#
#

معرفی کتاب: زندگی و عشق پس از خیانت

2 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


کتابِ «زندگی و عشق پس از خیانت» نوشته‌ی استیون استوسنی، روان‌شناس بالینی و متخصص در حوزه‌ی روابط، اثری عمیق و علمی در حوزه‌ی بازسازی روابط عاطفی پس از خیانت است. استوسنی، با ترکیب دانش روان‌شناسی، تجربه‌ی بالینی و مهارت در تبیین مفاهیم پیچیده، با زبانی ساده و کاربردی، به زوج‌هایی که از خیانت آسیب دیده‌اند، راهنمایی عملی برای ترمیم رابطه ارائه می‌دهد. این کتاب نه‌تنها به مسئله‌ی خیانت به‌عنوان یک بحران نگاه می‌کند، آن را فرصتی برای رشد فردی و ارتقای رابطه معرفی می‌کند؛ فرصتی که البته نیازمند شجاعت، مسئولیت‌پذیری و تغییرات بنیادین است. 
نقطه‌ی شروع این کتاب، درک واقعیت تلخ ولی مهمی است: خیانت عاطفی یا جنسی باعث نوعی زخم روانی عمیق می‌شود که نویسنده آن را با تجربه‌ی «ضربه روحی رابطه‌ای» مقایسه می‌کند. خیانت فقط به معنای زیرپاگذاشتن اعتماد نیست، بلکه در عمیق‌ترین لایه‌ها، تهدیدی علیه احساس هویت، ارزشمندی و امنیت عاطفی فرد خیانت‌دیده است. وقتی فردی که مرکز عاطفی زندگی ماست به ما خیانت می‌کند، این تجربه می‌تواند حس بی‌ارزشی را در ما فعال کند، نوعی ترس مزمن و ناامنی را شکل دهد و مغزمان را به حالتی دفاعی، سرد و بسته بکشاند. این همان چیزی است که استوسنی به‌درستی آن را «ضربه عاطفی» می‌نامد.
در این شرایط، بسیاری از افراد در چرخه‌ای از خشم، ناامیدی، شک و سرزنش گیر می‌افتند. برخی تلاش می‌کنند با کنترل طرف مقابل یا جست‌وجوی مکرر برای اثبات خیانت، امنیت ازدست‌رفته را بازیابند؛ اما نویسنده هشدار می‌دهد که این تلاش‌ها نه‌تنها بی‌ثمرند، بلکه روند بهبود را به تعویق می‌اندازند. او بر این نکته تأکید می‌کند که التیام از خیانت، نیازمند تغییر عمیق در الگوهای رفتاری و ذهنی است؛ تغییری که از درون آغاز می‌شود.
کتاب در دو مسیر همزمان حرکت می‌کند: از یک‌سو بر فرآیند درمان زخم خیانت برای فرد آسیب‌دیده تمرکز دارد و از سوی دیگر، راهنمایی برای شریک خیانت‌کار نیز ارائه می‌دهد، درصورتی‌که او مایل به تغییر و جبران باشد. استوسنی معتقد است که ترمیم واقعی رابطه، فقط زمانی ممکن است که هر دو طرف به‌صورت فعال و مسئولانه در فرآیند شفا مشارکت کنند؛ اما حتی اگر طرف مقابل علاقه‌ای به ادامه نداشته باشد، فرد خیانت‌دیده می‌تواند راه شفای فردی خود را طی کند و از قربانی ‌بودن فاصله بگیرد.
یکی از مفاهیم کلیدی کتاب، تمایز میان احساسات زودگذر و ارزش‌های پایدار است. استوسنی نشان می‌دهد که تصمیم‌های ما در واکنش به خیانت، اگر بر مبنای احساسات لحظه‌ای مثل خشم یا ترس باشند، معمولاً به نتایج مخربی ختم می‌شوند، اما اگر این تصمیم‌ها براساس ارزش‌هایی مثل کرامت، صداقت، مسئولیت‌پذیری و عشق آگاهانه گرفته شوند، می‌توانند به رشد منتهی شوند.
در کتاب، فرآیند بهبود رابطه پس از خیانت به شکل مرحله‌ای و عملی تبیین شده است. نخستین مرحله، تشخیص آسیب و پذیرش ضربه‌ی روانی است. در این مرحله، فرد باید بدون انکار یا سرکوب احساسات خود، آن‌ها را بشناسد و به رسمیت بشناسد. استوسنی با لحنی همدلانه و علمی، توضیح می‌دهد که مغز در شرایط خیانت چگونه به حالت اضطراری و دفاعی وارد می‌شود و چرا فرد ممکن است دچار حملات اضطراب، کابوس، وسواس و حتی علائم شبیه PTSD شود. این شناخت، به فرد کمک می‌کند بفهمد که واکنش‌هایش غیرعادی یا نشانه‌ی ضعف نیستند، بلکه واکنش طبیعی به یک بحران روانی عمیق‌اند.
مرحله‌ی دوم بازیابی حس قدرت شخصی و مرحله‌ی سوم ورود به فرآیند بازسازی رابطه است. در ادامه، استوسنی مدل عشق آگاهانه را مطرح می‌کند. او تأکید می‌کند که عشق واقعی، چیزی فراتر از احساسات گذرا یا میل جنسی است. عشق آگاهانه بر پایه‌ی انتخاب، فداکاری متقابل، رشد مشترک و پذیرش آسیب‌پذیری ساخته می‌شود. در این نوع عشق، هر دو طرف به رشد شخصی یکدیگر کمک می‌کنند و مسئولیت احساسات و رفتار خود را می‌پذیرند. استوسنی یادآور می‌شود که بدون این آگاهی، زوج‌ها حتی پس از خیانت نیز ممکن است دوباره در همان الگوهای سمی بیفتند و رابطه‌شان به‌مرور پوسیده شود.
درنهایت، پیام کلیدی کتاب این است: خیانت، اگرچه زخمی عمیق است، اما پایان راه نیست. با تعهد به رشد، بازسازی اعتماد، تمرین عشق آگاهانه و مراقبت از کرامت فردی، می‌توان از دل تاریکی نوری تازه زایید. استوسنی راه را نشان می‌دهد، اما پیمودن آن به خود ما بستگی دارد. هر رابطه‌ای ظرفیت ترمیم ندارد؛ گاه رها کردن نشانه‌ی سلامت است، اما اگر هر دو طرف بخواهند و اگر اصول ذکرشده رعایت شوند، بازسازی ممکن است ـ و حتی می‌تواند ـ به رابطه‌ای قوی‌تر از گذشته منجر شود.

زندگی و عشق پس از خیانت

زندگی و عشق پس از خیانت

منشور صلح
افزودن به سبد خرید 360,000 تومان

قسمتی از کتاب زندگی و عشق پس از خیانت:
همه‌ی انسان‌ها گاهی چیزی یا کسی را ارزش‌زدایی می‌کنند، به خصوص ما بعد از خیانت آمادگی داریم چنین حسی را داشته باشیم، اما اگر شما در زندگی بیشتر از آنکه ارزش‌سازی کنید، تمایل به ارزش‌زدایی داشته باشید و آن را ادامه دهید، در درازمدت زندگی بسیار ناخوشایندی خواهید داشت، هرچند که بهترین‌ها برای شما اتفاق بیفتد. از زمانی‌که من در تبلیغات رسانه‌ها حضور پیدا کردم، مراجعان ثروتمند، مشهور و قدرتمندی داشته‌ام. برخلاف شواهد قابل‌توجهی که نشان می‌دهد این افراد زندگی سرشار از خوشبختی و شانس دارند، اما حقیقت آن است که زندگی آن‌ها خالی از ارزش‌های درونی است. جالب اینجاست که این افراد تا چه حد در یافتن راه‌هایی که آن‌ها را به گرفتاری مبتلا می‌کند نیز خلاق هستند؛ فقط به این دلیل که آن‌ها به‌سادگی، بی‌ارزش‌ کردن خودشان و دیگران را بیش از ارزش‌ دادن انتخاب می‌کنند. 
در آن سوی دیگر سکه، چنانچه شما ارزش‌دهی را بیشتر از ارزش‌زدایی انتخاب کنید، زندگی خوبی خواهید داشت، حتی اگر اتفاقات ناگوار بسیاری جلو راه شما سبز شود. مثال اصلی من در این مورد این است: من مادری را می‌شناسم که هر دو پسر جوانش را از دست داده است. ظرف یک سال یکی از پسران او در تصادفی جان خود را از دست داد و دیگری نیز در دفاع از دختر خردسالی کشته شد که همکلاسی او با گردن‌کلفتی و ناجوانمردانه او را آزار و اذیت کرده بود. فرزندان این زن ناگهانی و بدون هیچ دلیلی از او گرفته شدند. با وجود این، او مرگ پسرانش را به خلاقیتی برای حمایت از گروه‌های مختلف جوانان تبدیل کرد و تمامی احساسات عمیق خود را صرف آن نمود. او جذاب‌ترین و واقعی‌ترین انسانی بود که تابه‌حال ملاقات کرده بودم، به این دلیل که برخلاف اتفاق دلخراش و ناگواری که برایش رخ داده بود، پیش از آنکه از خودش و دیگران ارزش‌زدایی کند به خلق و گسترش ارزش‌ها در جامعه می‌پرداخت. 
 
 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط