بیوگرافی: کلودیو مگریس

7 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


کلودیو مگریس یکی از برجسته‌ترین نویسندگان، مترجمان و روشنفکران ایتالیایی معاصر است که آثارش به‌دلیل عمق فلسفی، بینش تاریخی و سبک ادبی منحصربه‌فردش شناخته می‌شود. این نویسنده نقش مهمی در ادبیات اروپایی قرن بیستم و بیست‌و‌یکم ایفا کرده است.
کلودیو مگریس، در 10 آوریل 1939، در شهر تریسته، شهری با تاریخچه‌ی فرهنگی غنی و چندفرهنگی متولد شد. این شهر، که در مرز ایتالیا و اسلوونی قرار دارد، تأثیر عمیقی بر جهان‌بینی و نوشته‌های او گذاشت. تریسته شهری است که همواره شاهد تعامل فرهنگ‌های مختلف، از جمله ایتالیایی، اسلاوی و آلمانی بوده، و این تنوع فرهنگی در آثار مگریس به‌وضوح دیده می‌شود.
مگریس در دانشگاه تورین به تحصیل در رشته‌ی زبان و ادبیات آلمانی پرداخت و در سال 1963 با پایان‌نامه‌ای درباره‌ی رمانتیسم آلمانی و مفهوم هویت ملی فارغ‌التحصیل شد. او سپس به‌عنوان استاد ادبیات آلمانی در دانشگاه تریسته مشغول به کار شد و سال‌ها به تدریس و تحقیق پرداخت. او از جوانی به نوشتن علاقه داشت و نخستین آثارش را در دهه‌ی 1960 منتشر کرد. مگریس، هم به‌عنوان رمان‌نویس و هم به‌عنوان منتقد ادبی و مترجم، شناخته می‌شود. برخی از مهم‌ترین آثار او عبارت‌‎اند از: 
*دانوب (1986) 
این کتاب، که یکی از شاهکارهای مگریس محسوب می‌شود، ترکیبی از سفرنامه، تاریخ و تأملات فلسفی است. مگریس در این اثر، مسیر رود دانوب را از سرچشمه تا دریای سیاه دنبال می‌کند و در طول این سفر، تاریخ، فرهنگ و هویت مردمان اروپای مرکزی را بررسی می‌کند. این کتاب فقط یک اثر ادبی نیست، بلکه مطالعه‌ای عمیق درباره‌ی چند فرهنگی‌ بودن اروپاست.

 

 


*میکروکوزموس (1997)
این رمان برنده‌ی جایزه‌ی استرگا، یکی از معتبرترین جوایز ادبی ایتالیا، شد. مگریس در این کتاب به زندگی مردم تریسته و روابط پیچیده‌ی انسانی می‌پردازد. او با نثری شاعرانه و دقیق، دنیای کوچک افراد را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه این دنیاهای کوچک به هم پیوند می‌خورند.
*دریایی دیگر (1991)
این رمان داستان یک فیلسوف یونانی را روایت می‌کند که به‌دنبال معنای زندگی است. مگریس در این اثر، مفاهیم فلسفی مانند حقیقت، آزادی و مرگ را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه ادبیات می‌تواند به پرسش‌های عمیق انسانی پاسخ دهد.
*بدون محل (2006)
این رمان که براساس داستان واقعی یک نظامی آلمانی در جنگ جهانی دوم نوشته شده، به موضوع گناه، مسئولیت و عدالت می‌پردازد. مگریس در این کتاب، مرزهای اخلاقی را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه جنگ می‌تواند هویت انسان‌ها را دگرگون کند.
مگریس در نوشته‌های خود از تلفیق تاریخ، فلسفه و ادبیات استفاده می‌کند. سبک او اغلب چندلایه و پیچیده است و خواننده را به تفکر وامی‌دارد. برخی از ویژگی‌های سبک او عبارت‌اند از:
بینامتنی بودن: او اغلب به آثار دیگر نویسندگان، فیلسوفان و تاریخ‌نگاران ارجاع می‌دهد.
تلفیق واقعیت و خیال: در بسیاری از آثارش، مرز بین داستان و واقعیت محو می‌شود.
زبان شاعرانه: نثر او گاه به شعر نزدیک می‌شود و از تصاویر عمیق و نمادین استفاده می‌کند.
مگریس تحت تأثیر فیلسوفانی مانند نیچه، کافکا و بورخس است و در آثارش به مفاهیمی مانند هویت، تبعید و حافظه تاریخی می‌پردازد.
کلودیو مگریس نه‌تنها یک نویسنده، بلکه یک روشنفکر عمومی است که در مباحث سیاسی و فرهنگی اروپا مشارکت فعال دارد. او مقالات زیادی درباره‌ی اتحادیه‌ی اروپا، چندفرهنگی‌گرایی و حقوق بشر نوشته است.
برخی از جوایز مهم او عبارت‌اند از:
جایزه‌ی اریاسموس (2001): برای خدمات او به فرهنگ اروپایی.
جایزه‌ی صلح کتابفروشان آلمان (2009): به‌دلیل تلاش‌هایش در جهت تفاهم بین فرهنگ‌ها.
جایزه‌ی فرانتس کافکا (2016): به پاس یک عمر دستاورد ادبی.
همچنین شهرت این نویسنده فراتر از مرزهای ایتالیاست و بسیاری او را سفیر فرهنگی اروپا می‌دانند.

دریایی دیگر (ادبیات ایتالیا)

دریایی دیگر (ادبیات ایتالیا)

فرهنگ آرش
افزودن به سبد خرید 185,000 تومان

قسمتی از کتاب دریایی دیگر نوشته‌ی کلودیو مگریس:
تابستان‌ها راکد و طولانی‌اند، آواز لاینقطع جیرجیرک‌ها، و بعدازظهرهای کهربایی. به مجرد آنکه سال تحصیلی در گوریتسیا تمام می‌شود، انریکو با اولین کشتی بخار خود را به سالووره می‌رساند؛ روی موج‌شکن بندر کوچک پیاده می‌شود، کفش‌هایش را می‌کَند، کنار لنگرگاهی می‌گذارد و دو ماه بعد، وقتی دوباره عازم گوریتسیاست برشان می‌دارد. چند کتاب و چند پیراهن نخی با خود می‌برد، چترش را ولی، در گوریتسیا می‌گذارد، اینجا خیلی اتومبیل ندارد. در پانسیون جایش راحت است، شمعدانی‌ها جلوی پنجره‌ها را آراسته‌اند، حتی آدم‌ها قابل تحمل هستند. غالب مشتریان از گراتس می‌آیند. تریسته و شبه جزیره‌ی ایستریا یک گوشه‌ی نوستالژیک اقیانوسی را در قلب اتریشی‌ها بر جا گذاشته‌اند، هوس فرار از قاره‌ی یکنواخت امپراتوری دانوب و رسیدن به دریای آزاد.

 

 

شهردار گراتس بینشان است، بعد یک وکیل، چند کارمند دولتی و چند خانم کمی زیادی وراج، اما خوشگل. وقتی همه‌چیز خوب در پانسیون جا افتاد، انریکو به این جمعِ کوچکِ دوستانه جان می‌بخشد، پیلوتای باسکی یادشان می‌دهد، آن‌ها را به صف، پشت سر یکدیگر در باغ می‌دواند، چون برای سلامتی خوب است؛ یک عده‌شان به نفس‌نفس می‌افتند ولی شهردار طرف اوست. عین لاتِ بی‌سر‌و‌پایی خنده سر می‌دهد و بقیه را وادار می‌کند دولا شوند یا از روی پرچین‌های کم ارتفاع بپرند، زوووو، هاهاها... انریکو به خانم پردونزانی می‌گوید که کم خرت‌وپرت و خوراکی روی میز بگذارد، به‌ویژه نمک کمتر و شیرینی هم نه، حتی اگر گراتسی‌ها صدایشان در بیاید که کیک صبحانه و نان خامه‌ای‌تان کو؟ و اینکه چرا حتی یک زاخِرتارت هم روی میز نیست. اگر آدم‌ها همین‌طور به لنباندن و به انباشتن شکم ادامه دهند یا از بیماری قلبی خواهند مرد یا اینکه دیوانه خواهند شد، نمک عروق را گشاد می‌کند و چربی باعث تصلب رگ‌های مغز می‌شود. آدم باید احمق باشد که جسم خودش را با همچو آت‌وآشغال‌هایی مسموم کند، خصوصاً جای به این بکری که اتومبیل کم است و می‌توان خوب ماند و به فکر خود بود. تاجران مواد غذایی رذل و بی‌شرف‌اند.
اما بهتر، ما زیادی پرجمعیتیم، مردم به چیزی جز بچه‌ آوردن فکر نمی‌کنند و تازه دوچه هم بهشان جایزه می‌دهد، آن‌وقت طبیعت قهرش می‌گیرد و بشر را به سمت نابود کردن خودش سوق می‌دهد، دیر یا زود بینایی و شنوایی‌مان را از دست خواهیم داد، همه از دم کر و کور... و این منحصراً بدین خاطر است که ما همیشه خیال می‌کنیم به چیزی احتیاج داریم، به‌ عنوان مثال به نمک توی سوپ، و خودمان را برای داشتنش به آب و آتش می‌زنیم. کاستن نیازها، خوشحال بودن با خودِ خودت، این است پاسخ معما. 

مشاهده آثار کلودیو مگریس
 
  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط