جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

رها کن!/ قدرت دانستن اینکه چه زمانی باید بی‌خیال شویم

رها کن!/ قدرت دانستن اینکه چه زمانی باید بی‌خیال شویم

کتاب «رها کن!»، نوشته‌ی اِنی دوک، به همت نشر میلکان به چاپ رسیده است. اغلب گفته می‌شود که رمز موفقیتْ تلاش و کوشش، اراده‌ی مصمم و ساعت‌ها تمرین و تکرار است؛ اما در دنیایی که سرعت در آن حرف اول را می‌زند، تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که شاید مهارت حیاتی این دوران، دانستن زمان مناسب برای رها کردن و تغییر مسیر دادن است؟

صاحبان کسب‌وکاری که میلیون‌ها دلار برای محصول یا خدماتی سرمایه‌‌گذاری کرده‌اند که دیگر به هر دلیلی جواب نمی‌دهد، سختشان است که آن را رها کنند و سراغ محصول دیگری بروند. دولت‌هایی که درگیر نبردی بی‌انتها شده‌اند، باور دارند که اگر همچنان کوتاه نیایند و ادامه دهند، تاکتیک بعدی حتماً برایشان پیروزی به همراه خواهد داشت. حتی خودِ ما در زندگی‌مان در روابط و مشاغلی می‌مانیم که دیگر هیچ سودی برایمان ندارند؛ اما چرا؟ طبق گفته‌ی انی دوک ما در مواجهه با تصمیمات دشوار سختمان می‌آید که رها کنیم و این دقیقاً همان چیزی است که جلوی پیشرفتمان را می‌گیرد.

در کتاب «رها کن!» دوک به شما یاد می‌دهد چطور مهارتِ رها کردن را پیدا کنید. با روایت داستان‌هایی از ورزشکاران حرفه‌ای مانند فاتحان قله‌ی اورست، مؤسسان شرکت‌های بزرگ و افراد مشهور، دوک توضیح می‌دهد چرا رها کردن برای رسیدن به موفقیت حیاتی است. دانستن زمان مناسب برای رها کردن باعث ذخیره‌ی زمان، انرژی و سرمایه‌تان می‌شود.

یادگیری مهارت رها کردن _چه در تصمیم‌های کاری و چه در انتخاب‌های شخصی_ به شما کمک می‌کند بهترین انتخاب را برای قدم بعدی‌تان داشته باشید.

ریچار تالر برنده‌ی نوبل اقتصاد می‌گوید: «هر دانشکده‌ی کسب‌وکاری دوره‌ی آموزشی برای راه‌اندازی کسب‌وکاری جدید دارد، اما اندکی از آن‌ها دوره‌ای درخصوص تعطیل ‌کردن کسب‌وکار در زمان مناسب دارند. این کتاب با داستان‌های جذاب و بینش‌های نو و درخشانش این کمبود را جبران می‌کند. از هر کاری که در حال‌ حاضر انجام می‌دهید دست بردارید و خواندن این کتاب را شروع کنید.»

همچنین دنیل کانمن نویسنده‌ی کتاب «تفکر سریع و کند» درباره‌ی این کتاب معتقد است: «این کتاب بی‌نظیر و سرگرم‌کننده به یکی از ضعف‌های اساسی در اقدامات و تصمیمات انسان‌ها می‌پردازد: تعصب به ترک ‌نکردن. من از داستان‌های جذاب و تأثیرگذار این کتاب درخصوص شکست و توصیه‌های خردمندانه‌اش چیزهای بسیاری آموختم. شما هم حتماً از آن می‌آموزید.»

در این کتاب، تلاش شده هم عواملی را درک کنیم که مانع از تصمیم‌گیری صحیح در خصوص ترک ‌کردن چه چیزی و در چه زمانی می‌شوند و هم شرایطی را که تحت تأثیر آن تمایل نداریم چیزی را رها کنیم. همچنین نویسنده به همه‌ی ما کمک می‌کند که به رها کردن با دیدی مثبت‌تر بنگریم تا بتوانیم قدرت تصمیم‌گیری خود را تقویت کنیم.

قسمتی از کتاب رها کن!:

وقتی پای هویت در میان باشد، همه‌مان می‌خواهیم نوعی خودروایتی مثبت داشته باشیم. ما می‌خواهیم در مورد خودمان خوب فکر کنیم. می‌خواهیم باور کنیم نامتناقض و منطقی هستیم، اشتباه نمی‌کنیم و باورهایمان درباره‌ی دنیا درست است.

وقتی در آینه نگاه می‌کنیم، دلمان می‌خواهد کسی را ببینیم که نگرشی خوب به او داریم.

می‌خواهیم دیگران هم وقتی به ما می‌نگرند به همین شکل تصور خوبی از ما داشته باشند. ما نگرانیم که اگر دیگران بین تصمیمات یا اقدامات فعلی و گذشته‌ی ما ناسازگاری ببینند، ما را به‌عنوان فردی که اشتباه می‌کند و غیرمنطقی، دمدمی‌مزاج و مستعد خطاست قضاوت کنند.

تمایل به حفظ خودانگاره‌ای مثبت در دشوار بودن ترک‌کردن سهم دارد. وقتی دست از چیزی می‌کشید، روایتی ذهنی را می‌بندید و ما می‌دانیم که دوست نداریم آن روایت‌ها را پس از شکست ‌‌خوردن ببندیم.

دقیقاً آن لحظه‌ای که باوری را رها می‌کنید، به اشتباه خود اعتراف خواهید کرد. اگر مسیر کاری را در پیش گرفتید و نظر خود را تغییر دادید، آن موقع است که از «در حال شکست» به «شکست‌خورده» می‌روید. اگر شکست‌خورده‌اید، به این معنی نیست که در ابتدا اشتباه کرده‌اید؟

اگر در فرقه‌ای باشید و آن را ترک کنید، چرا از همان اول به آن پیوستید؟ چرا تمام پولتان را بخشیدید؟ چرا ارتباط با خانواده‌تان را قطع کردید؟

اگر دست از اسکیت روی یخ بردارید، این کار چه معنایی برای اوقاتی که در این زمینه تلاش کردید دارد؟ آیا این بدان معناست که تمامی آن تصمیمات اشتباه بودند؟ آیا به معنای شکست در رسیدن به هدفتان است؟

چنان‌که دیدیم، این میل به حفظ ثبات درونی جلوِ دست ‌کشیدن ما را از چیزها می‌گیرد. نگرانی درباره‌ی قضاوت‌های دیگران نیز همین‌طور است، به همان ناگواری که خودمان این کار را با خود می‌کنیم.

بری استا نشان داده وقتی نگران قضاوت دیگران هستیم، دست‌ کشیدن از چیزها چقدر سخت‌تر است. به یاد بیاورید که در «گِل انبوه» شرکت‌کنندگانی که سرمایه‌ی یکی از دو بخش شرکتی را تأمین کردند و سپس متوجه شدند آن بخش عملکرد ضعیفی دارد، در مقایسه با افرادی که تازه تصمیم به سرمایه‌گذاری گرفته بودند، تعهد مالی‌شان را به همان بخش افزایش دادند. کسانی که تازه تصمیم به سرمایه‌گذاری در بخش بیست میلیون دلاری گرفته بودند نُه میلیون دلار به بخش زیان‌دهی که قبلاً بودجه‌ی بیشتری دریافت می‌کرد دادند؛ اما آن‌هایی که قبلاً تصمیم گرفته و ضرر کرده بودند سیزده میلیون دلار به آن بخش ضررده اختصاص دادند، حتی با اینکه افراد قدیمی و جدید به یک اندازه از شرایط اطلاع داشتند.

ظاهراً این افزایش به‌وضوح تحت تأثیر تمایل به حفظ ثبات داخلی است. اگر من در وهله‌ی اول پول را به آن بخش اختصاص می‌دادم و سپس مسیرم را تغییر می‌دادم، آیا این بدان معنا نیست که نخستین انتخابم اشتباه بوده است؟

آیا اگر انگیزه‌ی داشتنِ تصویری مثبت در ذهن دیگران را هم به آن اضافه کنیم، این افزایش تعهد بدتر می‌شود؟

استا در سال ۱۹۷۹ دقیقاً این پرسش را با فردریک فاکس از دانشگاه ایلینویز بررسی کرد و پرسید آیا تمایل به تأیید بیرونی باعث افزایش بیشتر سرمایه‌گذاری برای بخش مورد نظر فرد در تصمیم قبلی‌اش می‌شود یا خیر.

رها کن! را کیمیا فضایی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۲۸ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

خرید کتاب رها کن!        

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.