شبیه به هم، از آنِ ساختمان‌هایی یک شکل

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط