داستان های کوتاه از نویسندگان آمریکا
(مجموعه داستان های کوتاه آمریکایی،گردآور:حسن شهباز)
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | ماری بولته و دیگران |
مترجم | حسن شهباز |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 352 |
شابک | 9786222674885 |
تاریخ ورود | 1402/12/05 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 320 |
کد کالا | 131590 |
قیمت پشت جلد | 3,250,000﷼ |
قیمت برای شما
3,250,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
«داستانهای کوتاه از نویسندگان آمریکا» دربرگیرندهی چهارده داستان از نویسندگان آمریکایی است. اگر هریک از داستانها اثر برگزیدهی نویسندهی آن نباشد، آنها را در زندگینامهی این نویسندگان در ردیف آثار اول شمردهاند.
این داستانها معرف سبک نگارش و مکتب ادبی هریک از این نویسندگان است. جز ناتانیل هاثورن، استیفن کرین، سارا اورن جیوئت، آمبروز بییرس و ا. هنری، سایر داستانسرایان عموما متعلق به دورهی بعد از جنگ جهانی اول هستند که در گوشهوکنار جهان مشاغل مختلفی از قبیل خبرنگاری، سربازی، کشاورزی، صنعتگری و کارگری داشته و حتی مدتها آواره بودهاند و بعدها تصادفا، بهاجبار یا از روی تفنن و بهمنظور نوشتن تأثرات درونی خویش به نویسندگی و داستانسرایی روی آوردهاند و بهتدریج مشهور شدهاند.
این داستانها معرف سبک نگارش و مکتب ادبی هریک از این نویسندگان است. جز ناتانیل هاثورن، استیفن کرین، سارا اورن جیوئت، آمبروز بییرس و ا. هنری، سایر داستانسرایان عموما متعلق به دورهی بعد از جنگ جهانی اول هستند که در گوشهوکنار جهان مشاغل مختلفی از قبیل خبرنگاری، سربازی، کشاورزی، صنعتگری و کارگری داشته و حتی مدتها آواره بودهاند و بعدها تصادفا، بهاجبار یا از روی تفنن و بهمنظور نوشتن تأثرات درونی خویش به نویسندگی و داستانسرایی روی آوردهاند و بهتدریج مشهور شدهاند.
بخشی از کتاب
علاوهبر پدر و مادرم در خانوادۀ ما زن جوان سیاهپوستی هم کار میکرد که اسمش هانا بود که کارش آشپزی و تمیز نگه داشتن خانه بود. علاوهبر اینها یکی از وظایف دیگرش این بود که به ما ترانههای تازه یاد بدهد و در این کار آگی بیشتر از من و فِرِدی موفقیت حاصل کرده بود. ما از موضوع کسادی آمریکا و بیکاری مردم و بیپولی عمومی چیزی نمیدانستیم تا آنکه یک روز سر میز ناهار به این قضیه پی بردیم. پدرم با عصبانیت زیاد و صدایی که مثل صدای مردهها سرد و بیروح بود، به مادرم خبر داد که بالاخره این مصیبت دامنگیر خانوادۀ ما هم شد. گفتن این خبر بد را پدرم اول با افسردگی و گرفتگی زیادی شروع کرد، ولی هر دقیقه عصبانیتش زیادتر شد تا آنجا که هنوز ناهار ما تمام نشده بود که مشتهای گرهکردهاش پیدرپی روی میز میخورد و به حکومت ناسزا میگفت که باعث اصلی این بدبختی و بیچارگی است… من و فِرِدی و آگی از موضوع رکود اقتصادی و کسادی بازار و ایــن حرفها ابدا چیزی جز داد و فریاد پدر نمیفهمیدیم؛ برایاینکه این رکود و کسادی ظاهرا تنها مصیبتی که بر سر ما سه نفر آورده بود این بود که آرامش خانه را به هم زده بود. هر سه ما بیشوکم میفهمیدیم که موضوع بیپولی و بیکاری و فقر در کار است، ولی هیچکس نیامد که اسباببازی ما یا آن مقرری پنج سنت در هفته را که برای خرید آبنبات و آدامس میگرفتیم، از ما بگیرد. هانا مثل همیشه به ما کیک و پودینگ میداد و برنامۀ خوراک ما هم بههیچوجه به هم نخورده بود. تنها حادثهای که در قبال گذشت این روزها برای خانوادۀ ما پیش آمده بود، این بود که مادرم بعدازظهرها برای شرکت در بعضی جلسات میرفت و پدرم هم روزبهروز بد اخلاقتر و عصبانیتر میشد. از این دو موضوع که بگذریم، زندگی ما مثل سابق در نهایت آرامش و آسودگی سپری میشد و روزهای ما با همان کیفیت اولیه، پر از بیم و امید، میگذشت.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر