معرفی کتاب: همسر خاموش
رمان «همسر خاموش» نوشتهی ای. اس. ای هریسون یکی از آثار برجستهی ژانر روانشناختی و تریلر معاصر است که نشر آموت آن را به چاپ رسانده است. این رمان که بهنوعی در امتداد موج تریلرهای زنانهای قرار میگیرد و با موفقیت جهانی «دختر گمشده» اثر گیلیان فلین شناخته شد، روایتی ظریف، تلخ و پر از پیچیدگیهای روانی از فروپاشی یک رابطهی طولانی، خیانت، کنترل و خشم فروخورده است.
در مرکز روایت، زن و مردی قرار دارند که بیش از بیست سال است با هم زندگی میکنند. جودی، زن داستان، رواندرمانگر است؛ زنی آرام، منظم، کنترلشده و در نگاه نخست نمونهی کامل یک شریک ایدهآل. در مقابل، تاد، مردی است موفق، اهل کسبوکار املاک، کاریزماتیک، اجتماعی و درعینحال خودخواه و بیثبات در روابط عاطفی. این دو نفر ظاهراً زندگیای مرفه و آرام دارند، در آپارتمانی شیک در شیکاگو زندگی میکنند و هر دو بهنوعی از توازن و سکوت میانشان راضی به نظر میرسند؛ اما این سکوت، که در ظاهر نشانهی هماهنگی است، درواقع بازتابی از انکار، بیتفاوتی و سرکوب است.
روایت از دو دیدگاه، یعنی جودی و تاد بهصورت متناوب بیان میشود؛ روشی که به خواننده اجازه میدهد وارد ذهن هر دو شخصیت شود و حتی نشان میدهد چگونه برداشتهای متفاوت از یک رابطه میتواند به سوءتفاهمهای مرگبار منجر شود. در فصلهایی که از دید تاد نوشته شده، خواننده مردی را میبیند که از تعهد میترسد و زندگی را میدان آزادی شخصی خود میداند. او رابطهاش با جودی را نوعی قرارداد بیصدا میبیند، رابطهای که بدون ازدواج رسمی، او را از مسئولیتهای قانونی و اخلاقی میرهاند. اما درواقع، تاد به شکل غیرقابلانکاری به جودی وابسته است؛ او به حضور آرام و پیشبینیپذیرش نیاز دارد، هرچند خود را آزادتر از آن میداند که به آن وابستگی اعتراف کند.
ای. اس. ای هریسون
از سوی دیگر، فصلهای جودی تصویری متفاوت به دست میدهند. او زنی است که نظم، تکرار و کنترل را در مرکز زندگی خود قرار داده است؛ حتی سکوتش هم نوعی ابزار دفاعی است؛ او در سکوت خود دنیایی از تحلیل، انکار و خودفریبی را پنهان کرده است. جودی رواندرمانگر است، اما از درمان خویش غافل مانده. در زندگی حرفهایاش به بیمارانش کمک میکند تا واقعیتها را ببینند، اما خودش از روبهرو شدن با واقعیت اجتناب میکند. او دربرابر خیانتهای تاد، بیوفایی و بیتوجهیاش، واکنشی نشان نمیدهد. این سکوت نه از بیاحساسی، بلکه از ترس است؛ ترس از فروپاشی، از دست دادن معنا و از مواجهه با تنهایی.
نثر هریسون در «همسر خاموش» بهطرز استادانهای با سکوت و خونسردی شخصیتها همسوست. او از هیجانهای آشکار پرهیز میکند و در عوض با جزئینگری ظریف، ذهنیات پیچیدهی هر دو شخصیت را میکاود. هیچ حادثهای به شکل ناگهانی یا پر سروصدا رخ نمیدهد، بلکه هر تحول روانی، بهآرامی و در سکوت پیش میرود، درست مانند روانی که سالها انکار کرده و حال بهتدریج فرو میپاشد. هریسون که خود پیش از این در زمینهی هنر مفهومی فعالیت داشته، با مهارتی هنرمندانه توانسته ساختاری مینیمال؛ اما تأثیرگذار خلق کند که یادآور آثار نویسندگانی چون مارگارت اتوود و آن تایلر است.
رمان، با بهرهگیری از تمهای روانکاوانه، بهویژه مفاهیم فرویدی و لاکانی، نشان میدهد چگونه سرکوب و انکار میتواند به فاجعه منتهی شود. جودی در تمام عمرش آموخته که احساساتش را مهار کند؛ او از کودکی در خانوادهای بزرگ شده که سکوت و کنترل عاطفی ارزش محسوب میشده است، این الگو به او آموخته که آسیبپذیری ضعف است؛ اما زمانی که تاد قصد ترک او را دارد، تمام آن احساسات فروخورده به سطح میآیند. واکنش جودی نه از خشم ناگهانی، بلکه از انباشت طولانی رنج و بیصدا ماندن میآید. در این لحظه، زنِ خاموش دیگر خاموش نمیماند.
قسمتی از رمان همسر خاموش:
ناتاشا مدتی تاد را در اختیار خود میگیرد و از او میخواهد که برای گشتوگذار و چند کار پیشپاافتاده همراهیاش کند. تاد هر روز در ساعات کاری، دفترش را ترک میکند. با هم به دیدن پزشک میروند، دنبال آپارتمان اجارهای میگردند و خرید میکنند، و چون جای دیگری ندارند، تاد مجبور است وسایل خریداریشده را در زیرزمین ساختمان محل کارش بگذارد. ناتاشا عجله دارد و میخواهد زودتر ازدواج کنند.
روز سوم سپتامبر تاد اجارهنامهی آپارتمان دو خوابهای را در ریور نورت امضا میکند. ناتاشا از آپارتمان خوشش آمده؛ چون بهتازگی بازسازی شده، آشپزخانهاش از گرانیت و ساج است و جکوزی دارد. خیلی هم دوست دارد اول ماه اکتبر که چیزی هم به آن نمانده است، به آنجا نقلمکان کنند.
صبح روزی که قرارداد اجاره را امضا میکنند ناتاشا میگوید که دوست دارد با او تنها باشد. با اینکه کلیف به تاد خبر داده که آب به زیرزمین آپارتمان جفرسن پارک نشت کرده است، تاد با کمال میل پیشنهاد ناتاشا را میپذیرد. خودش از نشتی آب خبر داشت ولی کلیف میگوید که اوضاع وخیمتر از این حرفهاست. به محض اینکه از ناتاشا جدا میشود به محل ساختمان میرود تا خودش نشتی آب را در دیوار غربی که هر لحظه هم بدتر میشد، از نزدیک ببیند. علاوهبر امضای قرارداد اجاره، حالا ضرر کلانی کرده و سود چندانی نخواهد برد. اوقاتش تلخ است. پرداخت هزینههای دو خانه کار احمقانهای است، اما آیا چارهی دیگری دارد؟