معرفی کتاب: شب‌به‌خیر توکیو

7 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


کتاب «شب‌به‌خیر توکیو» نوشته‌ی آتسوهیرو یوشیدا یکی از آثار ادبی معاصر ژاپنی است که با نگاهی عمیق به زندگی شهری و تنهایی انسان در جامعه‌ی مدرن، مخاطب را به تفکر وامی‌دارد. این کتاب با روایتی ساده اما تأثیرگذار، به مسائلی مانند انزوا، ارتباطات انسانی و جست‌وجوی معنا در زندگی می‌پردازد. 
«شب‌به‌خیر توکیو» داستانی است که در شهر توکیو، پایتخت شلوغ و پرجنب‌وجوش ژاپن اتفاق می‌افتد. توکیو به‌عنوان نمادی از زندگی مدرن و شهری، با آسمان‌خراش‌های بلند، خیابان‌های پرازدحام و نورهای نئونی، صحنه‌ی اصلی روایت این کتاب است؛ اما در پس این ظاهر پر زرق و برق، نویسنده به زندگی افرادی می‌پردازد که در میان این شلوغی احساس تنهایی و گمگشتگی می‌کنند.
یوشیدا در این کتاب با نثری روان و تصویری، زندگی شخصیت‌هایی را به تصویر می‌کشد که هرکدام به‌نوعی با تنهایی و جست‌وجوی معنا در زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. داستان حول محور چند شخصیت اصلی می‌چرخد که زندگی آن‌ها به‌طور نامحسوسی به هم گره خورده است. این شخصیت‌ها، هرکدام نماینده‌ی بخشی از جامعه‌ی مدرن هستند که در عین نزدیکی فیزیکی، از نظر عاطفی از هم دورند.
یکی از مهم‌ترین درونمایه‌های کتاب، تنهایی انسان در جامعه‌ی شهری است. شخصیت‌ها با وجود زندگی در یک شهر شلوغ، احساس انزوا و جدایی از دیگران دارند. نویسنده به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه زندگی مدرن، با وجود تمام پیشرفت‌های تکنولوژیکی، نتوانسته نیازهای عاطفی انسان را برطرف کند.
شخصیت‌های کتاب هرکدام به‌دنبال یافتن معنایی در زندگی خود هستند، این جست‌وجو، گاهی از طریق کار، روابط یا حتی خاطرات گذشته صورت می‌گیرد. یوشیدا به خواننده نشان می‌دهد که یافتن معنا در زندگی، فرآیندی پیچیده و شخصی است. کتاب به رابطه بین انسان‌ها در دنیای امروز می‌پردازد. شخصیت‌ها با وجود نزدیکی فیزیکی، از نظر عاطفی از هم دورند. نویسنده نشان می‌دهد که چگونه ارتباطات واقعی در دنیای مدرن، جای خود را به ارتباطات سطحی و مجازی داده است. 
توکیو در این کتاب نه‌تنها به‌عنوان یک مکان، بلکه به‌عنوان یک شخصیت حضور دارد. شهر با تمام شلوغی و نورهایش، نمادی از زندگی مدرن است که هم جذاب و هم ترسناک به نظر می‌رسد.
آتسوهیرو یوشیدا در «شب‌به‌خیر توکیو» از نثری ساده اما تأثیرگذار استفاده می‌کند. توصیفات او از شهر توکیو و احساسات شخصیت‌ها، به‌گونه‌ای است که خواننده به‌راحتی می‌تواند خود را در موقعیت‌های داستان قرار دهد. نویسنده با استفاده از جملات کوتاه و موجز، احساسات عمیق شخصیت‌ها را به‌خوبی منتقل می‌کند.
یکی از ویژگی‌های بارز سبک نوشتاری یوشیدا، استفاده از نمادها و تصاویر است. برای مثال، نورهای نئونی توکیو نمادی از جذابیت‌های ظاهری زندگی مدرن هستند، درحالی‌که تاریکی خیابان‌های فرعی، نشان‌دهنده‌ی تنهایی و پوچی درونی شخصیت‌هاست.
یوشیدا در «شب‌به‌خیر توکیو» با روایتی ساده اما تأثیرگذار، مسائلی مانند تنهایی، جست‌وجوی معنا و روابط انسانی را به‌خوبی بررسی می‌کند. این کتاب نه‌تنها داستانی جذاب دارد، بلکه خواننده را به تأمل درباره‌ی زندگی خود دعوت می‌کند. یکی از نقاط قوت کتاب، شخصیت‌پردازی قوی آن است. هر شخصیت به‌گونه‌ای طراحی شده که نماینده‌ی بخشی از جامعه‌ی مدرن است. این موضوع باعث می‌شود خواننده به‌راحتی با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند.

شب بخیر توکیو

شب بخیر توکیو

دانش آفرین
افزودن به سبد خرید 220,000 تومان


قسمتی از کتاب شب‌به‌خیر توکیو نوشته‌ی آتسوهیرو یوشیدا:
ماتسویی نگاهی به ساعت انداخت. ساعت 1 بامداد بود.
مردی جوان و تنها، در پیاده‌روی تاریک یکی از کوچه پس‌کوچه‌های نزدیک پل ایزمو ایستاده بود و خجولانه یکی از دست‌هایش را در هوا تکان می‌داد. سایه‌ی او به شکلی بود که ماتسویی را به احتیاط وامی‌داشت، بنابراین با ملاحظه‌کاری ماشین را نگه داشت و همزمان مراقب بود که کس دیگری هم آنجا هست یا نه.
هیچ‌کس دیگری آنجا دیده نمی‌شد.
او در میانه‌ی مسیر خلوت جاده بین یک منطقه‌ی مسکونی و محوطه‌ی یک قطار زیرزمینی بود.
جوان درحالی‌که سوار ماشین می‌شد، با هیجان گفت: «آه، خدا رو شکر!»
کمی صبر کرد تا نفسش جا بیاید و بعد با صدایی که دیگر واضح و صاف بود، اضافه کرد: «شینجوکو.»
ماتسویی درحالی‌که از آینه نگاهی به او می‌انداخت، گفت: «کجای شینجوکو؟»
مرد مِن‌مِن‌کنان سرش را تکان داد: «یه سینمای شبانه‌روزی، یه لحظه صبر کنین.» و از روی صفحه‌ی گوشی‌اش خواند: «اِاِاِ... سینما کُمِت شینجوکو.»
نوری درخشان صورتش را روشن کرد. در نگاه اول ماتسویی تصور می‌کرد که او در اوایل دهه‌ی بیست زندگی خود است، ولی با نگاهی دقیق‌تر، قطعاً بالای سی سال داشت.
«سینما؟ این وقت شب؟»
ماتسویی می‌دانست که به او مربوط نیست چنین سؤالی کند، ولی کنجکاو بود. بخشی از وجودش می‌خواست حسابی از ته و توی این داستان سر در بیاورد.
مرد با بی‌خیالی جواب داد: «آره. برنامه‌هام یه کم عوض شدن.»
خیال ماتسویی راحت شد. 
اگرچه او شخصاً هیچ‌وقت دچار مشکلی جدی نشده بود، اما یک قانون طلایی در بین رانندگان تاکسی وجود داشت که اگر در مکانی غیرمعمول و در ساعتی غیرعادی مسافری را سوار می‌کردند، قبل از اینکه راه بیفتند، باید حداقل سعی کنند بفهمند او چه‌جور آدمی است.
اول از همه، باید بررسی می‌کردند که عقلش سر جایش است و یکی دو تخته کم ندارد تا مطمئن شوند که دنبال دردسر نیست یا از سر ناامیدی قصد انجام کار خطرناکی را ندارد.
 
  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط