#
#

ملت‌ها چگونه موفق می‌شوند/ چرا بعضی از کشورها ثروتمندند و مردم آن‌ها در رفاه زندگی می‌کنند؟

5 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


کتاب «ملت‌ها چگونه موفق می‌شوند»، نوشته‌ی مورات یولک، به همت انتشارات لوح فکر به چاپ رسیده است. در این کتاب، مورات یورک، اقتصاددان و استاد دانشگاه به این پرسش محوری پاسخ می‌دهد که چرا برخی کشورها به رشد اقتصادی پایدار می‌رسند، درحالی‌که دیگران در فقر یا رکود باقی می‌مانند؟ یورک با استناد به داده‌های تاریخی، تحلیل‌های اقتصادی و نمونه‌های واقعی، استدلال می‌کند که صنعتی‌سازی و توسعه‌ی بخش تولید، کلید اصلی پیشرفت ملی است. این کتاب پاسخی به نظریه‌های رایج توسعه است که بر خدمات یا منابع طبیعی تکیه می‌کند و نشان می‌دهد که بدون یک پایه صنعتی قوی، رشد اقتصادی پایدار ناممکن است.
یورک با بررسی تجربه‌ی کشورهای موفق (مانند چین، کره‌جنوبی، آلمان و ژاپن) نشان می‌دهد که رشد صنعتی پیش‌شرط ضروری برای توسعه است. برخلاف تصور رایج، کشورهایی که بر بخش خدمات یا منابع طبیعی (نفت، گاز، معادن) تکیه کرده‌اند، نتوانسته‌اند به رشد بلندمدت دست یابند. دلیل این امر آن است که:
ـ صنعت بهره‌وری را افزایش می‌دهد (برخلاف بخش خدمات که معمولاً کم‌بازده است).
ـ صنعتی‌سازی فناوری و نوآوری را تقویت می‌کند و زنجیره ارزش ایجاد می‌نماید.
ـ صادرات صنعتی، درآمد ارزی پایدار می‌آورد، برخلاف اقتصادهای تک‌محصولی که در معرض شوک‌های قیمتی هستند. 
یورک مخالف دیدگاه‌های بازار آزاد افراطی است و معتقد است دولت‌ها باید سیاست‌های صنعتی فعال داشته باشند. نمونه‌های موفق (مثل برنامه‌های توسعه کره‌جنوبی یا چین) نشان می‌دهند که مداخله‌‌گری هوشمند دولت در موارد زیر ضروری است: 
ـ حمایت از صنایع نوپا (تا زمانی که رقابت‌پذیر شوند)
ـ سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه (و انتقال فناوری)
ـ ایجاد زیرساخت‌های آموزشی و لجستیکی (برای پشتیبانی از تولید)
بااین‌حال، او هشدار می‌دهد که حمایت‌های دولتی نباید دائمی باشد، زیرا ممکن است به رانت‌جویی و کاهش رقابت منجر شود.
کتاب به بررسی رابطه‌ی پیچیده بین صنعتی‌سازی و تجارت بین‌الملل می‌پردازد. یورک معتقد است که بازارهای جهانی، هم می‌توانند به توسعه کمک کنند و هم آن را تضعیف نمایند. تجارت آزاد در مراحل اولیه‌ی صنعتی‌سازی خطرناک است؛ زیرا صنایع داخلی را نابود می‌کند (مثل صنعت نساجی افریقا پس از آزادسازی تجاری.) اما پس از رسیدن به بلوغ، ادغام در زنجیره‌ی ارزش جهانی (مثل چین و ویتنام) ضروری است. کشورها باید از وابستگی به واردات اجتناب کنند و بر خودکفایی در کالاهای راهبردی تمرکز نمایند.
این، کتابی ضروری برای سیاست‌گذاران، اقتصاددانان و علاقه‌مندان به توسعه است. یورک با زبانی روشن و مستند نشان می‌دهد که بدون صنعتی ‌شدن هیچ کشوری نمی‌تواند به رفاه پایدار برسد. این اثر پاسخی محکم به نظریه‌پردازانی است که معتقدند «صنعت دیگر اهمیت ندارد» و یادآوری می‌کند که تولید، قلب تپنده‌ی اقتصادهای موفق است.

قسمتی از کتاب ملت‌ها چگونه موفق می‌شوند:
پیش از دوره نوزایش میجی، ژاپن یک جامعه‌ی کشاورزی بود. بخش عمده‌ای از جمعیت شاغل، در کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری مشغول بودند و محصولات این سه حوزه، بخش اعظم تولید ملی را تشکیل می‌‌دادند. استخراج نقره به‌عنوان منبع درآمد به دولت یاری رساند و صادرات آن به واردات مواد غذایی کمک مالی کرد.
طبق قرارداد 1858، حقوق تجارت آزاد ایالات متحده و ژاپن متقابل بود. بااین‌وجود، ژاپنی‌ها که قرن‌ها از تحولات بازارهای خارجی آگاه نبودند، به‌وضوح فاقد هرگونه زیرساخت فیزیکی و بازرگانان ماهر برای صادرات محصولات به ایالات متحده بودند، به غیر از فروش محصولات به بازرگانان امریکایی. افزون‌بر‌این، محصولات آن‌ها سنتی بود؛ نه محصولات تولیدشده ممتاز یا مقرون به صرفه. بنابراین، جای تعجب نیست که به دنبال گشوده‌ شدن درهای ژاپن، واردات این کشور (که عمدتاً شامل کالاهای تولیدی بود) افزایش یافت و حدود نیمی از کل واردات از بریتانیا بود. از سوی دیگر، صادرات ژاپن عمدتاً شامل محصولات کشاورزی و معدنی بود. 
در مقابل این شرایط، واکنش ژاپن به معاهدات ناعادلانه و گشوده‌ شدن اجباری تجارت بین‌المللی‌اش در نیمه دوم قرن نوزدهم، فرآیند صنعتی ‌شدن موفق و جهت‌گیری صادرات از طریق سیاست‌های متمرکز بود. ژاپن به جای تبدیل‌ شدن به یک بازار باز غیرفعال برای واردات کالاهای لوکس، توانست خود را به‌عنوان یک کشور صنعتی به‌طور فزاینده‌ای در تجارت جهانی ادغام کند. این امر در زمان سلطنت امپراتور میجی در طول سال‌های 1868-1912 آغاز شد. این دوره بعداً «نوزایش میجی» نام گرفت که شامل اصلاحات گسترده‌ای در ادارات دولتی و نظامی، ساختار اقتصادی و آموزش بود.
سقوط ادو و فروپاشی رژیم شوگون منجر به قدرت‌ گرفتن امپراتور شد که گروهی از بوروکرات‌های نخبه را قادر ساخت تا اصلاحات را طراحی و اجرا کنند. شماری از شعارهای مردمی برای جمع‌بندی اهداف مطرح شد. این شعارها گویای چیزی هستند که اصلاح‌گرایان در آرزوی دستیابی به آن بودند: عقب‌نشینی اقتصادی و قدرت نظامی و سیاسی. به‌عنوان مثال، فوکوکو کیوهی (ملت ثروتمند، ارتش قوی)، شوکوسان کوگیو (از صنعت حمایت کنید)، و سونو جوی (به امپراتور احترام بگذارید و بربرها را اخراج کنید). 
در سال 1912، در پایان نوزایش میجی، ژاپن دیگر به یک کشور نسبتاً صنعتی تبدیل شده بود. ساخت کالاهای تولیدی رشد کرد و نفوذ به بازارهای خارجی ( عمدتاً کشورهای همسایه و ایالات متحده امریکا) آغاز شد. رشد و نفوذ قوی‌تر در دهه‌های بعدی برپایه بنیان‌های ایجادشده در دوره میجی به دست آمد.

    

     

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط