جادوی چمن سبز در صفحات کاغذی: چرا کتاب‌های فوتبالی این‌قدر محبوب‌اند؟

1 روز پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


در دنیایی که فوتبال نه‌فقط یک ورزش، نوعی زبان جهانی است، شگفت‌انگیز نیست که کتاب‌های فوتبالی توانسته‌اند به یکی از محبوب‌ترین گونه‌های ادبی در بازار جهانی کتاب بدل شوند. از زندگینامه‌های فوتبالیست‌های افسانه‌ای گرفته تا رمان‌هایی که در پس‌زمینه‌ی زمین چمن روایت می‌شوند، از کتاب‌های تحلیلی درباره‌ی تاکتیک‌ها تا آثار جامعه‌شناختی که فوتبال را آینه‌ای از زندگی اجتماعی می‌دانند، این نوع ادبیات میلیون‌ها خواننده را در سراسر جهان مجذوب خود کرده است؛ اما سؤال اساسی اینجاست: چرا فوتبال، وقتی از زمین بیرون می‌رود و به صفحه‌ی کتاب می‌رسد، همچنان می‌درخشد؟ چرا کتاب‌هایی درباره‌ی فوتبالیست‌ها، مربیان، باشگاه‌ها یا حتی هواداران می‌توانند تا این اندازه محبوب باشند؟
نخستین دلیل محبوبیت کتاب‌های فوتبالی، در ماهیت خود فوتبال نهفته است. فوتبال بیش از هر ورزش دیگری، جهانی و همگانی است. این بازی ساده که فقط به یک توپ و چند متر فضا نیاز دارد، در هر گوشه‌ای از دنیا جریان دارد: در کوچه‌های برزیل، زمین‌های خاکی افریقا، خیابان‌های اروپا و کوچه‌پس‌کوچه‌های تهران. همین دسترسی جهانی باعث شده فوتبال به نوعی «زبان مشترک انسان‌ها» تبدیل شود.
وقتی پدیده‌ای چنین گسترده باشد، ادبیات پیرامون آن نیز به همان اندازه گسترده و تأثیرگذار خواهد بود. کتاب‌های فوتبالی از دل فرهنگی زاده می‌شوند که میلیاردها نفر آن را می‌شناسند، درک می‌کنند و به آن عشق می‌ورزند. بنابراین، خواندن درباره‌ی فوتبال برای بسیاری از مردم، نوعی امتداد تجربه‌ی زیسته‌ی روزمره‌شان است.
یکی از جذاب‌ترین عناصر فوتبال، همان چیزی است که ادبیات قرن‌ها بر پایه‌ی آن بنا شده: روایت دراماتیک قهرمانان و ضدقهرمانان. در هر مسابقه‌ی فوتبال، داستانی وجود دارد ـ داستان صعود و سقوط، امید و یأس، خیانت و وفاداری. یک گل در دقیقه‌ی 90 یا یک پنالتی ازدست‌رفته می‌تواند سرنوشت یک ملت را دگرگون کند.


وقتی نویسندگان و روزنامه‌نگاران ورزشی این لحظات را ثبت می‌کنند، آنچه شکل می‌گیرد چیزی فراتر از گزارش ورزشی است: داستان زندگی انسان‌ها. به همین دلیل زندگینامه‌هایی چون «من زلاتان هستم» یا زندگی‌نامه‌ی کریستیانو رونالدو میلیون‌ها نسخه فروش می‌روند؛ زیرا مردم می‌خواهند بدانند پشت آن تصویر باشکوه در زمین، چه انسانی ایستاده است؟ چه رنج‌ها، ترس‌ها و آرزوهایی او را به آن نقطه رسانده‌اند؟
کتاب‌های فوتبالی، قهرمان را از صحنه‌ی تلویزیون بیرون می‌کشند و به ما نشان می‌دهند که او هم از گوشت و پوست و شکست ساخته شده است. این بُعد انسانی، همان چیزی است که خواننده را تسخیر می‌کند.
بسیاری از نویسندگان، از نیک هورنبی گرفته تا آلبر کامو، فوتبال را استعاره‌ای از زندگی دانسته‌اند. کامو گفته بود: «هر آنچه درباره‌ی اخلاق و انسانیت می‌دانم، مدیون فوتبالم.» شاید این جمله اغراق‌آمیز به نظر برسد، اما حقیقت این است که فوتبال در مقیاسی کوچک، تمام پیچیدگی‌های زندگی را بازتاب می‌دهد: پیروزی و شکست، وفاداری و خیانت، امید و ناامیدی، اتفاق و تقدیر.
کتاب‌های فوتبالی اغلب تکیه بر خاطره دارند. برای بسیاری از ما، فوتبال بخشی از دوران کودکی است: توپ پلاستیکی در کوچه، صدای گزارشگر تلویزیون، شب‌های جام جهانی و اشک و فریاد بعد از هر گل. وقتی کتابی درباره‌ی فوتبال می‌خوانیم، درواقع به گذشته‌ی خود بازمی‌گردیم.

همچنین بسیاری از کتاب‌های فوتبالی جنبه‌ای فراتر از ورزش دارند. فوتبال در قرن بیستم و بیست‌ویکم، اغلب با سیاست، ناسیونالیسم، اقتصاد و حتی دیپلماسی گره خورده است. کتاب‌هایی مانند «فوتبال چگونه جهان را توضیح می‌دهد»، نوشته‌ی فرانکلین فور، نشان می‌دهند که فوتبال می‌تواند آینه‌ای از جهانی‌ شدن، فساد اقتصادی، نژادپرستی یا مقاومت مردمی باشد.
وقتی یک بازی فوتبال به موضوعی سیاسی یا اجتماعی بدل می‌شود، روایت آن نیز جذاب‌تر می‌گردد. خواننده از خلال این کتاب‌ها درمی‌یابد که زمین فوتبال فقط محل رقابت یازده نفر نیست، بلکه صحنه‌ای است که تاریخ و فرهنگ و قدرت در آن به نمایش درمی‌آیند. 
در سطحی عمیق‌تر، محبوبیت کتاب‌های فوتبالی را می‌توان با نیازهای روانی انسان توضیح داد. انسان‌ها میل شدیدی به الگو گرفتن، همذات‌پنداری و درک مبارزه دارند. وقتی داستان یک بازیکن را می‌خوانیم که از فقر یا تبعید یا تبعیض نژادی برخاسته و به اوج رسیده، ناخودآگاه بخشی از روان ما نیز احساس توانایی و امید می‌کند. 
همچنین، کتاب‌های فوتبالی اغلب حس تعلق به جمع را تقویت می‌کنند. هواداران فوتبال در جهان امروزی نوعی قبیله‌ی مدرن‌اند. کتاب‌های فوتبالی با بازنمایی خاطرات مشترک، اسطوره‌های تیمی و لحظات افتخار، به این احساس تعلق جان تازه‌ای می‌دهند.
در دو دهه‌ی اخیر، صنعت نشر نیز به شکل هوشمندانه‌ای از محبوبیت فوتبال بهره برده است. ناشران دریافته‌اند که چهره‌های فوتبالی چقدر می‌توانند به فروش کتاب کمک کنند. از سوی دیگر، خود بازیکنان یا مربیان با همکاری نویسندگان حرفه‌ای، کتاب‌هایی تولید می‌کنند که هم از لحاظ ادبی خواندنی‌اند و هم از نظر تبلیغاتی سودآور. 


به‌عنوان نمونه، کتاب «زندگی من» نوشته‌ی الکس فرگوسن، در هفته‌ی نخست انتشارش بیش از نیم میلیون نسخه فروخت. یا زندگینامه لیونل مسی به چندین زبان ترجمه شد و در کشورهایی که حتی فوتبال در آن محبوبیت کمی دارد با استقبال مواجه شد.
درواقع، کتاب فوتبالی به یک برند فرهنگی بدل شده است. رسانه‌ها نیز با تبلیغ و مصاحبه و انتشار گزیده‌هایی از این کتاب‌ها، به گسترش محبوبیت آن‌ها دامن می‌زنند.
برای بسیاری از ملت‌ها، فوتبال جزئی از هویت ملی است. کتاب‌هایی که درباره‌ی تیم‌های ملی نوشته می‌شوند، اغلب با شور میهنی و احساس جمعی همراه‌اند. نمونه‌ی بارز آن در امریکای جنوبی است، جایی که فوتبال نه فقط ورزش بلکه نوعی مذهب محسوب می‌شود. 
کتاب‌هایی درباره‌ی تیم‌های ملی برزیل، آرژانتین یا ایتالیا، بیش از آنکه درباره‌ی تاکتیک باشند، درباره‌ی غرور و شکست و اتحاد مردم‌اند. این حس تعلق ملی باعث می‌شود کتاب‌های فوتبالی برای میلیون‌ها نفر، حکم بخشی از تاریخ شخصی و جمعی‌شان را داشته باشند. 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید