معرفی کتاب: ذهنیت برنده

4 روز پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


کتابِ «ذهنیت برنده» شامل گزیده‌ای از جستارهای جیمز کلییر پیرامون کارآمدی و بهره‌وری است. در جهان پرشتاب امروز، موضوع کارآمدی و بهره‌وری بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. انسان مدرن میان انبوهی از کارها، حواس‌پرتی‌ها و مسئولیت‌ها گرفتار است و همین مسئله، جست‌وجو برای یافتن روش‌های ساده و کارآمد را به یکی از دغدغه‌های اصلی بدل کرده است. در این میان، جیمز کلییر، نویسنده، سخنران و خالق وب‌سایت مشهور Jamesclear.com یکی از اثرگذارترین صداها در این حوزه محسوب می‌شود. او با نوشتن جستارهایی کوتاه اما عمیق درباره‌ی عادات، تصمیم‌گیری و بهره‌وری توانسته است میلیون‌ها خواننده را در سراسر جهان با خود همراه کند.
یکی از نخستین ویژگی‌هایی که در جستارهای کلییر به چشم می‌خورد، سادگی و وضوح زبان است. او برخلاف بسیاری از نویسندگان حوزه‌ی مدیریت و بهره‌وری که به اصطلاحات تخصصی و چهارچوب‌های پیچیده تکیه می‌کنند، با زبانی روان، روزمره و سرراست می‌نویسد. همین سادگی، خود نمونه‌ای از کارآمدی است.
در بسیاری از جستارهایش، او ابتدا چند پرسش ساده مطرح می‌کند: 
ـ چطور می‌توانیم در محیطی پر از حواس‌پرتی تمرکز کنیم؟
ـ چگونه عادت‌های کوچک می‌توانند به نتایج بزرگ ختم شوند؟
ـ آیا کار زیاد برابر با بهره‌وری است؟

 

جیمز کلییر

 

بخش بزرگی از جستارهای کلییر حول ایده‌ای محوری می‌چرخند: عادات کوچک. او معتقد است که بهره‌وری واقعی نه در تغییرات عظیم و ناگهانی، بلکه در تغییرات کوچک و مداوم شکل می‌گیرد. 

کلییر در وب‌سایتش، بارها به این نکته اشاره می‌کند که اگر روزانه فقط یک درصد بهتر شویم، در پایان سال، اثر مرکب این تغییرات، تحولی شگرف به وجود خواهد آورد. این نگاه ریاضی‌وار به بهره‌وری از مشهورترین مثال‌های اوست.
از نظر کلییر، بسیاری از افراد به‌دنبال انقلاب شخصی هستند، درحالی‌که آنچه واقعاً کار می‌کند تکامل تدریجی است. این اصل در تمام جستارهایش درباره‌ی کارآمدی قابل مشاهده است: بزرگی در کوچکی نهفته است.
یکی دیگر از مفاهیم تکرارشونده در جستارهای او، تمایز میان اهداف و سیستم‌هاست. کلییر توضیح می‌دهد که بیشتر افراد روی اهداف تمرکز می‌کنند: رسیدن به وزن خاص، نوشتن یک کتاب یا افزایش درآمد. اما مشکل اهداف این است که فقط نقطه‌ای در آینده‌اند و انگیزه‌ی گذرایی ایجاد می‌کنند.
در مقابل، او پیشنهاد می‌دهد که افراد به جای اهداف، بر سیستم‌ها تمرکز کنند. سیستم یعنی مجموعه‌ای از فرآیندها، عادات و تصمیم‌های روزمره که درنهایت منجر به نتایج مطلوب می‌شوند.
برای مثال، اگر کسی می‌خواهد نویسنده شود، هدف «نوشتن یک کتاب» شاید الهام‌بخش باشد، اما تنها تمرین روزانه‌ی نوشتن، ایجاد روال ثابت و پایبندی به سیستم نگارش است که آن هدف را تحقق می‌بخشد. در جستارهای او، این تغییر زاویه‌ی دید از هدف به سیستم یکی از مهم‌ترین عناصر کارآمدی است.

 

 

در بسیاری از جستارهای کلییر، برخلاف رویکرد سنتی «بیشتر کار کردن»، به اصل انتخاب و حذف توجه شده است. او با استناد به داستان‌ها و مثال‌های تاریخی، نشان می‌دهد که گاهی پیشرفت واقعی در نتیجه‌ی «نه گفتن» حاصل می‌شود. 
کلییر می‌نویسد: «کارآمدی صرفاً به معنای انجام دادن کارهای بیشتر در زمان کمتر نیست، بلکه گاهی به معنای انتخاب هوشمندانه‌ی کارهایی است که واقعاً اهمیت دارند.» این دیدگاه به‌شدت با اصل قانون 20/80 هم‌خوانی دارد، اما او آن را با مثال‌های ملموس، ساده‌تر و کاربردی‌تر بیان می‌کند.
یکی از موضوعاتی که نویسنده بارها به آن پرداخته، اثر محیط بر رفتار انسان است. کلییر باور دارد که انسان‌ها بیش از آنچه فکر می‌کنند، تحت تأثیر محیط اطرافشان قرار دارند. 
برای افزایش کارآمدی، او توصیه می‌کند به جای صرفاً اتکا بر اراده‌ی شخصی، محیط زندگی و کار خود را طوری طراحی کنید که رفتار مطلوب را آسان‌تر و رفتار نامطلوب را دشوارتر کند. از نگاه او، طراحی محیط نوعی میان‌بُر به بهره‌وری است. این ایده در بسیاری از جستارهایش به صورت‌های گوناگون بازتاب یافته و یکی از دلایل محبوبیت نوشته‌های اوست.

ذهنیت برنده:جستارهایی درباره ی رسیدن به اهداف

ذهنیت برنده:جستارهایی درباره ی رسیدن به اهداف

میلکان
افزودن به سبد خرید 275,000 تومان

قسمتی از کتاب ذهنیت برنده نوشته‌ی جیمز کلییر:
محققان تأثیر محیط را در این جمله خلاصه کرده‌اند: «در بیشتر مواقع بسیاری از مردم گزینه‌ی پیش‌فرضی را که برایشان در نظر گرفته شده انتخاب می‌کنند.»
به عبارت دیگر، بیشتر ما به محرک‌های پیرامون خود به یک شکل پاسخ می‌دهیم. اگر فرمی برای شما ارسال شود که از شما بخواهد انتخاب سختی انجام دهید، احتمالاً گزینه‌ی پیش‌فرض را انتخاب می‌کنید. اگر یک بیسکویت روی پیشخان آشپزخانه ببینید، احتمالاً آن را می‌خورید، اگر آهنگی بشنوید، احتمالاً با پایتان شروع می‌کنید به ضربه زدن هماهنگ با آن.
ممکن است فکر کنید بیشتر انتخاب‌هایتان را کنترل می‌کنید، اما واقعیت این است که بخش اعظمی از کارهای هر روز شما صرفاً پاسخی به طراحی محیط اطرافتان است. فرم‌هایی که برای شما ارسال می‌شود، خوراکی روی پیشخان آشپزخانه و وسایل روی میز کار شما، همه‌ی آن‌ها، به طریقی بر رفتار شما تأثیر می‌گذارند. 
اگر بخواهیم این را به جمله‌ی محققان ربط دهیم، می‌توان گفت که محیط شما «گزینه‌ی پیش‌فرضی است که برایتان در نظر گرفته شده.» محیطی که در آن قرار می‌گیرید کارهای پیش‌فرض هر روزه‌ی شما را تعیین می‌کند.
با تغییر محیط اطراف خود می‌توانید مانعی بر سر راه رفتارهای بدتان بگذارید و موانع جلوی رفتارهای خوب را بردارید. من دوست دارم نام طراحی محیط را برای این راهبرد انتخاب کنم.
یک راه ساده برای استفاده از طراحی محیط در زندگی خودتان این است: با درنظرگرفتن تعداد مراحلی که برای انجام دادن یک عادت لازم است، به محیط اطراف خود فکر کنید. برای اینکه عادت‌های خوب را آسان‌تر کنید، تعداد مراحل لازم برای انجام دادن آن‌ها را کاهش دهید. برای اینکه عادت‌های بد را دشوارتر کنید، تعداد مراحل لازم برای انجام دادن آن‌ها را افزایش دهید. 
    

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط