داستان های کوتاه از نویسندگان آمریکا

(مجموعه داستان های کوتاه آمریکایی،گردآور:حسن شهباز)
مترجم: حسن شهباز
325,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 352
شابک 9786222674885
تاریخ ورود 1402/12/05
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 320
قیمت پشت جلد 325,000 تومان
کد کالا 131590
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
«داستان‏های کوتاه از نویسندگان آمریکا» دربرگیرنده‌ی چهارده داستان از نویسندگان آمریکایی است. اگر هریک از داستان‌ها اثر برگزیده‌ی نویسنده‌ی آن نباشد، آن‏ها را در زندگی‌نامه‌ی این نویسندگان در ردیف آثار اول شمرده‏اند. این داستان‏ها معرف سبک نگارش و مکتب ادبی هریک از این نویسندگان است. جز ناتانیل هاثورن، استیفن کرین، سارا اورن جیوئت، آمبروز بی‏یرس و ا. هنری، سایر داستان‏سرایان عموما متعلق به دوره‌ی بعد از جنگ جهانی اول هستند که در گوشه‏وکنار جهان مشاغل مختلفی از قبیل خبرنگاری، سربازی، کشاورزی، صنعتگری و کارگری داشته و حتی مدت‏ها آواره بوده‏اند و بعدها تصادفا، به‏اجبار یا از روی تفنن و به‏منظور نوشتن تأثرات درونی خویش به نویسندگی و داستان‏سرایی روی آورده‏اند و به‏تدریج مشهور شده‏اند.
بخشی از کتاب
علاوه‌بر پدر و مادرم در خانوادۀ ما زن جوان سیاه‌پوستی هم کار می‌کرد که اسمش هانا بود که کارش آشپزی و تمیز نگه داشتن خانه بود. علاوه‌بر این‌ها یکی از وظایف دیگرش این بود که به ما ترانه‌های تازه یاد بدهد و در این کار آگی بیشتر از من و فِرِدی موفقیت حاصل کرده بود. ما از موضوع کسادی آمریکا و بیکاری مردم و بی‌پولی عمومی چیزی نمی‌دانستیم تا آنکه یک روز سر میز ناهار به این قضیه پی بردیم. پدرم با عصبانیت زیاد و صدایی که مثل صدای مرده‌ها سرد و بی‌روح بود، به مادرم خبر داد که بالاخره این مصیبت دامن‌گیر خانوادۀ ما هم شد. گفتن این خبر بد را پدرم اول با افسردگی و گرفتگی زیادی شروع کرد، ولی هر دقیقه عصبانیتش زیادتر شد تا آنجا که هنوز ناهار ما تمام نشده بود که مشت‌های گره‌کرده‌اش پی‌درپی روی میز می‌خورد و به حکومت ناسزا می‌گفت که باعث اصلی این بدبختی و بیچارگی است… من و فِرِدی و آگی از موضوع رکود اقتصادی و کسادی بازار و ایــن حرف‌ها ابدا چیزی جز داد و فریاد پدر نمی‌فهمیدیم؛ برای‌اینکه این رکود و کسادی ظاهرا تنها مصیبتی که بر سر ما سه نفر آورده بود این بود که آرامش خانه را به هم زده بود. هر سه ما بیش‌وکم می‌‌فهمیدیم که موضوع بی‌پولی و بیکاری و فقر در کار است، ولی هیچ‌کس نیامد که اسباب‌بازی ما یا آن مقرری پنج سنت در هفته را که برای خرید آب‌نبات و آدامس می‌گرفتیم، از ما بگیرد. هانا مثل همیشه به ما کیک و پودینگ می‌داد و برنامۀ خوراک ما هم به‌هیچ‌وجه به هم نخورده بود. تنها حادثه‌ای که در قبال گذشت این روزها برای خانوادۀ ما پیش آمده بود، این بود که مادرم بعدازظهرها برای شرکت در بعضی جلسات می‌رفت و پدرم هم روزبه‌روز بد اخلاق‌تر و عصبانی‌تر می‌شد. از این دو موضوع که بگذریم، زندگی ما مثل سابق در نهایت آرامش و آسودگی سپری می‌شد و روزهای ما با همان کیفیت اولیه، پر از بیم و امید، می‌گذشت.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است