بیوگرافی: شاری لاپنا

2 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


شاری لاپنا یکی از نویسندگان مطرح و پرطرفدار ادبیات معاصر کاناداست که در چند سال اخیر نام او به‌عنوان یکی از موفق‌ترین رمان‌نویسان در ژانر تریلر روان‌شناختی و معمایی در سطح جهان مطرح شده است. آثار او، به‌ویژه رمان پرفروش «زن همسایه»، توانستند نه‌تنها در بازار کتاب کانادا و ایالات متحده، بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر نیز با استقبال چشمگیر خوانندگان روبه‌رو شوند. زندگی و مسیر حرفه‌ای این نویسنده پر فراز و نشیب بوده و ترکیبی از تجربه‌های متنوع، تغییر مسیرهای شغلی و درنهایت کشف استعداد در داستان‌گویی است.
لاپنا در سال 1960 در کانادا به دنیا آمد. او در محیطی نسبتاً آرام و معمولی بزرگ شد، اما از همان دوران کودکی علاقه عمیقی به خواندن کتاب و خیال‌پردازی داشت. او در مصاحبه‌های مختلف اشاره کرده است که همیشه به داستان علاقه‌مند بوده و دنیای کتاب‌ها برایش جایی بود که می‌توانست در آن غرق شود. خانواده او چندان درگیر حوزه ادبیات نبودند، اما لاپنا با پشتکار و علاقه شخصی، مسیر خواندن و نوشتن را برای خود ادامه داد.

در دوران دبیرستان، استعدادهای او در نوشتن انشا و تحلیل متون ادبی برای معلمانش آشکار شد. او بعدها به دانشگاه رفت و حقوق و ادبیات خواند، اما مسیر او در سال‌های ابتدایی زندگی شغلی چندان مستقیم و روشن نبود.
لاپنا در آغاز فعالیت حرفه‌ای خود به شغل وکالت مشغول شد. او مدت‌ها به‌عنوان وکیل فعالیت داشت، اما این حرفه برای او بسیار پر استرس و محدودکننده بود. بعدها خودش گفته است که اگرچه وکالت توانست تجربه‌هایی ارزشمند از دنیای واقعی به او بدهد، اما با روحیات او چندان سازگار نبود.

پس از مدتی، او تصمیم گرفت شغلش را تغییر دهد و به تدریس زبان انگلیسی روی آورد. لاپنا به‌عنوان معلم زبان انگلیسی به کار پرداخت و از این راه توانست ارتباط بیشتری با زبان و ادبیات برقرار کند. این تغییر مسیر شاید یکی از نقاط عطف زندگی او بود؛ زیرا وی را دوباره به جهان ادبیات و خلاقیت بازگرداند.

برخی آثار شاری لاپنا

شاری لاپنا نوشتن را در ابتدا به‌صورت جدی دنبال نمی‌کرد. او مانند بسیاری از نویسندگان دیگر، نخستین تجربه‌های نوشتن خود را با تردید آغاز کرد. در سال‌های نخست، او شروع به نوشتن داستان‌های کوتاه و تمرین در زمینه‌ی روایت کرد. به‌مرور، اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کرد و به نوشتن رمان روی آورد.
اولین آثار لاپنا در ژانر ادبیات عمومی و داستانی نوشته شد و چندان بازتاب گسترده‌ای نداشت؛ اما او خیلی زود دریافت که علاقه‌ی اصلی‌اش در حوزه‌ی تریلر روان‌شناختی و رمان معمایی است؛ ژانری که خوانندگانش را با تعلیق، رمزوراز و شخصیت‌های پیچیده جذب می‌کند.
نقطه‌عطف بزرگ در زندگی حرفه‌ای لاپنا انتشار رمان «زن همسایه» در سال 2016 بود. این کتاب بلافاصله پس از انتشار با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شد. داستان این رمان درباره‌ی زوجی است که فرزندشان به‌طرز مرموزی ناپدید می‌شود و پلیس به بررسی روابط و رازهای پنهان میان شخصیت‌ها می‌پردازد.
این رمان توانست به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال تبدیل شود و در لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز و بسیاری از کشورهای دیگر قرار گیرد. آنچه این کتاب را خاص کرد، توانایی لاپنا در خلق فضایی پر از تعلیق، همراه با روایت روان و غیرقابل پیش‌بینی بود. 

موفقیت «زن همسایه» باعث شد لاپنا یک‌شبه به شهرت جهانی برسد و آثارش به ده‌ها زبان ترجمه شود. ناشران بزرگ اروپایی و امریکایی برای انتشار کتاب‌های بعدی او صف کشیدند و او جایگاه خود را به‌عنوان یک نویسنده مطرح تثبیت کرد. هیچ‌کس اینجا حقیقت را نمی‌گوید، مهمان ناخوانده، خانواده‌ای نه‌چندان خوشبخت و کسی که می‌شناسیم ازجمله دیگر آثار این نویسنده‌اند. 
منتقدان اغلب آثار او را با رمان‌های کلاسیک جنایی مقایسه می‌کنند و برخی او را وارثی مدرن برای نویسندگانی چون آگاتا کریستی می‌دانند. بااین‌حال، سبک او به‌دلیل تمرکز بر روابط خانوادگی و مسائل روان‌شناختی، رنگ‌وبویی امروزی‌تر و متفاوت دارد.

هرگز انتظارش را نداشت (... و شما هم نخواهید داشت)

هرگز انتظارش را نداشت (... و شما هم نخواهید داشت)

سبزان
افزودن به سبد خرید 399,000 تومان

قسمتی از کتاب هرگز انتظارش را نداشت نوشته‌ی شاری لاپنا:
جِین و کیلگور از اداره‌ی پلیس بیرون می‌آیند و سوار یک ماشین بی‌علامت می‌شوند. کیلگور پشت فرمان می‌نشیند. خیلی زود به دفتر پزشکی قانونی می‌رسند. بی‌آنکه کلمه‌ای ردوبدل کنند، از پیاده‌رو می‌گذرند و از درهای سنگین شیشه‌ای داخل می‌شوند.
جین می‌داند که بیشتر کارآگاهان جنایی از کالبدشکافی دل خوشی ندارند، اما خودش دیگر به آن عادت کرده است. نمی‌داند این عادت خوب است یا بد. دلش نمی‌خواهد دربرابر این همه رنج و خشونت بی‌حس شود، اما مگر راه دیگری هم برای ادامه‌ی سال‌های طولانی این کار وجود دارد؟ همان‌طور که صدای کفش‌هایشان روی کف براق راهرو می‌پیچد، لحظه‌ای به یاد مایکل می‌افتد. مایکل به او یادآوری می‌کند که هنوز انسان است، که نباید بیش‌از‌حد در تاریکیِ سرشت آدمی فرو برود. او آرزوی ازدواج دارد و حتی به بچه فکر می‌کند. جین مطمئن نیست که بتواند این دو زندگی را کنار هم نگه دارد. حتی مطمئن نیست که اصلاً باید امتحانش کند یا نه.

در را که باز می‌کند، فضای آشنا با همان بوها و تصویرهای همیشگی به استقبالش می‌آید: میزهای فلزی ضدعفونی‌شده، کشوهای بزرگ یخچالی مخصوص اجساد، نورهای تند بالاسری، ابزارهای فولادی، اره‌های مخصوص استخوان، سینک‌ها، ترازوها و جایگاه تماشا در طبقه‌ی بالا. جین هیچ‌وقت آن بالا نمی‌ایستد؛ ترجیح می‌دهد کنار جسد باشد، همان‌جا که می‌تواند بی‌واسطه پرسش‌هایش را از پزشک قانونی بپرسد. یک کارآگاه خوب فاصله نمی‌گیرد. او می‌خواهد نزدیک قربانی باشد و درست و دقیق نگاهش کند.

مشاهده آثار شاری لاپنا  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط