
چگونه مثل سقراط فکر کنیم؟/ فلسفهی باستان بهمثابه شیوهی زیستن در دنیای نوین
کتاب «چگونه مثل سقراط فکر کنیم؟» نوشتهی دونالد رابرتسون به همت نشر سنگ به چاپ رسیده است. دونالد رابرتسون، فیلسوف و نویسندهی مشهور در حوزهی فلسفهی رواقی و روانشناسی، به بررسی روشهای تفکر انتقادی و پرسشگری سقراطی میپردازد. این کتاب ترکیبی از فلسفهی کلاسیک، روانشناسی مدرن و تمرینهای عملی است تا به خوانندگان بیاموزد چگونه مانند سقراط فکر کنند و از این مهارت برای بهبود زندگی شخصی و حرفهای خود استفاده نمایند.
سقراط، فیلسوف یونانی، نهتنها پایهگذار فلسفهی غربی است، بلکه روش او ـ پرسشگری دیالکتیکی ـ بهعنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای کشف حقیقت شناخته میشود. ویژگیهای کلیدی تفکر سقراطی عبارتاند از:
تواضع فکری: سقراط ادعا نمیکرد که همهچیز را میداند، بلکه با گفتوگو بهدنبال یادگیری بود. جملهی معروف او «میدانم که هیچ نمیدانم» نشاندهندهی این طرز فکر است.
تمرکز بر تعریف مفاهیم: قبل از بحث دربارهی مفاهیمی مانند عدالت یا شجاعت، باید آنها را بهدرستی تعریف کرد.
نفی مغالطات: سقراط با سوفسطائیان ـ کسانی که از سفسطه برای پیروزی در بحث استفاده میکردند ـ مقابله میکرد.
رابرتسون توضیح میدهد که چگونه میتوان از این روش در زندگی روزمره استفاده کرد. برای مثال:
در حل تعارضات: به جای بحثهای احساسی، با پرسشهایی مانند: «منظورت دقیقاً چیست؟» یا «چه شواهدی برای این ادعا داری؟» گفتوگو را به سمت منطق هدایت کنید.
در تصمیمگیری: قبل از انتخابهای مهم، از خود بپرسید: «فرضیات من چیستند؟» و «آیا این تصمیم با ارزشهای من سازگار است؟»
در رواندرمانی: روش سقراطی پایهی درمان شناختی ـ رفتاری (CBT) است؛ زیرا به افراد کمک میکند باورهای غیرمنطقی (مثل «همه باید مرا دوست داشته باشند») را شناسایی و اصلاح کنند.
در دنیای امروز که اخبار جعلی، تبلیغات گمراهکننده و مغالطات منطقی همهجا وجود دارد، روش سقراطی یک سلاح قدرتمند است. رابرتسون توضیح میدهد که چگونه با پرسشهای درست میتوانیم: منابع اطلاعاتی را ارزیابی کنیم، از افتادن در دام مغالطات رایج اجتناب کنیم، در بحثها به جای پیروز شدن بهدنبال کشف حقیقت باشیم.
رابرتسون پیشنهاد میکند با این تمرینها تفکر سقراطی را در خود پرورش دهید:
ـ دیالوگ درونی: هر روز 5 دقیقه با خود گفتوگو کنید و باورهایتان را به چالش بکشید. مثلاً: چرا فکر میکنم این شغل برایم مناسب است؟
ـ یادداشت فلسفی: مانند رواقیون، افکار و پرسشهای خود را ثبت کنید.
ـ مکالمهی سازنده: در گفتوگوها، به جای قطع کردن طرف مقابل، از او بخواهید نظرش را دقیقتر توضیح دهد.
دونالد رابرتسون با زبانی ساده و مثالهای ملموس نشان میدهد که فلسفهی سقراطی فقط متعلق به کتابهای تاریخ نیست، بلکه میتواند راهگشای مشکلات امروز باشد. بیان نهایی کتاب این است: «هرگز از پرسش کردن دست برندارید ـ حتی اگر پاسخها را پیدا نکنید، همین مسیر پرسشگری شما را به انسان خردمندتری تبدیل میکند.»

چگونه مثل سقراط فکر کنیم (فلسفه ی باستان به مثابه شیوه ی زیستن در دنیای نوین)
سنگقسمتی از کتاب چگونه مثل سقراط فکر کنیم:
سقراط شرح میدهد برای فهم واقعی خودمان لازم است بدانیم مردمان شایسته چه خصلتهایی دارند و چگونه از انسانهای ناشایست متمایز میشوند. برای نمونه، اگر میخواهیم اسبی را بخریم، بهدقت سمها، دندانها و بدنش را بررسی میکنیم. تمام این کارها را میکنیم تا رام یا سرکش بودن، پرزور یا نزار بودن، پرشتاب یا کند بودن و بسیاری ویژگیهای دیگر حیوان را تشخیص دهیم. به بیان دیگر اسب را براساس مهمترین ویژگیهایی که برای این حیوان برشمردهاند میسنجیم. پس شناختن آدمی مستلزم آن است که او را از منظر مهمترین معیارهای ارزشگذاری انسانها ارزیابی کنیم. اگر بخواهیم خودمان را بشناسیم باید بدانیم موقع سنجیده شدن براساس فضیلتهای بشری، مانند حکمت و عدالت، در چه جایگاهی قرار میگیریم. لازم است شیوهی تفکرمان دربارهی ارزشهای خود را سامان دهیم و احساس تکبری را افشا کنیم که وادارمان میکند به دروغ ادعای مطلع بودن از فضیلتها را جار بزنیم.
سقراط که از زیر ابروهای پرپشتش به مرد جوان خیره شده است، میگوید: «انسان از رهگذر خودشناسی خیر بیشماری را در زندگی خود رقم میزند و از مجرای خودفریبی به سوی ویرانی قدم برمیدارد.»
اوتیدموس خیال میکند چنین حرفی نیازی به گفتن ندارد. ما با شناختن نقاط قوت و ضعفمان میتوانیم مانع از ارتکاب اشتباههای بیشمار شویم؛ ولی مهمترین ضعفمان چیزی نیست جز جهالت دربارهی سؤالات زندگی، مانند آنکه نیکی چیست، حکمت چیست، عدالت چیست و... به گفتهی سقراط انسانی که به جهالتش دربارهی امور زندگی پی میبرد طبیعتاً به این در و آن در میزند تا پاسخ سؤالاتش را از مردمانی که خردمندتر از خود میداند دریافت کند. خطر اصلی اینجاست که تصور کنیم میدانیم چه چیزی به سودمان عمل میکند، ولی در عمل چنین نباشد. دانستن اینکه از چه چیزی سررشته داریم و چه چیزی را نمیدانیم مهمترین بخش خودشناسی است. سقراط باور داشت خودشناسی یاریمان میکند تا بهتر از قبل دیگران را بشناسیم و روابطمان را با آنها خردمندانهتر اداره کنیم. به احتمال زیاد، سقراط با درک این نکته که باورهای شخصیاش چگونه بر عواطف و رفتارش اثر میگذارند پی برده بود که یارانش، از جمله کرکراتس و اوتیدموس چگونه در معرض فریبکاری مفروضات خود قرار دارند. اینجاست که میبینیم با چه روشی توانسته به یارانش کمک کند. اوتیدموس شاگرد هوشمندی بود. به سقراط میگوید: «خیالت راحت باشد که بر اهمیت شناختن خودم به قراری که شرح دادی واقفم، اما باید از کجا ارزیابی خودم را آغاز کنم؟»
چگونه مثل سقراط فکر کنیم؟ را یوسف سلیمان سالم ترجمه کرده و کتاب حاضر در 367 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.