معرفی کتاب: چک لیست
کتاب «چک لیست» نوشتهی آتول گوانده یکی از آثار درخشان قرن بیستویکم در زمینهی مدیریت، علم و تفکر انتقادی است؛ اثری که نشان میدهد در دنیای پیچیده و پرشتاب امروز، گاهی نجاتبخشترین ابزارها، سادهترینها هستند. گوانده که خود جراح و استاد دانشگاه هاروارد است، در این کتاب با بیانی روشن و روایی، داستانی از فروتنی، خطا و نظم را روایت میکند؛ داستانی که از اتاق عمل آغاز میشود و تا برج کنترل هواپیماها، شرکتهای ساختوساز و دفاتر سرمایهگذاری وال استریت امتداد مییابد. او نشان میدهد که چگونه چکلیست ـ فهرستی ساده از کارهایی که باید انجام شود ـ میتواند تفاوت میان موفقیت و شکست و گاهی مرگ و زندگی باشد.
گوانده از تجربه شخصیاش آغاز میکند؛ از جراحیهایی که در آنها کوچکترین بیدقتی میتواند به بهای جان یک انسان تمام شود. او با صراحت اعتراف میکند که حتی بهترین جراحان نیز در مواجهه با حجم عظیم دانش، پیچیدگی تجهیزات و فشار محیط بیمارستان، ممکن است دچار اشتباه شوند. به گفتهی او: «مشکل، نادانی نیست؛ مشکل در ناتوانی ما برای درست استفادهکردن از دانشی است که داریم.» این جمله درواقع ستون فکری کل کتاب است. گوانده بر این باور است که بشر امروز در بیشتر زمینهها به آستانهای از پیچیدگی رسیده که ذهن انسانی دیگر نمیتواند بهتنهایی همهچیز را کنترل کند. بنابراین، ما به ابزارهایی نیاز داریم که به ما در حفظ تمرکز و نظم کمک کنند.
در طول کتاب، گوانده بارها بر نکتهای ظریف تأکید میکند: چکلیستها جایگزین مهارت نیستند، بلکه مکمل آناند. بسیاری از متخصصان در آغاز پروژه او را به سخره گرفتند؛ زیرا تصور میکردند فهرستی ساده نمیتواند برای حرفهایهای خبره مفید باشد؛ اما گوانده نشان میدهد که اتفاقاً هرچه فرد متخصصتر باشد، بیشتر در معرض خطاهای ناشی از اعتمادبهنفس بیشازحد است. چکلیست نوعی یادآور است و اعترافی صادقانه به اینکه حافظه و تمرکز ما کامل نیست و حتی در اوج مهارت، ممکن است چیزی را از قلم بیندازیم. به همین دلیل، چک لیستها ابزاری برای نظم ذهنی و مسئولیتپذیریاند.
آتول گوانده
یکی از جنبههای جالب کتاب، پرداختن به تأثیر چکلیست بر همکاری گروهی است. گوانده توضیح میدهد که در بسیاری از جراحیها، فقط چند ثانیه گفتوگو و هماهنگی میان اعضای تیم میتواند تفاوتی بزرگ ایجاد کند. در چک لیست طراحیشدهی او، یکی از بندها این است که پیش از جراحی، همهی اعضای تیم خود را معرفی کنند و نقششان را توضیح دهند. شاید این عمل در ظاهر بیاهمیت باشد، اما در عمل باعث میشود روابط انسانی و اعتماد متقابل در تیم تقویت شود. وقتی پرستاری بداند صدایش شنیده میشود، در صورت مشاهدهی خطا، آن را بدون ترس مطرح میکند. چکلیست در اینجا از یک ابزار اداری به یک ابزار فرهنگی تبدیل میشود؛ وسیلهای برای ایجاد روحیهی همکاری و کاهش سلسلهمراتب خشک در محیطهای پرریسک.
بااینحال، گوانده هشدار میدهد که هر چکلیستی مؤثر نیست. چک لیست باید کوتاه و مشخص باشد و بر نکات حیاتی تمرکز داشته باشد. فهرستهای طولانی یا مبهم بهسرعت نادیده گرفته میشوند. طراحی درست آن به مهارت نیاز دارد؛ باید تعادل میان دقت و سادگی حفظ شود. درواقع، چکلیست مؤثر بهنوعی مانند شعر است: ایجاز دارد، اما معنا را کامل منتقل میکند.
در پایان، گوانده به بُعد فلسفی ایدهاش میرسد. او میگوید چکلیستها درظاهر ابزاری فنیاند، اما درواقع تجسمی از یک نگرشاند: نگرش فروتنی دربرابر پیچیدگی جهان. انسان وقتی میپذیرد که حافظهاش محدود است و دانشش ناقص، درواقع گام بزرگی به سوی خود برداشته است. چکلیستها یادآور این واقعیتاند که کنترل کامل بر دنیا ممکن نیست، اما میتوان با نظم، دقت و یادآوری خطا را به حداقل رساند. آنها نوعی تمرین ذهنی برای فروتنی، دقت و همکاریاند.
مانیفیست چکلیست ما را به بازاندیشی در مفهوم حرفهای بودن دعوت میکند. متخصص واقعی کسی نیست که هرگز اشتباه نمیکند، بلکه کسی است که سیستمی برای جلوگیری از اشتباه دارد. چکلیستها یادآور این حقیقت سادهاند که هوش و تجربه، تنها زمانی ارزشمندند که در چهارچوب نظمی پایدار عمل کنند. آتول گوانده با این کتاب، بهشکلی درخشان نشان میدهد که پیشرفت واقعی، نه در تسلط بر پیچیدگی، بلکه در تسلیم آگاهانه دربرابر سادگی است؛ سادگیای که جان میبخشد، نظم میآورد و عقلانیت را زنده نگه میدارد.
قسمتی از کتاب چکلیست نوشتهی آتول گوانده:
ما نه فقط در علم پزشکی بلکه بهواقع در هر حرفهای، فرصتی پیش روی خود داریم؛ حتی متخصصترین افراد در میان ما میتوانند از بررسی الگوی اشتباهات و خطاهایشان و تیک زدن چند مورد، به نتایج مفیدی برسند؛ اما آیا این کار را خواهیم کرد؟ و آیا حاضریم از آن استفاده کنیم؟ بعید است.
چکلیست جراحی ایمن را در نظر بگیرید. اگر کسی داروی جدیدی کشف کرده بود که میتوانست ذرهای از تأثیر چکلیست را در کاهش مشکلات ناشی از جراحی داشته باشد، قطعاً مزایای آن توسط افراد مشهور در تلویزیون تبلیغ میشد. نمایندگان آنها جلسات رونمایی رایگانی ترتیب میدادند تا پزشکان را متقاعد کنند که از آن محصول استفاده کنند. برنامههای دولتی در مورد آن تحقیق میکردند. رقبا برای تولید نوع بهتر جدیدتر محصول بهسرعت اقدام میکردند. اگر چکلیست، ابزاری پزشکی بود، عدهای از جراحان در موردش هیاهویی به راه میانداختند، در غرفههای نمایشگاهی کنفرانسهای جراحی برای امتحان کردنش صف میکشیدند، مدیران بیمارستان را ترغیب میکردند که یک نمونه از آن را برایشان تهیه کنند ـ لعنتی، آیا تأمین تجهیزات مربوط به درمان برای افراد پشت میزنشین اهمیت ندارد؟
این اتفاقی است که به هنگام ظهور روباتهای جراحی رخ داد. ماشینهای کنترل از راه دور 7/1 میلیون دلاری قرن 22 که طراحی شدند تا به جراحان کمک کنند در جراحی لاپاراسکوپی با قدرت عمل بیشتر و مشکلات کمتر، درون بدن بیمار را بررسی کنند. روباتها باعث افزایش چشمگیر هزینههای جراحی شدند و در مقایسه با لاپاراسکوپی معمولی (بدون روبات)، فقط توانستند نتایج چند عمل را بهبود ببخشند. بااینحال، بیمارستانهای ایالات متحده و کشورهای دیگر، میلیاردها دلار برای آنها هزینه کردهاند؛ اما در این میان، چکلیست چه شد؟ خب، نادیده گرفته نشده است. اززمانیکه نتایج چکلیست جراحی ایمن سازمان بهداشت جهانی منتشر شد، بیش از 10 کشور متعهد شدهاند تا انواع مختلف چکلیست را در بیمارستانهای سراسر کشور به کار گیرند. بعضی از آنها مرحلهی پیگیری نتایج را هم به آن اضافه کردهاند که برای اطمینان از عملکرد موفق چکلیست مهم است.