
هان کانگ، رماننویس کرهای برنده جایزه نوبل: میخواهم امیدوار باشم
با پررنگ شدن تظاهرات خیابانی در سئول، نویسندهی کرهای، هان کانگ از روند دردناک کشف گذشتهی بیرحمانهی کشورش و اینکه برنده شدن جایزهی نوبل برایش چه حسی داشته است میگوید.
در 10 اکتبر سال 2024، هان کانگ، رماننویس و شاعر اهل کره جنوبی، بهتازگی خوردن شام را با پسر 24 سالهاش در خانهشان در سئول به پایان رسانده بود. آنها در حال مشورت بودند که چه مدل چایی بخورند ـ نعناع، توت یا بابونه؟ ـ که تلفن زنگ میزند. آکادمی سوئد در استکهلم با او تماس میگیرد و به او اطلاع میدهد که جایزهی نوبل ادبیات را دریافت کرده است. اولین چیزی که در این لحظه به ذهنش میرسد این است که اخبار را بررسی کند تا صحت و سقم این خبر را، که او بدل به نخستین نویسندهی کرهای برندهی جایزهی نوبل شده است، چک کند. او در 54 سالگی و براساس استانداردهای نوبل جوان است. در این لحظه، او نمیتوانست با کسی تماس بگیرد؛ چراکه تلفن همراهش با پیامهای تبریک گوناگون بمباران شده بود! او تلفن همراهش را روی حالت بیصدا قرار میدهد و برای نوشیدن چای با پسرش بازمیگردد. در تماسی ویدئویی از سئول، در جواب سؤالی پیرامونِ آن شب، با لبخندی میگوید: «فکر میکردم باید آرام باشیم. شب بسیار بسیار آرامی بود.»
ناگهان تب هان کانگ سراسر کرهجنوبی را فراگرفت: جلسهی دولت بهدلیل جشن گرفتن این خبر قطع شد، چاپخانهها با موجی از سفارش چاپ کتابهای این نویسنده روبهرو شدند، قیمت نسخههای دست دوم افزایش یافت و روند برگزیدهنویسیِ بخشهای طلایی آثار این نویسنده در رسانههای اجتماعی افزایش یافت. به نظر میرسد هان برای موقعیت جدید خود بهعنوان قهرمان ملی آماده نبود. او با استفاده از زبان انگلیسی که آن را بهدقت به کار میبرد میگوید: «مورد توجه قرار گرفتنِ زیاد برای نویسندگان، خیلی هم خوب نیست. برای اینکه بتوانید در خیابان قدم بزنید به ناشناس بودن نیاز دارید. تو بهعنوان یک نویسنده واقعاً به آرامش درونت نیاز داری.»
خانم نویسنده در این گفتوگو ژاکتی خاکستری پوشیده و از فاصلهی بیش از 5000 مایلی، در چهرهاش خونسردی وجود دارد. اگرچه در سئول و در هنگام این گفتوگو، آفتاب غروب کرده است، اما لبههای بلند چوبی خانهی سنتی کرهای او، حسِ نور خورشید را بهوجود میآورد. او با پسری که حاصل ازدواج با همسر سابقش است زندگی میکند. هان زمان و انرژی خود را روی تدریس نویسندگی خلاق گذاشته بود تا آنکه به همراه پسرش یک کتابفروشی کوچک (حدود 10 متر مربع) را در مرکز شهر راهاندازی کردند.
او میگوید: «همهی رمانهای من تغییراتی با موضوع خشونت انسانی هستند.» او بهعنوان برجستهترین وقایعنگار قرن خونین بیستم کرهجنوبی و بهعنوان سخنگوی وجدان کشورش در نظر گرفته میشود و برخی از تاریکترین مقاطع آن را در مبارزه برای دموکراسی روشن میکند. رمان «اعمال انسانیِ» او در سال 2016 روایتی است دلخراش از اعتراض علیه سرکوب وحشیانه دانشجویی علیه دولت اقتدارگرا در ماه مه 1980 در شهر گوانگجو ـ جایی که هان در آن بزرگ شد. پس از 10 روز تظاهرات، حدود 2000 نفر بهدست نیروهای نظامی مورد اصابت گلوله، ضربوشتم و شکنجه قرار گرفتند. رمان جدید او ـ «ما از هم جدا نمیشویم» ـ به قیام قبلی علیه حکومت نظامی تازه تحمیلشده، اینبار در جزیره ججو، پس از جنگ جهانی دوم برمیگردد. در جریان این قیام، حدود 30 هزار نفر از ساکنان این شهر کشته شدند. هر دوی این قتلعامها سالها از سوی دولت و گروههای دستراستی رد یا کماهمیت جلوه داده میشدند.
آثار هان بهظاهر در مورد این آسیبهای ملی است، اما دامنهی آن جهانی است. «انسانیت چیست؟» او در اعمال انسانی میپرسد: «ما باید چه کار کنیم تا انسانیت بهعنوان یک مسئله و نه چیزی فرعی لحاظ شود؟» رمانهای این نویسنده فقط شاهد وقایع نیستند، بلکه کنش همدلی را برمیانگیزند.
از زمان انتشار اولین کتابش در 30 سال پیش، او همانطور که در مقالهای بیان میکند، «سعی کرده است به سمت پلی که بر شکاف میان وحشیگری و وقار قرار دارد، دست بزند». یکی از معجزات کوچک داستانهای او، نحوهی همزیستی توحش و رنج در کنار لطافت و زیبایی و بهعبارتی وحشت و نشاط در کنار یکدیگر است.
اثری که او بیشتر بهخاطر آن شناخته میشود، «گیاهخوار» است. نخستین رمانِ این نویسنده که به انگلیسی ترجمه شد. این تمثیل سوررئال هولناک، دربارهی زنی است که از خوردن گوشت امتناع میکند و معتقد است در حال تبدیل شدن به درخت است! زمانیکه این اثر، در سال 2007، برای نخستینبار در کره جنوبی منتشر شد، بهعنوان اثری «افراطی و عجیب» توصیف شد. اما این کتاب در سال 2016 جایزه بوکر را برای هان کانگ به ارمغان آورد.
برای هان نوشتن «رنج» است. او در سخنرانیِ نوبل خود میگوید: «وقتی مینویسم، از بدنم استفاده میکنم. پس از اینکه تصمیم گرفتم در مورد کشتار جمعی و شکنجه بنویسم، چگونه میتوانستم سادهلوحانه امیدوار باشم که بهزودی از عذاب آن رها شوم؟»
پس از انتشار کتاب «اعمال انسانی»، هان با شگفتی متوجه شد که خوانندگان نیز با خواندن رمان احساس درد میکنند. او میخواست بداند چرا؟ هان میگوید: «یک روز با خودم فکر کردم، شاید به خاطر عشق ماست که در مقابل همهی شواهد خشونت و قساوت انسانی یا تحقیر انسانی با هم درد میکشیم.»
دو روز پیش از اینکه هان برای ایراد سخنرانی نوبل خود به استکهلم پرواز کند، زمانیکه رئیسجمهور یون سوک یول در 3 دسامبر، در ساعت 11 شب، حکومت نظامی اعلام کرد، کرهجنوبی بار دیگر دچار آشوب شد. هان میگوید: «البته این من را به یاد کشتار گوانگجو انداخت. وقعاً تکاندهنده بود. هیچکس این وضعیت را تصور نمیکرد. خواندن یا پیشبینی اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد بسیار دشوار است.»
علیرغم پژواکهای نگرانکنندهی سال 1980، دنیای دیجیتالی امروز چیزی به کل متفاوت است. هان میگوید: «در آن زمان نه روزنامهنگاری رایگان و نه اینترنت وجود نداشت. الان همه موبایل دارند» بااینحال کانگ دربارهی این شرایط میگوید: «من میخواهم امیدوار باشم.»
منبع: گاردین
مترجم: محسن امینی