
هنر رها زیستن/ چگونه هر چیزی را که شما را عقب نگه میدارد، رها کنید
کتاب «هنر رها زیستن» نوشتهی جان پرکیس به همت انتشارات پارس کتاب به چاپ رسیده است. این کتاب، یک راهنمای عمیق و کاربردی برای کسانی است که میخواهند با رها کردن بارهای روانی و عاطفی، زندگی سبکتر و معناداری داشته باشند. این کتاب بر این اصل استوار است که بسیاری از رنجهای ما ناشی از وابستگی به افکار منفی، خاطرات دردناک و ترسهای غیرمنطقی و انتظارات غیرواقعی است. پرکیس با ترکیب اصول روانشناسی، فلسفه و تمرینهای معنوی، به خواننده نشان میدهد که رها کردن به معنای بیتفاوتی یا فرار از مشکلات نیست، بلکه یک فرآیند آگاهانه برای آزادسازی انرژیهای منفی و حرکت به سمت رشد شخصی است.
رها کردن در این کتاب به معنای کنار گذاشتن هر چیزی است که مانع از زندگی کامل در لحظهی حال میشود. این شامل ترسها، خشمها، کینهها، شکستهای گذشته و حتی تصورات محدودکننده دربارهی خودمان است. پرکیس توضیح میدهد که ذهن انسان تمایل دارد به تجربههای منفی بچسبد و آنها را بارها و بارها مرور کند، درحالیکه این کار فقط باعث تداوم رنج میشود. به جای مقاومت دربرابر احساسات ناخوشایند یا سرکوب آنها، باید یاد بگیریم که آنها را بپذیریم و سپس رهایشان کنیم.
انسانها به دلایل مختلفی از رها کردن امور منفی اجتناب میکنند:
ترس از ناشناختهها: بسیاری از افراد ترجیح میدهند در وضعیت آشنا، حتی اگر ناخوشایند باشد، باقی بمانند؛ زیرا تغییر را خطرناک میدانند.
هویت وابسته به رنج: برخی افراد ناخودآگاه با رنجهای خود تعریف میشوند و فکر میکنند بدون آن رنجها، هویتشان را از دست میدهند.
توهم کنترل: بسیاری از مردم فکر میکنند اگر نگرانی و اضطراب داشته باشند، میتوانند جلو اتفاقات بد را بگیرند، درحالیکه این فقط یک توهم است.
کمالگرایی: وابستگی به ایدهآلهای غیرواقعی باعث میشود افراد نتوانند اشتباهات و شکستهای خود را بپذیرند و رها کنند.
پرکیس، در این کتاب، چندین تکنیک کاربردی ارائه میدهد تا خوانندگان بتوانند رهاکردن را در زندگی خود تمرین کنند:
1ـ حضور در لحظهی حال: بسیاری از اضطرابها ناشی از زندگی در گذشته یا آینده هستند. تمرینهای ذهنآگاهی به ما کمک میکنند تا به جای گیر افتادن در افکار آزاردهنده، روی زمان حال تمرکز کنیم.
2ـ پذیرش بدون قضاوت: به جای جنگیدن با احساسات منفی، باید آنها را بدون برچسب زدن بپذیریم. پرکیس توضیح میدهد که مقاومت در برابر احساسات، فقط آنها را قویتر میکند.
3ـ بخشش خود و دیگران: کینه و احساس گناه، انرژی روانی زیادی میگیرند. بخشش به معنای توجیه رفتارهای اشتباه نیست، بلکه به معنای آزاد کردن خود از بار منفی آن خاطرات است.
4ـ رها کردن نیاز به کنترل: بسیاری از استرسها از این باور نادرست ناشی میشوند که ما باید همهچیز را تحت کنترل داشته باشیم. یادگیریِ رها کردنِ این نیاز، آرامش زیادی به همراه میآورد.
5ـ اعتماد به جریان زندگی: پرکیس به خوانندگان یادآوری میکند که زندگی یک روند طبیعی دارد و گاهی بهترین کار این است که به جای تلاش افراطی برای تغییر شرایط، به جریان زندگی اعتماد کنیم.
کتاب «هنر رها زیستن» به ما یادآوری میکند که رها کردن یک مهارت است که میتوان آن را پرورش داد. هرچه بیشتر تمرین کنیم، سبکتر و آزادتر میشویم. این کتاب نهتنها برای کسانی که با استرس و اضطراب دستوپنجه نرم میکنند مفید است، بلکه برای هرکسی که میخواهد زندگی خود را از نو بسازد، یک راهنمای ارزشمند محسوب میشود.
قسمتی از کتاب هنر رها زیستن:
فرهنگ اهمیت زیادی برای دانش قائل است. ما از همان سالهای ابتدایی زندگی کسب دانش را آغاز میکنیم و دانش ما را در مدرسه مورد سنجش قرار میدهند. عدهای با اطلاعات زیاد در جشنوارهها و مسابقات علمی شرکت میکنند. بیسوادی و بیدانشی اغلب نوعی شکست محسوب میشود. بنابراین برخی افراد وقتی چیزی را نمیدانند، وانمود به دانستن آن میدانند. بهآسانی میتوان از این حقیقت که تمامی دانش بشر حاصل تجربههای گذشتهی اوست، چشمپوشی کرد. در نتیجه کلمات معانی قراردادی دارند که از مدتها قبل بر سر آنها به توافق رسیدهایم اگر ما به آنچه به گمان خود میدانیم آویزان شویم، دیگر قادر به درک اتفاقات کنونی نخواهیم بود.
گاه حتی سعی میکنیم از آینده باخبر شویم. پیشبینیهای اقتصادی و مادی نمونهی خوب آن است. یکبار با تحلیلگری آشنا شدم که برای بانک سرمایهگذاری معروفی کار میکردو در صنعت هواپیمایی نیز تخصص داشت. شغل او پیشبینی منابع درآمد سالانه برای سالهای آینده مبنی بر فرضیات مختلف دربارهی دلار امریکا و قیمت نفت بود. مدت زیادی از اولین گزارشات او دربارهی قیمت نفت نگذشته بود که قیمت آن به یک دوم کاهش یافت و همهچیز تغییر کرد.
اگر فقط خود را بهصورت مجسم و ذهن ببینید و سعی کنید فقط معنای آن را درک کنید آنگاه احساس میکنید به انباشتن اطلاعات بیشتری نیاز دارید، حتی اگر برخی از آن اطلاعات بسیار حدسی باشند. مانند آن است که فقط امیدوارید تصمیم خوبی بگیرید.
مغز، ذهن و جسم شما بخشی از وجود شما هستند که بسیار باهوشتر میباشند. وقتی به این موضوع آگاه باشیم، دیگر زیاد تمایلی به کسب دانش نداریم.
به جای تلاش برای دانستن همهچیز، اطلاعاتی که داریم را تجزیه و تحلیل و از شهود خود نیز استفاده میکنیم که سبب کسب نتایج بسیار بهتری میشود. نیازی نیست از آینده باخبر باشیم، تنها کافی است خود را با اتفاقات کنونی همسو کنیم. مدیتیشن در انجام دادن این کار بسیار کمککننده است.