جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: اووه تیم

بیوگرافی: اووه تیم

 

اووه تیم نویسنده‌ی شهیر آلمانی در 30 مارس 1940 در هامبورگ به دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشته‌ی زبان و ادبیات آلمانی و فلسفه در دانشگاه‌های مونیخ و پاریس با کسب مدرک دکترا به پایان رساند. نویسندگی را از سال 1971 شروع کرد. در دهه‌ی هفتاد میلادی با خلق دو اثر «تابستان داغ» و «مورنگا» نگاه‌ها را به خود جلب کرد، در دهه‌ی هشتاد میلادی با خلق آثاری چون «فرار کربل»، «مردی روی دوچرخه‌ی بلند» و «درخت مار» به موفقیت چشمگیری دست یافت. اوج شکوفایی نویسنده در دهه‌ی نود میلادی بود. رمان‌هایی همچون «دام‌گستر»، «کشف سوسیس کاری» و «شب یوحنا» برای نویسنده شهرتی جهانی به همراه آوردند. در هزاره‌ی جدید با نوشتن رمان «قرمز» مجدداً تمام توجهات را به خود جلب کرد.

این رمان موفق به دریافت سه جایزه‌ی ادبی توکان آلمان و پرمیو ناپولی و پرمیو موندلو از کشور ایتالیا شد. رمان‌های «مثلاً برادرم» و «دوست و بیگانه» هم با اقبال عمومی گسترده‌ای مواجه شدند. «نیم‌سایه» هم از دیگر آثار نویسنده است.

اکثر آثار اووه تیم به زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده‌اند و نویسنده به‌خاطر آثارش موفق به کسب جوایز ارزشمند زیادی از انجمن‌های ادبی شده است که برای نمونه می‌توان به این موارد اشاره کرد:

جایزه‌ی ادبی شهر برمن، جایزه‌ی ادبی شوبارت، جایزه‌ی ادبی یاکوب واسرمان، جایزه‌ی ادبی آکادمی هنرهای زیبای مونیخ، جایزه‌ی ادبی توکان برای رمان «قرمز» به‌عنوان بهترین اثر ادبی سال، جایزه‌ی ادبی پرمیو ناپولی، جایزه‌ی ادبی پرمیو موندلو، جایزه‌ی ادبی هاینریش بُل.

در گزارش اعطای جایزه‌ی هاینریش بُل به تیم چنین آمده است:

جایزه‌ی ادبی سال 2009 هاینریش بُل در شهر کلن به اووه تیم اهدا شد. هیئت داوران اعلام کرد با اعطای این جایزه، از نویسنده‌ای تجلیل می‌کند که مسائل بزرگ را کوچک و مسائل کوچک را بزرگ نشان می‌دهد.

قصد هیئت داوران از این استدلال این بود که نشان دهند اووه تیم جا پای هاینریش بُل گذاشته است.

اووه تیم در دوران دانشجویی فعال سیاسی و عضو اتحادیه‌ی دانشجویان سوسیالیست آلمان در سال‌های 67 و 68 بود و در جنبش اجتماعی و دانشجویی دهه‌ی 60، که مخصوصاً در سال 68 به اوج خود رسید، شرکت فعالی داشت. این جنبش که نتیجه‌ی سیاست‌های غلط امریکا و ادامه‌ی جنگ ویتنام و ترور مارتین لوترکینگ بود، در ابتدا به شکل تظاهرات ضدجنگ و جنبش صلح‌طلبی نمایان شد، ولی بعد، با اضافه ‌شدن خواسته‌های اجتماعی و سیاسی گسترش روزافزونی یافت. خواسته‌هایی مثل مبارزه علیه سخت‌گیری‌های اجتماعی، مخصوصاً در تربیت و آموزش جوانان، مبارزه برای کسب حقوق برابر اقلیت‌ها، حمایت مادی و معنوی از کشورهای استثمارشده‌ی جهان‌سومی، قطع حمایت از دیکتاتورها، پایان دادن به سانسور مطبوعات و کم‌رنگ ‌شدن نقش غول‌های مطبوعاتی، پایان دادن به تخریب وحشیانه‌ی محیط زیست. این جنبش که به شکل تظاهرات ضدجنگ در شهرهای بزرگی همچون پاریس، برلین، نیویورک، رم و هامبورگ شروع شد، تأثیر خود را بر کشورهای بلوک شرق هم گذاشت. بهار پراگ، مقاومت مجارستان، برنامه‌ی اصلاح‌طلبی در لهستان و یوگسلاوی، جنبش استالین‌زدایی در رومانی در اواسط دهه‌ی 60 میلادی محصول این جنبش بود.

از نکات برجسته و قابل‌توجه در این جنبش، کشته ‌شدن دانشجویی آلمانی به نام بنو اونه‌زورگ در تاریخ دوم ژوئن 1967 در تظاهرات علیه شاه ایران در برلین بود. قتل این دانشجوی آلمانی که از دوستان و هم‌کلاسی‌های اووه تیم بود و تبرئه شدن قاتل او در دادگاه، موجب رادیکالیزه شدن شدید این جنبش شد. گروه افراطی دوم ژوئن و گروه تروریستی بادر ـ ماینهوف محصول این جنبش بودند.

عمده دستمایه‌ی آثار تیم تأثیر جنبش دانشجویی 68 بر جامعه‌ی آلمان (تابستان داغ، فرار کربل، قرمز) آلمان متأثر از دوران نازی‌ها، آلمان سال‌های بعد از جنگ، سقوط ارزش‌های اخلاقی، فروپاشی بنیان خانواده، انسان گرفتار روزمرگی و... است.

Image 1 of 2

قسمتی از کتاب دوست و بیگانه اثر اووه تیم:

احساس زندگی به سبک آمریکایی برای فرزندان بعد از جنگ _حداقل در مناطق تحت اشغال آمریکایی‌ها_ با جویدن آدامس، گوش کردن به جاز، گفتن اوکی و پوشیدن شلوار جین به‌سرعت و بیمارگونه تسری یافت و بعد به حوزه‌ی ادبیات، فیلم و هنر راه پیدا کرد. این نزدیکی، به شکل یکسانی از تجربه به ادبیات و علم زیبایی‌شناسی منتقل شد.

ولی کشف فرانسه، برای من، درست مثل دوستم بنو، چرخشی آگاهانه به سمت بیگانه بود، به سمت زبان، سرزمین و تاریخ بیگانه، چرخشی که نوید بسط فکری و احساسی را می‌داد. ادبیات در نقطه‌ی شروع این چرخش قرار داشت، مقاله، تصویر. چشم‌ها، این عضو تشخیص فاصله، با نقاشی، با فیلم جذب شدند. این یک علاقه‌ی زیباشناسی بود. تازه سال‌ها بعد بود که تجربه‌ی روزانه هم اضافه شد. با غذاهای فرانسوی در پاریس آشنا شدم. عجیب و باورنکردنی اینکه در یک شهر بندری مثل هامبورگ غذاها فقط محلی بود، حالا چه خوب، چه بد. تا آنجا که می‌دانم، اواخر دهه‌ی پنجاه در هامبورگ هیچ رستوران ایتالیایی یا فرانسوی‌ای وجود نداشت. 20 ساله بودم که اولین کاپوچینوی عمرم را در منطقه‌ی سوهو لندن نوشیدم و 26 ساله بودم که اولین کیک‌های میوه‌ای، اولین کروسان‌ها را خوردم.

فرانسه برای من بسیار بیگانه‌تر از آمریکا بود، مخصوصاً به‌خاطر زبانش که تصویر نوشتاری نت‌مانندش با آن لهجه‌ی جالبش کنجکاوی زیبایی را در آدم بیدار می‌کرد.

برخلاف بنو، من قبلاً هیچ‌وقت در فرانسه نبودم، این سرزمین را فقط از طریق فیلم‌ها می‌شناختم، از طریق ادبیات، از طریق فلسفه. موضوع اولین کارم در دانشگاه مونیخ روش استفاده‌ی صحیح از عقل بود، سمیناری که داوطلبانه انتخاب کرده بودم، مثل سمینارهای بعدی درباره‌ی پاسکال و سارتر.

تصورم از زندگی روزمره‌ی فرانسوی تحت تأثیر گزارش‌های بنو قرار داشت، تعریف‌هایش از چیدن انگورها، شب‌های پاریس، از مارائیس، سالن‌هایی که بعدها قبل از تخریب‌ شدن دیدمشان، این حجم عظیم از دریا، صدف‌های آرمیده روی جلبک‌های دریایی، صدا زدن‌ها، قیل‌وقال‌ها، فلس‌های پخش‌شده روی زمین، جعبه‌های مملو از بادمجان، هویج، آرتیشو، مردان با پیش‌بندهای لاستیکی و با شقه‌های گوساله روی دوششان. این شقه‌های عظیم در صفی طولانی به‌وسیله‌ی کامیون‌ها به این سالن حمل می‌شدند.

اصلاً نمی‌خواستم به‌عنوان توریست به پاریس بروم، می‌خواستم آنجا زندگی کنم. آرزویی که سال به سال قوی‌تر و ضروری‌تر شد. دلیلش کاملاً قابل‌مقایسه با همان دلیلی بود که مرا به سوی براونشوایگ و بعدها به سمت رم هدایت کرد؛ جو عجیبی که با نوعی فلج ‌شدن قابل احساس، سکون و بی‌تحرکی برابر بود. گاهی نفس کشیدن هم برایم سخت بود. دچار اختناق شده بودم، احساس می‌کردم دیگر نمی‌توانم درست تنفس کنم. آرزو می‌کردم از زندگی روزمره‌ی مونیخ فرار کنم؛ از عادات و مقررات ازپیش‌تعیین‌شده، از تحصیل در دانشگاه، از بی‌تفاوتی به آینده. هم‌زمان ناشکیبا شده بودم و در زندگی مشترکم احساس محدودیت می‌کردم، چیزی که ربطی به شریک زندگی‌ام نداشت. او با وجودی که کار می‌کرد و هم‌زمان برای گرفتن دیپلم درس می‌خواند، با حوصله‌ی تمام و با مهربانی، ناآرامی‌ام را تحمل می‌کرد. ناآرامی‌ای که دلیلش را می‌دانستم؛ قوه‌ی محرکه‌ام برای نوشتن از بین رفته بود.

مشاهده آثار اووه تیم

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.