
هرنان دیاز: نوشتن برایم با تقلیدهای بد از بورخس شروع شد
هرنان دیاز نویسندهی برندهی جایزهی پولیتزر در گفتوگو با گاردین، پیرامون پانکراک و همکاری با کیت وینسلت، در اقتباس HBO از رمانش «اعتماد» میگوید.
هرنان دیاز 50 ساله در بوئنوس آیرس به دنیا آمد و هماکنون در بروکلین زندگی میکند. فینالیست ادبیات داستانی در پولیتزر 2018، با نخستین اثر داستانیاش «در فاصله» خوش درخشید. اثری که نیویورکر آن را «یک وسترن نامتعارف» نامید. او برای رمان دومش «اعتماد»، برندهی جوایز ادبی مهمی شد. داستانی دراماتیک از یک سرمایهدار بزرگ افسرده و خاطراتش با همسر فقیدش که در چهار روایت بازگو میشود. این رمان در فهرست بلند جایزهی بوکر سال گذشته قرار گرفت. اثری که داوران آن را «پیچیده، مدام پرسشگر و مصمم به ربودن هرگونه اطمینان از ما» توصیف کردند.
-چه چیزی باعث شد که زندگی تخیلی یک سرمایهدار وال استریت را تعریف کنید؟
*تقریباً هیچ رمانی در امریکا از پول درآوردن صحبت نمیکند. بسیاری از رمانهای امریکایی حول محور پول میچرخند، اما پول از قبل ساخته شده است و بیشتر، رفتارهای مخدوش ثروتمندان و غیره زیر ذرهبیناند. پول جایگاهی تقریباً متعالی را در فرهنگ امریکایی دارد اما درعینحال تابو نیز هست. ما از آن صحبت نمیکنیم و حتی آن را درک نمیکنیم؛ اما از سوی دیگر، پول به داستانسرایی بسیار وابسته است، آنهایی که هرنوع ثروتی را جمعآوری میکنند، ناامیدانه سعی میکنند نحوهی انباشت آن را توضیح دهند.
-چرا در نیمه اول رمان تقریباً بهطورکامل از گفتوگو پرهیز کردید؟
*در 160 صفحهی اول فقط یک خط گفتوگو وجود دارد، همانطورکه کتاب به جلو میرود، ما درنهایت در یک بدن و یک ذهن ادغام میشویم. تصور میکردم این مسئله بعد از یک افتتاحیهی بسیار انتزاعی، قدرتمند خواهد بود. به جای اینکه به شیوهای تشریحکننده این موضوع را مضمونسازی کنم، فکر میکردم برای خوانندگان واضحتر و سرگرمکنندهتر است که یک روایت چندصدایی متشکل از چهار صدای متوالی ارائه کنم و بهآرامی این پرسش مطرح شود که چرا یکی بر دیگری برتری دارد؟
-کلمهی اعتماد در سراسر رمان طنینانداز میشود، بهویژه در تعریف رابطهی بین شما و خواننده هنگام پرش از یک روایت به روایت دیگر. از چه زمانی مصمم شدید که نام رمان «اعتماد» باشد؟
*دو سوم اثر را نوشته بودم و ناامید بودم چون هنوز عنوانی برای آن نداشتم، اما میدانستم که عنوان بالاخره از لایههای کتاب بیرون خواهد آمد و همین هم شد.
-چقدر درگیر اقتباس HBO از اعتماد هستید؟
*کیت وینسلت آن را تولید میکند. ما از نزدیک در تماس هستیم و او ایدههای شگفتانگیزی برای ساخت دارد. همکاری خوبی خواهد بود.
-به ما بگویید که اخیراً از خواندن چه چیزهایی لذت بردهاید؟
*«جایگزینها» اثر کائولین هیوز یک رمان بزرگ فلسفی است که جمله به جملهاش سرگرمکننده و نامنتظره است. این رمان در مورد چهار خواهر یتیم در ایرلند است که اکنون بالغ هستند و یکی از آنها بهنوعی درحال فروپاشی است. رمانِ بسیار جذابی است.
-کدام نویسنده برای اولینبار الهامبخش شما شد؟
*من با نوشتن تقلیدهای بد از خورخه لوئیس بورخس شروع کردم. مطمئناً خواندن داستان او «کتابخانه بابل» در اوایل نوجوانی، در هر خانوادهای از طبقات متوسط در آرژانتین یک اجبار بود. وانمود میکردم که آن را میخوانم، تا آنکه یک روز درواقع آن را خواندم. زمین زیر پاهایم باز شد و من به بیکرانی خیره شده بودم که نمیدانستم کجاست.