عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ادبیات ملل: ادبیات اسپانیا
ریشههای ادبیات در سرزمین ماتادورها با قصیدههای حماسی و غنایی آغاز میشود که از روزگاران باستان سینهبهسینه نقل شدهاند. میتوان برسیو را نخستین شاعر اسپانیایی دانست که در قرن سیزدهم، تعدادی قصیدۀ دینی سرود و اکنون این قصاید در زمرۀ میراثهای ماندگار ادبی این سرزمیناند. در سالهای اول قرن پانزدهم، تأثیر ادبیات ایتالیایی زبان بر سرزمین اسپانیا، انکارناپذیر است و ظهور دو شاعر مهم در این دوره، که هر دو متأثر از ادبیات ایتالیایی هستند، یکی از نقاط عطف ادبیات اسپانیاست: خوان دی مینا و مارکز سانتیلیانا.
نقشه جغرافیایی کشور اسپانیا
درست در اواخر قرن پانزدهم، در سرزمین اسپانیا، لهجهها و زبانهای محلی گوناگونی رواج دارد: از جمله کاتالونی، والنسیایی و آندولسی. زبان گالیسی نیز در زیر مجموعه زبان پرتغالی و همچنین لهجۀ کاستیلی در مناسبات رسمی به کار میرفت. از همان زمان است که زبان اسپانیایی بر پایۀ لهجه کاستیلی، پیشرفت کرد و بعدها شاعران و نویسندگان این سرزمین، آثار شگرفی را به این زبان خلق کردند. مضمون اصلی آثار اسپانیایی در این دوران، سرودهها و نغمههایی است که مضامینی چون عشق، جنگ، دین، داستانهای پهلوانی و حماسی درونمایههای غالب آنهاست. دنکیشوت شاهکار سروانتس را میتوان سرآمد این داستانهای حماسی، البته با مایههای طنز خاص سروانتس، دانست که داستان توهمات دنکیشوت را، که با سانچو پانزا رهسپار سفری نامعلوماند، پی میگیرد.
نمایی از یک ماتادور
همچنین عاشقانهای همچون دیانا در دام عشق، که در سال ۱۵۴۲ و به قلم خورخه مونتمایور نگاشته شد، ازجمله متونی است که بستر روایتی خود را روی یک ماجرای عاشقانه پیریزی میکند. هر چند که ممکن است بتوان آن را تقلید آشکاری از کتاب آرکادیا دانست که در سال ۱۵۰۴ و به قلم سانازارو شاعری نیمهایتالیایی-نیمهاسپانیایی سروده شده بود. در قرن شانزدهم، گونۀ ادبی دیگری آهستهآهسته، جای پای خود را در میان آثار ادبی باز کرد: نمایشنامهنویسی. در این برهه نمایشنامههایی تکپردهای نگاشته و در جلو سرسراها، میدانها یا در کاخهای امیران و اعیان اجرا میشد. لوپ دروئدا مهمترین نمایشنامهنویسی است که در این برهه نمایشنامههای تکپردهای مینگاشت.
دن کیشوت و سانچو پانزا
جامعترین تاریخ اسپانیا و همچنین معروفترین رمان اسپانیایی در قرن شانزدهم، بهوسیلۀ دیگو مندوزا نوشته شد. مندوزا در زمینۀ فرهنگ سرزمینی، زبانهای لاتین، یونانی و عربی و همچنین حقوق و فلسفه تسلط داشت و از پسِ این دانش توانست متون کلاسیک زیادی را برای شاهزادگان دورۀ رنسانس جمعآوری کند. رمان مندوزا، شرح رخدادهای زندگیِ لازاریلو دترس، دزد بیسروپایی است که در دوران کودکی بیسرپرست بوده و ابتدا به استخدام گدایی کور درمیآید تا عصاکش او شود، اما کمکم جیببری و دلهدزدی را میآموزد و به اعمال قبیح! مشغول میشود. این رمان نقادانه با زبان هجوآلود خود، به شکل تیزهوشانهای نقد اجتماعی را در زیر لایههای خود مطرح میکند. از رمان مندوزا، بارها گرتهبرداری شد که مهمترین آنها ژیل بلاس، نوشتۀ الن لوساژ، است. اما سرنوشت زندگی مندوزا نیز عجیبوغریب بود. پس از یک واقعۀ شمشیرکشی، از دربار فیلیپ دوم اخراج و در شهر گرانادا منزوی شد. مندوزا در دوران انزوا، ایام خود را به سرودن شعر سپری میکرد، اشعاری که البته هیچیک اجازۀ چاپ پیدا نکردند. در میانههای قرن شانزدهم در اسپانیا، شور و اشتیاق به تحصیلات در بین عموم مردم فراوانی یافته بود، بهگونهای که در سال ۱۵۵۱، فقط در سالامانکا ۵۸۵۰ دانشجو به تحصیل مشغول بودند. همچنین در این دوران، تاریخنویسی اهمیت وافری یافت و تاریخنویسی به نام دوماریانا، تاریخ اسپانیا را با لحنی جالب به نگارش درآورد، تاریخی که از نظر امانت و فصاحت قابل اعتماد است.
مردم اسپانیا در یک جشن ملی
اما اهمیتِ قصههای چوپانی و عاشقانه در فرهنگ عمومی و مردم اسپانیا چنان پررنگ بود که مردم، از عالِم و عامی، بهشدت مشتاق شنیدن آنها بودند. همین توجه مردمی سبب شد تا گامبهگام کار قصهنویسی رو به ترقی رود، که این امر به شکل خودکار، توجه به رمان را در ادبیات پررنگ کرد. در سال ۱۵۵۳، رمانی به نام لازاریلوی تورمسی به چاپ رسید که اولین رمان به سبک بذلهگویی است و در آن تعدادی از فرومایگان، قهرمانان داستاناند و فقر در این رمان با عصیان و بذلهگویی در هم میآمیزد و اثری خواندنی است. سال ۱۵۹۹ بود که نویسندهای به نام ماتئو آلمان، با دستمایه قرار دادن زندگی شخصی فرومایه و نیمه دیوانه و نسبتاً شوخ و شنگ با نام کوزمان دوالفراچه، رمانی را به مرحلۀ نگارش درآورد. چندین سال بعد، سروانتس با درهمآمیزی فضاها و جنس مالیخولیای موجود در این دو رمان، اثر سترگ ادبیات اسپانیا، یعنی دنکیشوت، را خلق کرد.
کشورهای امریکای لاتین که به جز برزیل، زبان آن ها اسپانیایی است
میگل دو سروانتس، خالق دنکیشوت، در خانوادهای از طبقۀ متوسط به دنیا آمد. پدرش پزشک بود اما چون هیچ جوازی نداشت مجبور بود که به شیوۀ دورهگردی طبابت کند. میگل شهربهشهر با پدر میرفت و چون بیشتر زمانِ آنها در سفر میگذشت، این مسئله باعث شد که سروانتس نوجوان حتی تحصیلات منظمی هم نداشته باشد؛ اما با همۀ این اوصاف، او خالق اثری است که بر تارک ادبیات جهان و اسپانیا میدرخشد: دونکیشوت. البته درنهایت باید توجه داشت که ادبیات اسپانیایی محدود به چهارچوب مرزهای کشورهای اسپانیا نمیشود و کشورهای اسپانیایی زبانی همچون مکزیک، پرو، شیلی، کلمبیا، آرژانتین و... را نیز در بر میگیرد. از این رو، نویسندگانی چون ایزابل آلنده، اوکتاویو پاز، کارلوس فوئنتس، پابلو نرودا، گارسیا مارکز، خاویر ماریاس، خورخه بوکای، انریکه ویلا ماتاس، خولیو کورتاسار و روبرتو سانتیاگو میراثداران ادبیات اسپانیاییاند.