صبحانه با سنکا / چطور آزادانه و هدفمند زندگی کنیم

2 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

کتاب «صبحانه با سنکا» با زیرعنوانِ هنر زیستن در فلسفه‌ی رواقی نوشته‌ی دیوید فیدلر به همت نشر خوب به چاپ رسیده است. رواقی‌گری که اثرگذارترین فلسفه‌ی امپراتوری روم بوده است، روش‌های نوین فوق‌العاده‌ای را برای تقویت شخصیت درونی‌مان در مواجهه با این جهان ناشناخته ارائه می‌دهد. سنکا را بااستعدادترین و روشنگرترین نویسنده‌ی مکتب رواقی می‌دانند که به ما می‌آموزد چطور آزادانه و هدفمند زندگی کنیم. جاودان‌ترین اثر او نامه‌هایی از فیلسوف رواقی است که در قالب بیش از صد نامه خطاب به دوست صمیمی‌اش نوشته شده. او در خلال این نامه‌ها شرح می‌دهد که چطور باید با مصائب دست‌وپنجه نرم کرد، با اندوه کنار آمد، بر اضطراب و خشم غلبه کرد، غم‌ها و مشکلات بزرگ را تبدیل به کارهای بزرگ و فرصت‌های بهتر برای رشد کرد و ماهیت حقیقی دوستی را شناخت.

فیلسوف معاصر دیوید فیدلر در کتاب صبحانه با سنکا آثار کلاسیک این فیلسوف برجسته را می‌کاود و در هر فصل با تمرکز بر یکی از موضوعات، به روشنی و بدون ساده‌سازی، نظرات سنکا را شرح می‌دهد.

سنکا بر ادغام فلسفه و دوستی تأکید داشت. او می‌نویسد: «نخستین پیمان فلسفه‌ی حقیقی، احساس دوستی و همدلی و ارتباط با دیگران است.» از آنجا که بیشتر نوشته‌های سنکا در قالب نامه‌ها و جستارهایی است که خطاب به دوستان رومی خاصش نوشته است و حال‌وهوایی صمیمانه و خودمانی دارد، همواره حس دوستانه‌ای به خواننده القا می‌کند.

سنکا باور داشت که فلسفه‌ی حقیقی تعهدی توامان است، نه چیزی که انفرادی انجام می‌دهیم. از دید او فلسفه همچون سفری است که همراه با دیگران عازمش می‌شویم. اصولاً به همین دلیل تصمیم گرفت نامه‌ها را بنویسد. اما چنین رویکردی برمی‌گردد به زمان سقراط که گفت‌وگو را سفری مشترک یا نوعی مشارکت دوستانه می‌دید.

در عهد باستان، فلسفه ارتباط بسیار نزدیکی با دوستی داشت. اگر می‌شد در دنیای امروز همان ارتباط را بازیابی کرد، پیشرفت رضایت‌بخشی به حساب می‌آمد.

با توجه به جزئیاتی که سنکا در نامه‌هایش از زندگی شخصی‌اش بازگو می‌کند، مخاطب امروزی هم می‌تواند با او احساس دوستی و نزدیکی کند. نامه‌های سنکا طی دو سه سال پایانی عمرش نوشته شده‌اند و به فلسفه‌ی عملی و معنای خوب زیستن اختصاص یافته‌اند. او همچنین جزئیات فراوانی از زندگی شخصی‌اش را هم برای دوستش لوسیلیوس بازگو کرده؛ مطالبی مانند اینکه پیر شدن چه حس‌وحالی دارد، جزئیاتی درباره‌ی سفرها و رنج‌هایش، اینکه نزدیک بود بر اثر حمله‌ی آسم بمیرد یا درباره‌ی رفتارهای نابخردانه‌ی مردم در جامعه‌ی رم. (سنکا در میان جمعی از ثروتمندترین و قدرتمندترین مردم رم زندگی کرده و مشاور اعظم امپراتور نرون بود. به‌این‌ترتیب در جریان تمام رفتارهای ناپسند، از جمله ترورهای سیاسی قرار داشت.)

با وجود علاقه‌ی بسیار زیادی که مردم امروز به رواقی‌گری دارند، هیچ‌کس کتابی در شرح آموزه‌های سنکا برای مردم عادی ننوشته است. این در حالی است که او را «تأثیرگذارترین و برترین نویسنده‌ی رواقی» می‌دانسته‌اند.

شاید این کتاب بتواند کنجکاوی برخی خوانندگان درباره‌ی فلسفه‌ی سنکا را برطرف کند. اگر هم کسانی هستند که مایل‌اند نوشته‌های اصلی سنکا را بخوانند یا  صبحانه را در مصاحبت با سنکا میل کنند، این راهنما می‌تواند سفر مفیدی برایشان باشد.

قسمتی از کتاب صبحانه با سِنِکا:

هیچ‌چیز بدتر از این نیست که وقتمان را با کسی بگذرانیم که دائماً در حال غر زدن است. البته شکایتی ندارم، صرفاً مشاهده‌ام را گفتم!

همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید، سنکا و سایر رواقیون به‌شدت مخالف شکایت‌ داشتن، ناله کردن و غر زدن از هر نوعی بودند. البته می‌شد انتظارش را داشت؛ اما شاید علت این مخالفت برای بسیاری از خوانندگان غافل‌گیرکننده باشد.

اول از همه امیدوارم هرگز مجبور نشده باشید مدت زیادی را با کسی بگذرانید که دائماً در حال ناله و شکایت است. آن‌هایی که مدام در حال غر زدن هستند من را یاد شخصیت پیگ‌پِن در کارتون بادام‌زمینی‌ها می‌اندازند؛ پیگ‌پن هرجا که می‌رفت دوروبرش را همیشه ابری از غبار و کثیفی گرفته بود. البته نه اینکه دور این‌ افراد را هم ابری از غبار پوشانده باشد؛ فردی را که دائم ناله و شکایت می‌کند هاله‌ای از انرژی روانی منفی پوشانده که همه‌جا همراهش است. آن هاله پر از رنج و نارضایتی است و هرلحظه که ببیند مخاطبی آمادگی دارد که به نارضایتی عاطفی او پاسخ و واکنشی بدهد، سریعاً خود را بروز می‌دهد.

در دنیای امروز، محل کار آدم‌ها به محیطی می‌ماند که دائماً بذر شکایت و عصبانیت و آزرده‌حالی در آن جوانه می‌زند؛ حتی سنکا هم به این موضوع در نوشته‌هایش اشاره کرده است که آدم‌های پرمشغله به افرادی غرغرو و آزرده‌حال بدل می‌شوند. او می‌گوید: «وقتی آدمی مدام این‌سو و آن‌سو می‌دود و به موضوعات متعددی رسیدگی می‌کند، هر روز کسی یا چیزی هست که سبب رنجش او شود.

نکته‌ی جالب اینجاست که آدم‌ها چقدر از وقتشان را در محل کار برای شکایت و غر زدن هدر می‌دهند. مارشال گلدسمیت پژوهشی انجام داده که نتایجش در مجله‌ی کسب‌وکار هاروارد منتشر شده است. طبق این پژوهش، بیشتر کارمندان ماهانه بیش از ده ساعت را صرف غر زدن درباره‌ی مدیرشان می‌کنند یا به شکایات آدم‌های دیگر در همین رابطه گوش می‌دهند. جالب‌تر اینکه تقریباً یک‌سوم تمام کارمندان، ماهانه بیش از بیست ساعت را صرف غر زدن یا گوش دادن به ناله‌های دیگران می‌کنند! بله، خودم هم از این آمار و ارقام شگفت‌زده شدم!

صدالبته که آن‌ همه انرژی صرف‌شده برای شکایت به معنای هدر دادن بسیار زیاد زمان و بهره‌وری است. چراکه چنین شکایاتی معمولاً هیچ نتیجه‌ای هم ندارند. در واقع «هرچه بیشتر غر بزنیم، به مرور زمان استیصالمان هم بیشتر می‌شود». اما همان‌طور که نویسنده‌ی این مقاله یعنی پیتر برگمان اشاره کرده است، اگر چنین شکایاتی جدی بررسی شوند و شکل انتقادات سازنده به خود بگیرند، می‌توانند مؤثر واقع شوند و تغییری ایجاد کنند؛ اما خیلی‌ها چنین گفت‌وگوهایی را که می‌توانند منجر به تغییرات شوند، کمی خطرناک می‌دانند. از سوی دیگر، غر زدن و ناله‌کردن کار آسان‌تری به نظر می‌رسد.

 

صبحانه با سنکا (هنر زیستن در فلسفه رواقی)

صبحانه با سنکا (هنر زیستن در فلسفه رواقی)

خوب
افزودن به سبد خرید 310,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط